فریب یا دروغ زنم2

[ramin_zamani]

فکر نکنم همچین قضیه ای در کار باشه
من تو مدت این یکسال هیچ رفتار یا حرکت مشکوکی ندیدم
اون حتی سرکوچه هم میخواست بره زنگ میزد
ولی فکرکنم همسرم هم تویه 2 راهی مونده
1- من اون آدمی که میخواست نبودم
2- اینکه میترسه به گفته خودش آدم خوبی مثه منو از دست بده و بعدا پشیمون بشه که چرا منو از دست داده و همچنین آبروش به خاطر یک نامزدی بهم زدن و یک طلاق بره
منم که این وسط شدم قربانی

در ادامه باید بگم من گواهی سلامت پزشکی نگرفتم و واسه هیچکس دیگه هم نخواهم گرفت
چون اینکارو توهین به همسر آینده ام میدونم
کسیم که میخواد رابطه قبل ازدواج داشته باشه میتونه پزشکی قانونیم دور بزنه
چون رابطه جنسی که فقط از طریق پرده نیست
رابطه جنسی میتونه دهانی، هم آغوشی و ... باشه که به علت حرمت سایت از نام بردنشون صرفنظر میکنم
من بعد شب اول چون پرده نداشت بهم گفت که پرده اش حلقوی و اینو از دکتر زنان و زایمان فهمیده چون قبلا ژیمناستیک کار میکرده و یکبار به علت خونریزی رفته پیش دکتر و اونم گفته پرده ات حلقویه
منم به حرفاش اعتماد کردم و دلیلی ندیدم و نمیبینم که برای اثبات حرفش ببرم گواهی سلامت بگیرم
من پایه زندگیمو بر اساس اعتماد و تعهد و دوست داشتن 2 نفره بنا نهادم

[فرانک1389]

در ادامه باید بگم من گواهی سلامت پزشکی نگرفتم و واسه هیچکس دیگه هم نخواهم گرفت
چون اینکارو توهین به همسر آینده ام میدونم

بحث در این مورد خارج از مسئله اصلی تاپیکه اما یه مطالبی رو در پاسخ شما میگم .
ببین برادر بزرگوار،من خودم یه دخترم که اینارو به شما گفتم.
این مسئله هیچ توهینی برای دختری که خویشتنداری کرده و مراقبت گوهر وجودش بوده محسوب نمیشه مگر اینکه اون دختر مشکلی داشته باشه وگرنه پیش آمدن چنین مشکلی در اثر ورزش و افتادن و ... رو پزشکی قانونی میتونه ثابت کنه

کسیم که میخواد رابطه قبل ازدواج داشته باشه میتونه پزشکی قانونیم دور بزنه

اینم یه حرفیه چون میگن : خلاف کارها همیشه یه قدم از دانشمندان جلوترند!(ببخشید منظورم اصلا همسر شما نیست چون همونطوری که گفتم من فکر میکنم ایشون ممکنه دروغ بگه و انشاء الله که همینطوره)

چون رابطه جنسی که فقط از طریق پرده نیست
رابطه جنسی میتونه دهانی، هم آغوشی و ... باشه که به علت حرمت سایت از نام بردنشون صرفنظر میکنم
من بعد شب اول چون پرده نداشت بهم گفت که پرده اش حلقوی و اینو از دکتر زنان و زایمان فهمیده چون قبلا ژیمناستیک کار میکرده و یکبار به علت خونریزی رفته پیش دکتر و اونم گفته پرده ات حلقویه
منم به حرفاش اعتماد کردم و دلیلی ندیدم و نمیبینم که برای اثبات حرفش ببرم گواهی سلامت بگیرم
من پایه زندگیمو بر اساس اعتماد و تعهد و دوست داشتن 2 نفره بنا نهادم

برادر عزیز، اینکه آدم خوش بین و مثبت اندیش باشه عالیه اما گاهی و در موارد حساس و سرنوشت سازی مثل ازدواج آدم باید با چشم کاملا و 100% باز عمل کنه و در کنار خوش بینی و اعتماد " احتیاط " رو هم در نظر بگیره و برای اینکه ثابت کنه خوش بینه یا از روی لجبازی هر چیزی رو قبول نکنه چون در نهایت دودش توی چشم خودش میره و خدای نکرده زندگی خودش تباه میشه.
این درسته که شما به زعم خودت نخواستی با گرفتن گواهی سلامت به همسر اینده ات توهین کنی و فکر کردی این احترام بیشتره اما الان خودت داری عذاب می کشی و نمیتونی چنین رابطه ای رو نادیده بگیری.
منطقی و جدی فکر کن ببین اگه قبل از عقد می دونستی رابطه ای در کار بوده قبول میکردی ؟(البته گفتی که حتی دوستی رو هم نمی تونستی تحمل کنی چه برسه به رابطه).

[shad]

رامین عزیز، خیلی متاسف شدم از اینکه متوجه داستان زندگیتون شدم.

شما خودتون هم می دونید که اولین و آخرین نفری نیستید که با این قضیه رو به رو میشه. من فقط میخوام یک سوال کلی از شما بپرسم:

قلب و روح یک انسان مهمه یا جسمش؟ شما می دونستید که همسرتون قبلا کسی رو دوست داشته یعنی قلبن به شخص دیگه ای تعلق داشته و این قضیه باعث نمی شد که حرف از جدایی بزنید، اما حالا که پای جسم وسط اومده نمی تونید تحمل کنید. من به احساس شما احترام میذارم اما احساس می کنم در این زمینه با اینکه میگید نمی خواید به همسرتون بی احترامی بشه و .. دارید این کار رو انجام میدید.
من موافق رابطه جنسی قبل از محرم شدن نیستم اما خیلی پیش میاد که کسانی که همدیگه رو خیلی دوست دارن بعد از نامزد شدنشون با هم رابطه جنسی برقرار کنن و 99 درصد اونها هم بعد از دوران نامزدیشون عقد می کنن و با هم ازدواج می کنن و هیچ وقت این کارشون زیر سوال نمی ره. که اون هم اگه محتاط باشن باید فکر 1 درصد جدایی رو بکنن و رابطه جنسی برقرار نکنن.


حالا دوباره ازتون سوالم رو می پرسم،
قلب و روح یک انسان مهمه یا جسمش؟؟

[367]

فکر نکنم همچین قضیه ای در کار باشه
من تو مدت این یکسال هیچ رفتار یا حرکت مشکوکی ندیدم
اون حتی سرکوچه هم میخواست بره زنگ میزد
ولی فکرکنم همسرم هم تویه 2 راهی مونده
1- من اون آدمی که میخواست نبودم
2- اینکه میترسه به گفته خودش آدم خوبی مثه منو از دست بده و بعدا پشیمون بشه که چرا منو از دست داده و همچنین آبروش به خاطر یک نامزدی بهم زدن و یک طلاق بره
منم که این وسط شدم قربانی

در ادامه باید بگم من گواهی سلامت پزشکی نگرفتم و واسه هیچکس دیگه هم نخواهم گرفت
چون اینکارو توهین به همسر آینده ام میدونم
کسیم که میخواد رابطه قبل ازدواج داشته باشه میتونه پزشکی قانونیم دور بزنه
چون رابطه جنسی که فقط از طریق پرده نیست
رابطه جنسی میتونه دهانی، هم آغوشی و ... باشه که به علت حرمت سایت از نام بردنشون صرفنظر میکنم
من بعد شب اول چون پرده نداشت بهم گفت که پرده اش حلقوی و اینو از دکتر زنان و زایمان فهمیده چون قبلا ژیمناستیک کار میکرده و یکبار به علت خونریزی رفته پیش دکتر و اونم گفته پرده ات حلقویه
منم به حرفاش اعتماد کردم و دلیلی ندیدم و نمیبینم که برای اثبات حرفش ببرم گواهی سلامت بگیرم
من پایه زندگیمو بر اساس اعتماد و تعهد و دوست داشتن 2 نفره بنا نهادم

دوست عزیزم،

چند روز پیش تاپیک شما رو مطالعه کردم، چند شب و روز خودم را جای شما تصور کردم، این چند روز بیش از حد پرخاشگر شده بودم ! چون همیشه از این مسائل وحشت داشتم، میدونم روزهای خیلی بدی رو سپری کردی ولی نمیتونم اون مقداری رو که تجربه کردی، درک کنم.

با این وجود، بعنوان کسی که همیشه از موجه شدن با همچین شرایطی وحشت داشته، با خودم (به چند دلیل) قرار گذاشتم که اگر در آینده موقعیتی همچون شما برای بنده پیش اومد همسرم رو تنها نگذارم و از او حمایت کنم و اون قسمتی که مربوط به خودم میشه رو ببخشم و به او اطمینان دهم که این موضوع تغییری در علاقه بنده به ایشون ایجاد نخواهد کرد، و از خدا برای فراموش کردن این موضوع کمک میگرفتم.

[m25teh]

به نام خدا
سلام دوست عزيز

يه چيزي به ذهنم ميرسه همش و حالا نميدونم مطرح كردنش به تصميم گيري ات كمك ميكنه يا نه

اما اميدوارم اگر مفيد نبود حداقل مضر هم نباشه .

من احساس ميكنم در مورد رابطه جنسي خيلي ميدوني ، حالا درست يا نادرست ، فيلمي چيزي نگاه كردي و هزاران حرف و حديث كه در زندگيت از اين گوشه و اون گوشه شنيدي حالا درگيري تو بيشتر با ذهنيتت نسبت به اينجور آدما هست . يعني با عرض معذرت ، دائم همسرت رو مقايسه ميكني با اون شخصيت هاي خراب و اينطوري اصلا خودت رو هم گم ميكني و نميدوني چيكار كني .

تا اينجاي قضيه ، من ميگم تو روح بخشنده بزرگي داري و زندگيت رو دوست داري ، خانمت رو دوست داري ، و عين آهو موندي توي عسل كه چيكار كني و تصميماتي هم كه گرفتي اكثرا به شكلي بوده كه به خودت وقت دادي و كش داري ميدي قضيه رو تا بتوني به قول معروف همه گزينه ها رو روي ميز نگه داري .

------
هيچ كدوم از ما نميتونه بگه كه چيكار كن چيكار نكن ، من پست 14 مطلب قبلي رو خوندم مخصوصا بخشي كه درباره ستارالعيوب بودن خدا صحبت ميشه و فوق العاده هست .
الان يه مدت هست دارم فكر ميكنم اي خدا ميشه به من ويژگي ستارالعيوب بودنت رو بدي ؟ ميشه بفهمم يكي عيب داره و هي نگم .
توي يكي از نوشته هات نوشتي آرزو ميكنم كه خدا منو حلال كنه .

بذار من بهت بگم خدا با تو چطوري برخورد ميكنه : ازدواج كردي ، با خانمت حرف از صداقت زدي و توي زندگي با كسي نبودي و تصميم گرفتي كه خانومي رو انتخاب كني كه با هيچ كس نبوده باشه .
اما خب دقيقا دست روزگار كسي رو به تو داده كه با كسي بوده و نامزد بودن و او ميتونست به شما نگويد ولي دست روزگار و البته رعايت صداقت از طرف شما و همينطور پايبند بودن خانمتان به پيمان صداقتي كه با شما بسته مياد و خودش رو خلاص ميكنه و حقيقت رو به تو ميگه تا تو انتخاب كني تا تصميم بگيري با اين اتفاق چيكار كني .

قرار نيست كه همه برگردن سر زندگيشون و قرار نيست كه اين تالار همدردي فقط معجزه بازگشت به زندگي ها رو رقم بزنه ؟ قرار هست كه تو درست تصميم بگيري ببيني واقعا چه چيز درست هست و در 60 سال زندگي آينده ات آيا انتخابي درست انجام دادي يا اشتباه كردي !

اما من به شما ميگم اگر با اين حالت جدا بشي ، تا آخر اين پرونده باز ميمونه و تو هميشه با خودت درگير خواهي بود و شايد خانمت رو از سركوفت هاي خودت خلاص كني اما دقيقا خودت گرفتار ميشي .

خيلي واضح تر بخوام منظورمو بگم اينه كه : ليوانت رو خالي كن و دوباره داشته هات رو بريز توش ببين چي هستي و چي ميخواي و چيكار ها ميخواي بكني .

غصه بچه و اينا رو هم نخور كه بچه ات چي بار مياد و از اين مسائل ، به راحتي يه مومن با خدا معامله ميكنه و به راحتي ميتونه جواب بگيره ، حالا اين دنيا نشد اون دنيا .

( به فرض كه طلاق گرفتي ، از كجا معلوم ازدواج بعدي بچه اي در راه باشه اصلا و خدا بهت بچه بده ؟ پس نميخواد آينده نگري كني ولي لازمه كه واقعا آروم بشي و واقعي تصميم بگيري مثل يك شخص بي طرف و با انصاف )

بازم بهت سر ميزنيم دوست عزيز

[ramin_zamani]

من جسم و روحو نمیتونم از هم جدا کنم
وقتی جسم کاری انجام میده، روح هم از اون کار خبر داره حالا چه با میل باشه چه با اکراه
و اینم میدونم وقتی دختری اولین با کسی که دوسش داره رابطه جنسی برقرار میکنه، واقعا عاشق طرفشه
من کسیو میخواستم که هم جسمش تمییز باشه هم روحش
درسته کاری که جسم انجام داده فراموش میشه ولی روح اون خاطره رو تو بایگانیش ثبت میکنه و تا آخر عمر و اون دنیا باهاشه
و به همین خاطر اون دنیا هم از روحمون سوال میشه هم از جسممون
در ضمن هنوز هم تاکید دارم که خواستن گواهی سلامت پزشکی از دختر، توهین به دختر است
و خدمت بعضی از دوستان هم که محبت کردن و خواستن مثبت اندیش باشم عرض کنم که من اول زندگی با مثبت اندیشی و خوش بینی خیلی زیاد با به عرصه ازدواج گذاشتم و با تمام عشقم اومدم اما فکر کنید تمام فکرتان،آرزوهاتان و تصورتان از زن رویایی بهم میریزه و کل زندگیتان دروغ بوده....

[ni-na]

شاید درست نباشه من دخالت کنم، اما فکر می کنم که شما تصمیم خودتون رو گرفتین و دوستان بی جهت دارن این بحث رو جلو می برن.
شما منظور دوستمون شاد رو متوجه نشدین، ایشون گفتن وقتی فکر می کردین که فقط قلبن دوستش داشته مشکلی نداشتین اما وقتی پای جسمشون وسط کشیده شده به جدایی فکر کردین یعنی اینکه جسم براتون مهم تر از علاقه قلبیه و مثل این می مونه که شما خودتون رو مالک جسم همسرتون می دونید و قلب وروحش هم براتون مهم نیست.

[yasa]

در ضمن هنوز هم تاکید دارم که خواستن گواهی سلامت پزشکی از دختر، توهین به دختر است

آفرين به اين ادب! به اين اخلاق شريف! به اين احساسات پاك! من واقعا شما رو مي ستايم
اول از همه اينكه من با نظر دوستان گلم مثل ni-na و شاد عزيز در مورد جسم و روح و ... مخالفم.
اگر ما بخواهيم نسبت به اينكه آيا دختري قبل از ازدواج با ما روحش متعلق به كسي بوده يا نبوده حساس باشيم واقعا بي معنيه. چون اولا هر علاقه ي قلبي به معناي برقراري ارتباط جنسي نيست آدمها ميتونند به دليل روح بزرگ و بينهايتشون عاشق كل دنيا و خوبيها و زيباييهاي اون و آدمهاش باشن اما دليلي نداره با همه ي دنيا ارتباط جنسي داشته باشند! و ثانيا پاكدامني بيشتر جنبه ي جسماني داره نه روحاني.
حيا و حجب يعني اينكه كسي رو حتي اگر قلبا دوست داري تا زماني كه اين اجازه بهت داده نشده جسما بهش نزديك نشي. و نكته ي ديگه اينكه وقتي قلبا كسي رو دوست داري به اين معنا نيست كه قلب شما به اون فرد "تعلق" داره نه! دوستي و محبت تعلق بوجود نمياره! (چي گفتم؟! )
پس كسي نميتونه آقاي رامين رو شماتت كنه كه چرا شما به روح همسرتون كه متعلق به كس ديگه اي بوده حساسيت به خرج ندادين!!!!
اما روي صحبتم با آقارامين:
دوست عزيز اينكه شما چه اعتقاداتي داشتين و چه چيزهايي رو قبل از ازدواج ملاك قرار داده بودين درحال حاضر مهم نيست چون اين قضيه گذشته.
بله درسته اينها باورهاي شما بوده شما بهشون اعتقاد داشتين اما حالا صورت مساله تغيير كرده.
كسي شما رو به خاطر اعتقادات پيش از ازدواج مورد شماتت قرار نميده. كسي نميگه نبايد به اين قضيه حساس ميبودين يا باورهاي شما غلطه. نه! اصلا!
اما صورت مسئله ي فعلي اينه حالا كه اين كار در گذشته اتفاق افتاده و كاريش نميشه كرد حالاشما چه كار ميكنيد؟؟!
تصميم گيرنده ي نهايي شمايين. ببخشين و گذشته رو فراموش كنين يا طلاق بگيرين و گذشته رو فراموش كنين . پس در هر صورت بايد گذشته رو فراموش كرد با اين تفاوت كه در صورت انتخاب راه حل دوم (طلاق) مشكلات و گرفتاريهاي خود طلاق گرفتن و هزينه هاش هم بهش اضافه ميشه علاوه بر عذاب وجدان!

حيف انسان شريفي مثل شما نيست كه عمرتون رو به انتقام تلف كنيد در حاليكه ميتونين به قول آقاي m25teh مثل يه آدم مؤمن با خدا معامله كنيد.
در هر صورت اميدوارم تصميم درست و قاطعي بگيرين كه هيچ وقت پشيمون نشين.

[shad]

رامین عزیز شما منظور منو اشتباه متوجه شدید همینطور یاسای گرامی .
نمی خوام این تایپیک به بیراهه کشیده بشه برای همین تایپیکتفاوت روح و جسم رو ایجاد کردم تا متوجه منظور من بشید.

[فرشته مهربان]

ramin_zamani گرامی

ورودتون به تالار همدردی در طلیعه بهار را خوش آمد می گویم .

جناب رامین

آرام باشید و خونسردی خودتون رو حفظ کنید و در همین آغازین کلامم تأکید می کنم با عجله و با این روحیه هیچ تصمیمی نگیرید و تصمیم را به تأخیر بیاندازید .

باید عرض کنم ، مشکل اصلی و ریشه ای شما و خانمتون این واقعه نیست ...... ( برای همینم به راحتی میشه حلش کرد )


تعجب کردید ؟!!!!!........ حق دارید ......... اگر حوصله کنید براتون شمرده و روشن میگم مشکل اصلی شما چیه .
.
.
.
.
.
.
.

آری این مشکل اصلی شما نیست و اگر با دقت به عرایضم توجه کنی و بنا به راهکارهایی که میدم سعی کنی رو خودت کار کنی و تغییراتی ایجاد کنی و به خانمت هم در همین راستا کمک کنی ، قول میدم که به بهترین نحو این مسئله مدیریت و حل بشه و بتوانید تصمیمی درست و رضایت بخش بگیرید .
.
.
.
.
.
.

شما و خانمتون هم احساس محور هستید ( در تصمیمات ، تحلیلها و .... ) هم در این موضوع دچار وسواس فکری شده اید ( که زمینه آن اضطرابهای ناشی از کمال گرایی هست و همچنین دچار خطاهای شناختی هستید .

لازم میدونم که باز کنم آنچه اشاره کردم را تا به درک صحیح و بهتری در مورد خود برسید و بتوانید به خودت و خانمت کمک کنی .

نشانه های احساس محور بودن شما :

1 - بی توجهی به نامزد بودن این خانم و رابطه جنسی در دوران نامزدی .

2 - تعریفی احساسی و کمال گرایانه از پاکی و عفت ( که با چنین تعریفی حتی شخصی مثل خانمتون که از آنچه پیش آمده در رنجه تا آنجا که کمالگرایانه و احساسی خود را سرزنش و مستحق ازدواج با غیر اون پسر حتی اگر آدم نامناسبی باشد نمی بیند و ... را هم پاک و با عفت نمی بینید ) این چیزیست که من مستتر در واکنشها و قضاوت و نظرات شما در این رابطه تشخیص دادم و ممکنه خودتون هم متوجهش نباشید .

3 - تصمیم گیری عجولانه ( دادخواست طلاق توافقی )

4 - در موضع قربانی و مظلومیت و فریب خوردگی دیدن خود ( به طور غلیظ )

5 - قضاوتهای آشکار و پنهانتان در مورد همسر و این ماجرا .

6 - کم اهمیت بودن بیان صادقانه وی و رنجی که به خاطر این اتفاق می کشد و رنجی و احوالاتی که در طول دوره پنهان کردن متحمل شده ، برای شما.



نشانه های احساس محوری در خانم شما :

ا - علیرغم اهل حیابودن و پشتوانه تربیتی و فرهنگی خانوادگی که باعث شده سالها بدون رابطه ای از نوع دوستیهای رایج پیش بره ، در برهه ای و مطمئناً به امید ازدواج با شخصی ارتباط برقرار می کند و وابستگی احساسی پیدا می کند ( دقت داشته باش که عشق نیست ، بلکه وابستگی عاطفی ناشی از احساس محوری هست )

2 - چون اولین شخص توی زندگیش بوده و بنا به نوع تفکر و نگرش و تربیت نمیتونسته قبول کنه که با کسی مدتی دوست بوده باشه و بعد هم با کس دیگری ازدواج کند ، رابطه بدون شناخت کافی و حتی توجه به تفاوتها و ... و کاملاً احساسی به سمت ازدواج سوق داده می شود .

3 - بعد از نامزدی احساسات غلیظ تر و با اطمینان از قطعیت ازدواج و به اصطلاح مال هم بودن ، در مقابل خواست نامزد ( که اتفاقاً بنا به اطلاعاتی که از وضعیت زندگی کنونی وی داده اید ، ایشان هم احساس محور هست ) تن به رابطه جنسی می دهد ( علت تأکید ما به نامزدها و بخصوص دختران مبنی بر برقرار نکردن رابطه جنسی و حتی پرهیز از وابستگی عاطفی و....... در دوران نامزدی ، دقیقاً همین پیشامدیه که برای خانم شما رخ داده ، یعنی به هم خوردن نامزدی و مسئله بودن رابطه ای که با نامزد بوده برای خواستگاران بعدی ) .

4 - موضع کنونی وی تردید و دو دلی ها ابراز اینکه ازدواج با شما و یا هرکسی غیراز آن نامزد سایق یعنی بدبخت کردن ، و رنج و خورخوری از آنچه پیش آمده و .... ( که وسواس فکری را هم تشدید کرده )





در پست بعدی نشانه های کمال گرایی و وسواس فکری و خطاهای شناختی شما و همسرتون و نگرش کمی خودمحورانه شما را هم ذکر خواهم کرد و سپس راهکار برون رفت از این وضعیت و تغییرات و در ادامه حل مسئله مورد بحث خواهد آمد .

ادامه دارد ........

.