به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 4 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 40 , از مجموع 57
  1. #31
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 24 مرداد 93 [ 22:12]
    تاریخ عضویت
    1390-1-04
    نوشته ها
    166
    امتیاز
    3,467
    سطح
    36
    Points: 3,467, Level: 36
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteranTagger Second Class
    تشکرها
    386

    تشکرشده 356 در 119 پست

    Rep Power
    30
    Array

    RE: تقاضای عجیب همسرم و مخالفت خانوادم

    سلام بئاتريس عزیز
    من تاپیکتو خوندم خواستم یه سوال مطرح کنم؟
    تا حالا به چیزهایی که برای همسرت خیلی مهم و با ارزش بوده توجه کردی؟
    مثلا همسرت از اینکه ازش تعریف کنی خیلی خوشش بیاد یا اینکه وقتی عصبانی میشه جوابشو ندی یا چیزهای ریز دیگه که خودت بهتر میدونی
    منظورم اینه تا حالا سعی کردی ببینی چه چیزهایی خیلی برای شوهرت مهمه یا اینکه به رفتار مادر شوهرت با شوهرت دقت کردی ببینی چه جوری با شوهرت برخورد میکنه؟
    به نظر من شوهرت یه خواسته هایی داره که به زبون نمیاره اما مادرش این خواسته هاشو خیلی خوب براش انجام میده سعی کن تو رفتار شوهرت بیشتر ریز بشی و ببینی روی چه چیزهایی حساسه یا به قول عامیانه قلقش کجاست؟[color=#000000]
    این کارها رو انجام بده و اینجا بگو به چه جوابی رسیدی تا مرحله ی بعد

  2. 3 کاربر از پست مفید سبزه تشکرکرده اند .

    سبزه (دوشنبه 23 آبان 90)

  3. #32
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 12 بهمن 90 [ 11:22]
    تاریخ عضویت
    1389-10-18
    نوشته ها
    80
    امتیاز
    1,969
    سطح
    26
    Points: 1,969, Level: 26
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    95

    تشکرشده 96 در 44 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: تقاضای عجیب همسرم و مخالفت خانوادم

    با سلام

    سبزه عزیز ممنون از راهنماییت حتما روی این موضوع بیشتر دقت میکنم اما لازمه بگم همه توی فامیل به من میگن تو خیلی شوهرتو لوس کردی هر چی میخواد نه نمیگی طوری که من فکر میکنم با این رفتارم اونو پر توقع کردم

    حتی خانواده خودش هم اینو تایید میکنند که همسر من توی خونه مثل پادشاهه دیگه نمیدونم باید به خاطرش چی کار کنم

    درمورد وابستگی شوهرم باید بگم خیلی شدیده حتی خواهرش با 33 سال سن هنوز برای لباس پوشیدن هر جا که باشه با مادر همسرم هماهنگ میکنه بعضی از اوقات اینو در مورد همسرم هم دیدم در کل مادرشون براشون مثل بته حتی اگه دروغ بگه براشون مثل وحی منزله حتما کاری رو که خواستید انجام میدم نتیجه اش رو هم میگم

  4. #33
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 27 مرداد 90 [ 19:39]
    تاریخ عضویت
    1390-1-19
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    1,384
    سطح
    20
    Points: 1,384, Level: 20
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    18

    تشکرشده 18 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: تقاضای عجیب همسرم و مخالفت خانوادم

    سلام بءاتريس عزيز

    نميدونم چي بگم ولي واقعا متاسفم براي خانواده شوهرت با اين طرز فكرشون.نميدونم چرا وقتي ادم به كسي خوبي ميكنه بايد جواب عكس بگيره .به نظر من وقتي ادم به كسي زياده از حد خوبي ميكنه طرف هم اگه جنبه اش رو نداشته باشه فكر ميكنه حالا چه خبره و چي شده .به نظرم شما هم يكم نشون بديد كه از اين وضع ناراحتيد البته نه با دعوا. اينقد هم مسايل رو توي خودتون نريزيد .احساس ميكنم خيلي احساساتي هستيد(متاسفانه مثل من) مطمعنن همسرتون هم دوستتون داره ولي خب اون اون طوري بزرگ شده و چون شما هم دلگيرياتونو نميگيد فك ميكنه راضي هستيد ديگه

    اگه نميتونيد راحت با همسرتون حرف بزنيد و دلگيرياتونو بگيد ميتونيد يه نامه براش بنويسيد و ناراحتياتونو و گلگيهاتونو وانتظاراتونو علايقتون علاقتون بهش رو براش بنويسيد البته با يه لحن اروم و پر احساس از اون احساساتتون كمك بگيريد خلاصه توي خودتون نريزيد چون سكوت كردن و توي خود ريختن خودتونو داغون ميكنه .

    شاد باشي گلم


  5. کاربر روبرو از پست مفید nazli_123 تشکرکرده است .

    nazli_123 (یکشنبه 28 فروردین 90)

  6. #34
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 24 مرداد 93 [ 22:12]
    تاریخ عضویت
    1390-1-04
    نوشته ها
    166
    امتیاز
    3,467
    سطح
    36
    Points: 3,467, Level: 36
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteranTagger Second Class
    تشکرها
    386

    تشکرشده 356 در 119 پست

    Rep Power
    30
    Array

    RE: تقاضای عجیب همسرم و مخالفت خانوادم

    ببین بئاتريس عزيز
    اگه یه چرخی توی تالار بزنی میبینی این فقط مشکل من و شما نیست ( چون شوهر منم خیلی تحت تاثیر مامانشه ) اکثر مشکلات زن و شوهرا به این برمیگرده که یا پسر یا دختر تحت تاثیر خونوادشونن .
    اما ناراحت نباش سعی کن رفتار خودتو کنترل کنی باید اول اعتماد شوهرتو جلب کنی ممکنه شما همه کاری واسش بکنی اما به خاطر عدم استفاده از مهارت های کلامی به چشم شوهرتون نیاد.
    توی همین تالار بخش مقالات اموزشی در مورد خانواده ، مهارت های کلامی رو بخون سعی کن زبونتو شیرین کنی
    مردا معمولا با زبون چرب و نرم جذب میشن و خوششون میاد.
    حتما روی این مساله هم کار کن تا بعد

  7. کاربر روبرو از پست مفید سبزه تشکرکرده است .

    سبزه (یکشنبه 28 فروردین 90)

  8. #35
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 12 بهمن 90 [ 11:22]
    تاریخ عضویت
    1389-10-18
    نوشته ها
    80
    امتیاز
    1,969
    سطح
    26
    Points: 1,969, Level: 26
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    95

    تشکرشده 96 در 44 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: تقاضای عجیب همسرم و مخالفت خانوادم

    با سلام

    دوستان خوبم ممنون از راهنمایی و همدردیتون


    دوباره سلام ممنون از راهنماییتون


    یک مشکل دیگه من اینه که همسرم فقط صبحها سر کاره و بعد از ظهرها بی کار به همین خاطر منم مجبورم خونه بمونم و تقریبا اصلا پدر مادرم رو نمیبینم منم (صبحها سر کارم مامانم برای دیدنم میاد محل کارم)
    اما همسرم عصرها بعد از استراحت زود شال و کلاه میکنه میره پیش مادرش طبقه پایین منم بالا تنهام اکثر مواقع هم که بهش میگم میخوام برم خونمون میگه بمون خونه کارای خونه رو انجام بده

    منم مثل اون حق دارم والدینم رو ببینم خیلی از این موضوع در عذابم هیچ حقی برای من قائل نیست راهنماییم کنید

  9. #36
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 12 بهمن 90 [ 11:22]
    تاریخ عضویت
    1389-10-18
    نوشته ها
    80
    امتیاز
    1,969
    سطح
    26
    Points: 1,969, Level: 26
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    95

    تشکرشده 96 در 44 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: تقاضای عجیب همسرم و مخالفت خانوادم

    با سلام

    در ادامه لج بازی های شوهرم که هیچ کدوم از مهمونیهای ازدواج برادرم رو نیومده فردا هم مراسم نامزدیشو نمیخواد بیاد

    دیگه برام مهم نیست چون اینقدر تقلا کردم که دیگه خسته شدم

    با خودم به مشکل خوردم هرکسی از کیفیت زندگیم و اتفاقاتی که تا حالا برام افتاده با خبر میشه تعجب میکنه که من چه طور هنوز دارم ادامه میدم حتی مادر بزرگم که ادم قدیمی هست و طلاق به نظرش کار زشتیه به من میگه خودتو راحت کن

    احساس میکنم در حقم خیلی ظلم شده کاش قبل از اینکه مهریه ام رو کم میکردم با این تالار اشنا میشدم وراه درست رو میخواستم خیلی خودمو کوچیک کردم

    احساس میکنم بیشتر از سنم عذاب کشیدم مامانم برام گریه میکنه

    چه کنم ؟

    واقعا درموندم وقتی میخوام با خانواده همسرم روبرو بشم بخاطر بی احترامی ها و عذابهاشون کل بدنم به هم میریزه

    اما حالا مشکلم ابنه که نکنه اشتباه میکنم نکنه زندگیم فرجامی نداشته باشه هر کسی رو میبینم یک مشکلی داره اما همه اکثرا مشکلاتشون از اول اونم اینجوری که من داشتم نبوده

    دیگه نمیتونم دخالتهای خانوادش رو تحمل کنم حتی مادرش درباره اینکه وقتی حامله شدم(در اینده...) طبیعی زایمان کنم یا سزارین نظر میده

    از اینا بگذریم دیگه مهم نیست من نمیتونم کسی رو عوض کنم باید روی خودم کار کنم تردید و دو دلی مثل خوره به جونم افتاده خدایا چرا این قدر ما ادما بی پروا گناه میکنم دور و بری هامون رو عذاب می دیم

    وقتی عضو جدید خانوادمون (عروسمون ) اتفاقی و نا خواسته از زندگی من با خبر شده (قسمتیش )به برادرم گفته خواهرت چطور هنوز زندگی میکنه

    الانم از اینکه وقتتون رو گرفتم و اینهمه ناله کردم عذر میخوام
    میخوام کمکم کنید از این تردید بیرون بیام نمیدونم جام توی زندگیم کجاست آیا ادامه این زندگی اشتباست یا من توقع زیادی دارم ؟









  10. #37
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 23 بهمن 90 [ 13:24]
    تاریخ عضویت
    1390-2-13
    نوشته ها
    16
    امتیاز
    1,349
    سطح
    20
    Points: 1,349, Level: 20
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 51
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    18

    تشکرشده 19 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: تقاضای عجیب همسرم و مخالفت خانوادم

    سلام بئاتريس عزيز
    خواهر خوبو مهربونم من تمام نوشته هاتو خوندم. خيلي بخاطر خانواده همسرت و خودش متاسف شدم و به تو به خاطر بزرگواريت افتخار كردم.
    عزيزم يه سوال؟ تا حالا تو صحبتهاي همسرت و خانوادش شنيدي كه مثلا در مورد موضوعي خودشونو مقصر بدونن؟ مثلا بگن فلان كار ما اشتباه بوده؟
    آيا برادر شوهر داري؟ اون ازدواج كرده؟
    همسرت تو همه چيز اهل تلافي كردنه؟ با همه؟
    ممنون مي شم اگر جواب بدي
    همراه تو

  11. کاربر روبرو از پست مفید madam تشکرکرده است .

    madam (شنبه 31 اردیبهشت 90)

  12. #38
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 01 اردیبهشت 97 [ 02:14]
    تاریخ عضویت
    1390-1-11
    نوشته ها
    1,700
    امتیاز
    16,289
    سطح
    81
    Points: 16,289, Level: 81
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,578

    تشکرشده 5,967 در 1,568 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    201
    Array

    RE: تقاضای عجیب همسرم و مخالفت خانوادم

    عزیزم شوهر منم اوایل همین جور بود. تحت سلطه مادرش. به هر حال 15 برابر دوره ای که با من بود با مادرش زندگی کرده بود. هر چی بگذره اگر حساسیت نشون ندی (منظورم اینه که اصلا ازش هیچی نخوای ولی غیر مستقیم لا به لای حرقات ارزوهاتو بگی) و مهارتهای کلامی و رفتاری رو هم داشته باشی کم کم به همسرت اجازه می دی که تو رو تو قلبو مغزش به جای مادرش جا بده. این کار زمان بره.

    ولی برای اینکه تا اون موقع خورد نشی بهتره یه مساله مهم یادت باشه: هیچ کس تو این دنیا مسول کار اشتباه دیگری نیست. اگر همسر شما به خانوادت بی احترامی می کنه این مشکل اونه نه شما و شما نباید به خاطر اون سر افکنده یا ناراحت باشی. شما محبت و اخترام لازم رو به خانوادت بکن. همسرت کم کم به اشتباهش پی می بره و از این لجبازی بچه گانه دست بر می داره.

    یه مساله دیگه اینکه تو حرفات احساس کردم همه خانوادت از روابط شما مطلع هستند.این خیلی بده. این شما رو تو سرازیری جدایی با شیب تند قرار می ده. نباید به اونا اجازه بدی اینقدر راحت از همه چیز مطل بشن و بعد هم نظر بدن. هر وقت کسی ازت سوال کرد باید بگی همسرم گرفتار بود نیومد. نه بیشتر نه کمتر. اگر کسی دنبال حرفو گرفت یه لبخند محبت امیز بزن و دیگه جواب نده. خودشون کم کم می فهمن که نباید سوال کنن.

    به نظر شما همسرتون اگرم بخواد رفتارشو عوض کنه می تونه؟ وقتی همه در خانواده شما به اون به شکل یه دیو دو سر نگاه می کنن؟ روی این سوالم فکر کن. تو این زمینه باید یه کمی رفتارتو عوض کنی.

    موفق باشی.
    هر آنچه را برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند
    و هر آنچه را برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند

  13. 3 کاربر از پست مفید deljoo_deltang تشکرکرده اند .

    deljoo_deltang (دوشنبه 23 آبان 90)

  14. #39
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 آذر 90 [ 12:17]
    تاریخ عضویت
    1390-2-31
    نوشته ها
    1
    امتیاز
    1,283
    سطح
    19
    Points: 1,283, Level: 19
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: تقاضای عجیب همسرم و مخالفت خانوادم

    سلام دوستان .
    من حدود 8 ماه كه ازدواج كردم و يكسال ونيم هم عقد بودم . من با خانواده شوهرم اصلاً مشكل ندارم و تا حالا از اونا بي احترامي نديدم . من كلاً سريع از روي مسايل رد ميشم اما شوهرم اينطور نيست بخاطر همين مسئله با خانودم مشكل داره حرفهايي كه 2 سال پيش زده باشن يادشه همش ميگه ياداوري ميكنه كه چرا با داماد بزرگه اين كارو كردن چرا به من نگفتن . منم به خانوادم گفتم كه بيشتر مراقب رفتارشون باشن كه اختلاف پيش نياد اما شوهرم بد از اين مدت خيلي خيلي حساس شده و كوچكترين رفتارشونو ميگه ديدي هي سر من منت ميذاره و دعوامون ميشه منم كم ميارم ميگه تنها راهش اينه كه با اونا قطع ارتباط كنيم اگه اونا نباشن قول ميدم تو زندگيمون مشكلي نداشته باشيم خوب منم نمي تونم . همش بايد منت بكشم خواهش كنم كه بياد بريم خونمون . منم نمي تونم همه چي را به خانوادم بگم احساس حقارت مي كنم . كمكم كنيد

  15. #40
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 12 بهمن 90 [ 11:22]
    تاریخ عضویت
    1389-10-18
    نوشته ها
    80
    امتیاز
    1,969
    سطح
    26
    Points: 1,969, Level: 26
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    95

    تشکرشده 96 در 44 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: تقاضای عجیب همسرم و مخالفت خانوادم

    با سلام دوستان خوبم از توجهتون ممنونم برمیگردم برای جواب دادن


 
صفحه 4 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 03:07 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.