توقعات قبل از ازدواج

[خیلی تنها]

در مورد مسائل اقتصادی و استقلالی مالی خرید:
کاملاً با پست 31# "بهشت" موافقم
من با کار کردن خانمم مشکلی ندارم (البته با فرض اینکه من به خانم مورد علاقه ی کنونی ام میرسم و با شغلی که میدونم در آینده خواهند داشت. ).
با خرج کردن (و حتی به تعبیر مونتانا" "خوش خرجی"!) ایشون با حد و مرزهایی مشکلی ندارم.
مرز اول: به اقتصاد خانواده ضربه نزنه
مرز دوم: با اطلاع مرد خانواده باشه و بالعکسش هم قبول دارم (یه دفعه نیاد بگه خواستم سورپرایزت کنم رفتم طلاهامو و ماشین تو رو فروختم با نصف پولش تو بورس سرمایه گذاری کردم ، نصف دیگه شم نزول دادم و بعد با سودش فلان چیزو خریدم ، بعد فلان کارو کردم و ... و تو روحتم خبر نداشت! و فقط میخواستم سورپرایزت کرده باشم!!!!! اون وقته که من 3تا سکته همزمان یه جا میزنم!)
مرز سوم: بوی تجمل گرایی نده (خوشبختانه هم من و هم خانم مورد علاقه ام در این باره معتقدیم: "در جامعه ای که حتی یک گرسنه وجود داره ؛ سیر بودن ، گناه کبیره است")
__________________________

اما درباره ی بحث نفقه:
فکر نمیکنم هیچیک از دوستان از این حکم اولاً اسلامی و دوماً قانونی ، که "فرشته مهربان" توضیح دادند ، بی اطلاع باشند:

وظیفه مرد در تأمین نفقه ، هیچوقت ساقط نمیشود ، لذا حتی اگر زن استقلال مالی داشته باشد

اما نکته ی قابل توجه در این باره اینه که قانون ها همواره در سراسر دنیا حدود و ثغور روابط بین افراد رو مشخص میکنند تا فرد بدونه که پاشو تا چه حد میتونه فراتر ببره؟ و تا کجا میتونه آزادی اش مانع آزاد بودن کسی نشه؟ (اصطلاحاً طول گلیمش چند cm هست؟!) و به نظرم تا زایل نشدن حد و مرز آزادی افراد ، باید با توافق و صحبت این مسأله حل بشه!
نه اینکه هر 10 دقیقه یه بار بگی نفقه ،نفقه ،نفقه ، نفقه!!!
یا اینکه مرد بگه : تمکین ،تمکین ،تمکین ، تمکین!!!
قانون مال جاهای باریکه که اصول آزادی های افراد به خطر میوفته اما وقتی مشکلی نیست ، چی از جون هم میخوایم!! مث اینکه عادت کرده ایم زور و قانون بالا سرمون باشه ها!!!
همه میدونیم که در شراکت تجاری بین شرکا (فرض کنید دو شریک دوست بسیار صمیمی هستند) طرفین حق دارن در صورت کلاهبرداری از شریکشون شکایت کنن. حالا خوشتون میاد شریکتون از فردای عقد قرارداد ، با وجود پاکی ِ شما مدام بیاد بگه: وای به حالت ، اگه کج بری! شکایت میکنم! ، میندازمت زندون! ، بدبختت میکنم! ، چک هاتو اجرا میذارم! ، روزگارتو سیاه میکنم! بیچارت میکنم! و ...

*** خلاصه‌ی کلام:
از لحظه ای که توی یه خانواده کلمات نفقه و تمکین و پول ِ من و پول ِ تو بین طرفین رد و بدل شد ؛ الـــفـــاتــــحـــــــة و بعدشم والسلام!


ادامه دارد ...

"مونتانا" نوشته:

یک چیزی میگم به خانوم های محترم بر نخوره! خانوم های عزیز همه جا از قانون و اینکه توش حق زن ها خورده میشه شکایت دارن ، بعد دقیقا اینجا که یک بحثی داره با نظرات شخصی کاربران دنبال میشه ، میان پای قانون رو وسط می کشن! چون متوجه شدن اینجا قانون کاملا به نفعشون عمل کرده!

یه چیز میگم خانمهای تالار گوشهاشون رو بگیرن! (ببخشین چشماشونو ببندن!) ؛ مونتانا جان چه اونا قانون رو وسط بکشن و چه نکشن ، قانونه و کاریش نمیشه کرد!:D

چیز دیگه ای که واقعاً آزاردهنده است اینه که تا حرف از مرد و زن میشه ؛ خانومها (باور کنید اکثرشون!) شروع میکنن به بدگویی از مردها و اینکه به اونها ظلم شده و از مردها یه چهره ی هیتلری یا آپارتایدی ترسیم میکنن (نمونه های بازتاب یافته اش از اجتماع رو در سریال های تلویزیونی ابتدای دهه ی 80 تلویزیون میتونیم ببینیم) (البته انصافاً اکثر ِ این خانمها قصدشون شوخیه ، اما اصلاً شوخی قشنگی نیست!!!)
شوخیه یا جدی ، فرقی نمیکنه ، این نشون دهنده ی تصورات بدیه که از مردها دارند و دوماً شاید قصدشون (خدای ناکرده) مظلوم نمایی باشه
البته چنین چیزی توی تالار دیده نشده یا حداقل من ندیدم و اصلاً این موضوع رو به خانم های تالار تعمیم نمیدم. چیزی که اخیراً باعث شده در این باره فکر کنم موضوعی بود که چندهفته ی پیش برام مطرح شد و قصد داشتم با ایجاد یه تاپیک به جواب این ابهامم برسم ، اما خب زیاد اهل تاپیک باز کردن و ... نیستم
چند هفته پیش استاد پاتولوژی (که خانم هست) داشت درباره ی یه ضایعه ژنتیکی صحبت میکرد که بروز اون در مردان 5 برابر ِ خانم هاست. بعدش خیلی جدی زل زد تو چشمای آقایون ِ کلاس و گفت ان شاءالله آقایون این مریضی رو بگیرن همه از شرشون راحت شیم!!!! (خیلی جدی میگفت ها!)
واقعاً معنی چنین رفتاری که من چندین و چندین باره از خانم ها دیدم چیه؟ چه دفاعی از چنین رفتاری میشه کرد؟
(ببخشید من قصد انحراف موضوع رو نداشتم اما همونطور که گفتم اهل تاپیک و اینجور چیزها نیستم اگه میشه اینجا جوابمو بدین یا بحث کنیم یا تاپیک جدید باز کنین!!!)

ادامه دارد ...

"بهشت" نوشته:

مونتانا جان این قانون ها دل خوش کنک است. مهریه ای 300 میلیونی را تقسیط می کنند ماهی یک سکه می دونی یعنی چی؟ یعنی برو دلت خوش باشه که 300 میلیون مهریه داری. سالی 3 میلیونش را می گیری. انشالله سیصد سال دیگه نوه ی نوه ی نوه ات قسط آخر را می گیرد.
کدوم زنی را سراغ دارید که برای کار در منزل از همسرش حقوق بگیره. من تا حالا یکی هم ندیدم. جدی می گم.

خب "بهشت" ِ عزیز ، وقتی این طور مهریه بی خاصیت شده ، پس دلیل مهریه های با ارقام نجومی که این روزها مد شده چیه؟ یعنی واقعاً خانواده ها این چیزی که شما گفتین رو نمیدونن؟!
جوونامون از ازدواج بیزارن ؛ متأهل هامون زندگی به کامشون تلخ شده ؛ زندگیا ثبات نداره ؛ آمار طلاق بالاست ؛ زندونا پر از بدهکاران مهریه است ؛ خونه های خانواده ها پر از خانم های مطلقه است ؛ پسرهای جوان و طبیعتاً بی تجربه ، روی به فساد آوردن (البته معتقد نیستم بی تجربگی و حتی افتضاح بودن ِ شرایط ِ ازدواج ِ کشور، جواز ِ فساد رو صادر میکنه! اصلاً و ابداً!) و ...

تو رو خدا یکی بره فریاد بزنه: مهریه ، برگ ِ برنده نیست!

"فرهنگ" نوشته:

(در واقع نفقه حقی است که در برابر تمکین به زن تعلق می گیرد ) این چه فرقی با خرید سکس داره؟

"فرهنگ" جان ، این بار اشتباه میکنی ، اینطور نیست
دوستان توجه کنین این مصداق همون چیزیه که عرض کردم ، شاید خیلی از کارها دلیل موجه داشته باشه اما واقعاً نمود ظاهری خوبی توی جامعه نداره و فکرهای بدی در موردش میشه. (و واقعاً جامعه و ایضاً "فرهنگ" در این قضاوت ِ بدش بی تقصیره)
نفقه که یه چیز موجه و قانونی ِ شریعت ِ اسلام هست انقدر بد جلوه دادنش ، که اینطور در موردش فکر میشه دیگه وای به حال کارهای دیگه که هیچ دلیل قانونی ، شرعی ، رسمی ، عرفی ، ملی و... نداره!
گاهی حق با ماست اما اونقدر بد از حقمون دفاع میکنیم که خودمون حقمون رو ضایع میکنیم!

ادامه دارد

[خیلی تنها]

"آشنای دیروز" نوشته:

دوستان اینجا عادت دارند که بحث ها را به کل کل بین خانم ها و آقایان می کشند. در تاپیک قبلی بر سر این که مقصر ازدواج نکردن خانم ها هستند یا آقایان و در تاپیک فعلی بر سر نفقه!

انصافاً این بار درجه ی کل‌کلی اش پایین تره :P اما جداً به دور از کل کل باید این بحث ها بالاخره به یه نتیجه ای برسه و راهش اینه که فقط انصاف رو فراموش نکرد. خوشبختانه دوستان که چنین کاری نکردن و سعی من هم همین بوده

دکتر شریعتی: "گاهی فراموش میکنیم ، زنان و مردان پیش از آنکه زن و مرد باشند ، انسان هستند"

"آشنای دیروز" نوشته:

خانم بهشت در مورد تحصیلات نوشته بودند کمتر مردی را پیدا می کنید که مایل باشه همسرش شرایط تحصیلی بالاتر از خودش داشته باشه از طرف دیگر خانم ها هم معمولا با گذر از مراحل اولیه ازدواج کم کم شروع به مقایسه هایی بین خود و دیگران می کنند که معمولا موقعیت مالی و یا تحصیلی همسر نقشی اساسی در این مقایسه ها دارد بنابراین این که الان خانمی ادعا می کنه براش مهم نیست نمی تونه دلیلی باشه که تا آخر هم براش مهم نباشه. هر چند من برخورد داشته ام با خانم هایی که نه تنها سطح تحصیلات برایشان مهم بوده حتی این که مهندسی خوانده باشند یا علوم انسانی را نیز در ملاک های خود وارد کرده بودند!

این مورد رو هم باید در نظر گرفت بالاخره در جامعه اصلاً تعدادشون کم نیست
تازه ، تحصیلات یه بخش ماجراس ، کافیه یه نفر به خانم بگه تو از نظر قیافه ، از شوهرت سرتری!
شمارش معکوس برای پایان زندگی مشترک اون زوج شروع به Countdown میکنه و آخرشم ؛ مث همیشه طلاق
متأسفانه ما جوون ها تا این حد بی فکر شدیم و تا این حد قوه ی مدیریت زندگی مختله که مسأله ی بی اهمیت ِ این چنینی زندگی رو به کاممون مثل زهر میکنه! متأسفم! همین
اون وقت حالا هِی دنبال مقصر در بیرون از خودمون باشیم!!!!

در مورد ادامه ی حرفای "آشنای دیروز" یاد یه جمله از یه ادیب بزرگ افتادم (که امیدوارم این گفته درست نباشه!!!!) :

" دختران از خدا هیچ نمیخواهند ، مگر شوهر ؛ و پس از ازدواج است که همه چیز میخواهند "

____________________________

"همیشه تنها" نوشته:

اما خب به هر حال اگر همين قوانين هم نباشه ما به عصر حجر بر ميگرديم . با اين حرفا ما خانوما گمان ميكنيم كه فقط آفريده شديم واسه نوكري و رفع احتياجات آقايون. يعني ما نبايد هيچ حقي حداقل به عنوان يه موجود زنده داشته باشيم؟!

واقعاً منظور مونتانا این بود ؟؟؟؟؟!!!!!!

راستش خانوما هميشه هم تو فكر دو دو تا چهارتا! نيستند. اگر از تصويري كه به اشتباه از خانوما ساختند بگذريد، ميبينيد كه اونا افرادي فوق العاده احساساتي اند. اگر بدونند مردي واقعا مرد زندگيه به دنيا ترجيحش ميدن. خانوما اونقدرا هم مادي گرا نيستند. دليلي نداره اگر من دوتا پسر معتاد ديدم بگم همه پسرا معتادند!

یه بار دیگه هم گفتم این که شما چنین توقعات معقولی دارین دلیل نمیشه همه همینجور باشن.
باور کنین تصورات بد همینجوری الکی شکل نمیگیرن و پسرهای جامعه یه چیزهایی دیدن که اینجوری میترسن! (مگه مریضن که همینجوری تصور بد داشته باشن آخه ؟!)
** کلاً قسمتهای آخر پست 40# شما ایده آلیستی ِ محض بود!:D

باز هم ادامه دارد ...

"فرهنگ" نوشته:

«به قول "فرهنگ": فقط دختر بودن و قیافه داشتن کافیه؟»من همچین چیزی نگفتم

ببخشین ، انقدر تو در تو شده بود ، که خوب ندیدم (داش فرهنگ حالا نمیشد ضایعمون نکنی!;))

اینجام «کلا با نظرات "فرهنگ" توافق بیشتری دارم» مطمعنی منو با مونتانا اشتباه نگرفتی؟

نه اشتباه نگرفتم! با نظرات اولت موافق بودم! آقا ما یه بار اشتباه کردیم ! نه صدبار!:D

[ashnayedirooz]

خانوم مياد ميگه: طلاقمو بده!
مرد: نميدم!
زن: مهريمو ميذارم اجرا،
مرد: بذار!

چند روز بعد كه زن مهريه اش رو گرفته:

چه جالب یعنی واقعا مهریه های قابل پرداخت هم وجود داره؟ برادرم توی دادگاه کار می کرد و خیلی چیزها را دیده بود زمان عقدش حتی پدر خودمم بهش اصرار می کرد که مهریه را بالاتر ببره اما قبول نکرد که نکرد! اما خانم همیشه تنها چند روز بعد خانم مهریه اش را نگرفته بلکه آقا توی زندانه و خانم هم توی خونه نشسته همین و بس!
خوب ظاهرا بعد از دعوای سر دوستی دختر و پسر به عنوان مانع ازدواج و نفقه الان نوبت مهریه است! و من هنوز مانده ام در فلسفه عنوان "توقعات قبل از ازدواج" و این چگونه هنوز ازدواج نکردیم به طلاق هم رسیدیم چه سرعتی !

تشکر می کنم از جمله زیبایی که خانم بهشت نقل کردند:
" دختران از خدا هیچ نمیخواهند ، مگر شوهر ؛ و پس از ازدواج است که همه چیز میخواهند "
اما واقعیت این است که نه پسران و نه دختران قبل از ازدواج هیچ چیز جز خود ازدواج را نمی خواهند و اگر از آنها کمی در مورد یک سال بعدش بپرسی مانند گیج ها به شما نگاه می کنند! آنها ازدواج را به عنوان مقصود و منزلگاه نگاه می کنند در حالی که ازدواج تازه آغاز قصه ای بس دراز است.
کنکور دادن برای وارد دانشگاه شدن در دانشگاه و رشته ای خوب یکی از چالش های اساسی ما بوده است برخی برای آماده شدن برای کنکور چند سال مطالعه و تلاش می کنند و از سال اول برای داشتن معدلی خوب تلاش می کنند و بسیار تست می زنند و کلاس می روند تا از این مرحله رد شوند و برخی نیز بر سر جلسه حاضر می شوند و ده بیست سی چهل و بعد هم آبمیوه و کیکی و بای بای!
و ازدواج انتخابی است که نه تنها در چند دهه آینده عمرت موثر است الی الابد در قیامت بر روی بهشتی و جهنمی بودنت تاثیر بگذارد و برخی برای این کنکور حتی به اندازه ده بیست سی چهل هم به خود زحمت نمی دهند و با اولین لرزش دل ...
توقعات ازدواج یعنی شناختن خویشتن خویش و درک کردن عوامل موثر بر روح و روانمان جوری که عدم حضور یا حضور عاملی می تواند منجر به فرو ریختن ثبات زندگی شود و حضور چه عواملی زندگی ما را با ثبات می سازد.
کل کل کردن سر این که مهریه کم خوب است یا بد است چه دردی را از دوستان دوا می کند؟ حداقل تا اونجایی که من اطلاع دارم بنا نیست اینجا کسی به نکاح دیگری درآید که توافق بر سر مهریه کم یا زیاد سودی به حال او کند.

دوستان من را بابت جسارتم ببخشند

[hamishetanha]

حالا از اين مباحث گذشته چه خوب بود چه دختر و چه پسر درك ميكردن هدف از ازدواج چيه! دختراي ما فكر ميكنن مجبورند به بله گفتن و اينكه هدف از ازدواج گفتن و شنيدن دوستت دارمه و پسرهاي ما گمان ميكنند ازدواج يعني برطرف كردن نيازهاي جنسي! (منظورم همه نيست، لطفا خانوما و آقايون به خودشون نگيرند) و هيچ كس به فكر اين نيست كه هدف واقعي ازوداج چيه. نميدونند بايد با هم تلاش كنند كه به كمال برسند و نميدونند خانواده يعني اعضاي جامعه و جامعه براي به كمال رسيدنش نياز به خانواده هايي سالم داره. خانواده هايي كه فرزنداني تربيت كنند تا پايه هاي انسايت رو محكم كنند، چرا كه بقاي نسل ها مسئوليت ماست. وگرنه اين كارهاي مارو (عذر خواهي ميكم) حيوان ها هم بلدند. حالا انسانها يه خورده مدرن ترش.
و اما نظر من اين بود كه كاش خانومها از توقعاتشون كم كرده و از مهريه سنگين و خرجهاي كذايي و .... صرف نظر ميكردن و آقايون هم انقدر حرص نميخورن كه زن گرفتيم جز خرج هيچي نداره! چون من كه بهشون يه نرخ دادم، ولي خيلي ها بر اين باورند كه مفت هم گرونه، كه البته لطف دارند. و كاش خانوما به فكر زندگيشون بودن نه كلاس گذاشتن واسه دوستان و اقوام و آشنايان. زن اگر عاشق باشه با بدترين شرايط هم ميسوزه و ميسازه. و كاش مردها به جاي چونه سر مهريه و نفقه و اجازه ي اشتغال خانوما بيشتر تلاش ميكردند و به جاي اينكه فقط به مالشون توسعه بدن سعي ميكردن به همسرشون اهميت بدن. مرد اگر عاشق باشه اگر درآمدش روزي 1000 تومان هم باشه، سعي ميكنه باهاش معشوقشو خوشحال كنه و با رضايت، نه با منت، براي همسرش هزينه ميكنه. كسي نظر متفاوتي با من داره درخدمتم.

باز هم يادآوري ميكنم من افرادي رو متهم ميكنم كه خصوصيات منفي درونشون ديده ميشه. افرادي كه اين خصوصيات رو ندارند تاج سر ما هستند و ما قصد جسارت به اون ها رو نداريم. پس از دوستان عذرخواهي ميكنم و ميخوام به خودشون نگيرند و همچنين از همراهيتون سپاسگزاري ميكنم.

پيروز باشين.

آقاي montana، گفتم كه نرخ نيست ولي به چشم نرخ بهش نگاه ميشه.... من نگفتم هيشكي نداده ولي يا با بدبختي و مصيبت و شكايت و اجبار داده يا انقدر زنش رو دوست داشته كه بيشتر ازاين هم براش بذاره. در ضمن بحث خيانت و غيره جداست. واسه اونا اعدام يا حبس ابد در منزل مهريه است نه سكه. اسلام گفته در حد توان مهريه كنيد تا به گدايي نيوفتين. در ضمن نگفته زن بره صفا، گفته زن هم حق داره بعد از طلاق يه جاي 20 متري داشته باشه تا مجبور نشه دست از پا دراز تر با دو تا بچه برگرده خونه باباش.

[بهشت]

دوم خانم بهشت در مورد تحصیلات نوشته بودند کمتر مردی را پیدا می کنید که مایل باشه همسرش شرایط تحصیلی بالاتر از خودش داشته باشه از طرف دیگر خانم ها هم معمولا با گذر از مراحل اولیه ازدواج کم کم شروع به مقایسه هایی بین خود و دیگران می کنند که معمولا موقعیت مالی و یا تحصیلی همسر نقشی اساسی در این مقایسه ها دارد بنابراین این که الان خانمی ادعا می کنه براش مهم نیست نمی تونه دلیلی باشه که تا آخر هم براش مهم نباشه. هر چند من برخورد داشته ام با خانم هایی که نه تنها سطح تحصیلات برایشان مهم بوده حتی این که مهندسی خوانده باشند یا علوم انسانی را نیز در ملاک های خود وارد کرده بودند!

اون خانمهایی که شما می گید احتمالا مشکلات شخصیتی دیگه ای دارند و برای همین هم موفقیت در زندگی را به رشته ی تحصیلی یا درآمد مالی می دونند. پس مشکل تفاوت تحصیلی نیست مشکل شخصیت اون خانومه.
در توضیح و تایید بخش آخر صحبتتون:
یکی از دوستان من فوق مهندسی کامپیوتر از یک دانشگاه معتبر دولتی داشت و الان هم دانشجوی دکتراست ( می ترسم اتفاقی سر از اینجا دربیاره زنگ بزنه دعوام کنه ) می گفت شوهر من باید یا رشته اش الکترونیک باشه یا سخت افزار. حتی کامپیوتر نرم افزار هم قبول نداشت
مدتها شده بود جوک ما که این دیگه چه شرطیه!! ولی اون کاملا جدی و مصر بود و اصلا هم شوخی نداشت.

ممنون از خانم یاسا به خاطر توجهشون
دوست عزیز چیزی که من نوشتم به این معنا نبود که این ها معیارهای من هستند بلکه من به علت ویژگی شخصیتی ای که دارم مورد اعتماد دوستان زیادی قرار گرفته ام و از برخی از مسائل زندگیشان آگاه شده ام و این ها چیزهایی بوده که دیده ام مشکل ساز شده اند. خانمی که در شب اول گفته بود با آقا هر جایی می رود پس از گذشت چند ماه مشخص شد که فکر می کرده می تواند برود اما نمی تواند! و این یعنی عدم شناخت خویشتن !
موضوع بحث معیارهای پیش از ازدواج بود و دوستانی معیارهایشان را نوشته بودند و البته بسیار کلی نکته ای که من خواستم به آن اشاره کنم این بود که به جای کلی نگری و آرمان گرایی شرایط را واقعی تر در نظر بگیریم و با شناخت خود شرایط خود را به دست بیاوریم.

در مورد تحصیل هم نظر شما را به این پست جلب می کنم : http://www.hamdardi.net/thread-12011.html

در مورد قسمت اول خودتون جواب خودتون را دادید. به علت عدم شناخت این اتفاق افتاده. در ضمن گاهی اوقات افراد تصور یکسانی از یک واژه یا عبارت ندارند. مثلا من می گم به درآمد کم قانعم. ممکنه پدرم ماهی یک میلیون درآمد داشته فکر کنم که 500 تومن یعنی کم. کس دیگه ای هم می گه درآمد کم برام مهم نیست. ممکنه خانواده اش میلیاردر باشند و فکر کنه که مثلا ماهی دو سه میلیون هم خرج کنه یعنی کم. این واژه ها نسبی است. حتی در مورد کسی که گفته همه جا می آم. من اولین باری که منطقه ی طبس را دیدم واقعا تعجب کرده بودم. باورم نمی شد مردمی اینقد سخت کوش و مقاوم وجود داشته باشند که در چنین شرایط آب و هوایی زندگی کنند. در صورتی که همیشه می گفتم همه جا می تونم زندگی کنم.
اون پست تحصیل هم که لینک دادید می تونه استثنا باشه. این جور آدمها معمولا مشکلات دیگه ای دارند که سر از رشته ی تحصیلی و ... در می آره. با همون دکترای فنی هم ازدواج کنه بیچاره اش می کنه.

اما توانایی برگزاری مراسم عروسی در حد مراسم افتتاحیه ی المپیک!!! چه ربطی به توانایی پسر برای ساختن فردا و ... داره (شما رو به خدا این گروکشی و جمع‌آوری غنیمت نیست؟؟!!)

پسری که بتونه همچین مراسمی برگزار کنه ایول نداره؟؟
می دونی واسه افتتاحیه المپیک چندهزار نفر از چند ماه قبل شروع به کار می کنند و از چند سال قبلش هم می دونن که مراسم با اونهاست.
معلومه که اگه یه نفر بتونه به تنهایی این کار را بکنه حتما می تونه فردای یه دختر را بسازه

[بهشت]

در مورد مسائل اقتصادی و استقلالی مالی خرید:
کاملاً با پست 31# "بهشت" موافقم

متشکرم !! بالاخره یکی منو تحویل گرفت

خب "بهشت" ِ عزیز ، وقتی این طور مهریه بی خاصیت شده ، پس دلیل مهریه های با ارقام نجومی که این روزها مد شده چیه؟ یعنی واقعاً خانواده ها این چیزی که شما گفتین رو نمیدونن؟!


نخیر. می دونن. پدر و مادرهای بی نوا دارن به خیال خودشون محکم کاری می کنند. بس که مردهای هوسران و بی مسئولیت و ... این روزها زیاد شدند. می گن اگه مهریه ده میلیون باشه که طرف فردا درمی آره می ده و می ره. بهتر بگیم سیصد میلیون که از ترس یه عمر طلبکاری و ... اقلا یه کم متعهدش کنیم. بالاخره خیلی هم آسون نیست که از یکی جدا بشی و هرماه مجبور باشی یک سکه تقدیمش کنی. یه عذاب مستمره و تجدید خاطره ی دردناک ... باید یه جوری این نامردیهاتون را تلافی کنیم

[فرانک1389]

با عرض معذرت!
چون بیشتر پستهای این تاپیک از " همیشه تنها" ی گلمون هست و ایشون همیشه با زنگ قرمز (قرمزه یا صورتی پررنگ؟) مینویسن، من چشمام خیلی به این رنگ حساسه و نمیتونم همه رو بخونم
میشه یکی خلاصه بگه تو این تایپک چه خبره شاید منم حرفی برای گفتن داشتم ؟

ممنون میشم

[خیلی تنها]

با عرض معذرت!
چون بیشتر پستهای این تاپیک از " همیشه تنها" ی گلمون هست و ایشون همیشه با زنگ قرمز (قرمزه یا صورتی پررنگ؟) مینویسن، من چشمام خیلی به این رنگ حساسه و نمیتونم همه رو بخونم
میشه یکی خلاصه بگه تو این تایپک چه خبره شاید منم حرفی برای گفتن داشتم ؟

ممنون میشم

خانم فرانک بیاین و بخونین ، ارزششو داره
اگه میخواین فقط پست های منو بخونین (خودشیفتگی زیاد دارم!)

راستی میتونین پست ها رو توی word یا هر برنامه ای مث Notepad کپی و پِیست کنید و با هر فونت و رنگی بخونین

[hamishetanha]

سلام. خوش اومدين فرانك جان. من عذر خواهي ميكنم و از اين به بعد با رنگ مشكي مينويسم شما هم شركت كنيد. قضيه اينه كه قصد داريم معضلات و مشكلاتي كه در توقعات قبل از ازدواج به وجود مياد بررسي كنيم. البته ما سعي داشتيم دوستانه و به دور از لغات سخت و تفصيلي و با روحيه اي انتقاد پذير اين كارو انجام بديم اما بعضي دوستان به جاي صحبت هاي منطقي و مشكل گشا، رو آوردن به تمسخر و انحراف بحث كه اميدوارم اين محيط به حالت اوليه برگرده. اميدوارم شما هم نظراتتون رو به دور از جانب داري بنويسين تا ما هم استفاده ببريم و بتونيم نتيجه گيري خوبي از اين تاپيك داشته باشيم.

دوستان سعي كنند تمسخر ها و كل كل ها رو بذارن واسه تاپيك هاي سرگرمي و تفريح و پاسخ هاي معقولانه و خوب ارائه بدن. چون گمان ميكنم تحقير كردن نظر ديگران كار درستي نيست. انتقادي دارند ميتونند در پاسخ خودشون و نظر خودشون ارائه بدن، تا افراد با بررسي تفاوت ديدگاه ها مقايسه و برداشت كنند. لطفا نقل قول براي كل كل نزنيد. ممنون ميشم.

بقیه رو هم جواب میدم ؛

جسارتا نيازي نيست بقيه رو جواب بدين . فقط نظر خودتونو ارائه بدين. افراد اونقدر عقل دارند كه رو تفاوت ديدگاه ها خودشون قضاوت كنند. پيروز باشين.

[yasa]

یکی از دوستان من فوق مهندسی کامپیوتر از یک دانشگاه معتبر دولتی داشت و الان هم دانشجوی دکتراست می گفت شوهر من باید یا رشته اش الکترونیک باشه یا سخت افزار. حتی کامپیوتر نرم افزار هم قبول نداشت

واي ... واي ... چه قدر بدسليقه! نرم افزار كه صدبرابر بهتره از هر نظر! (رتبه ي بهتر، موقعيت شغلي بهتر، درسهاي شيرين تر و ...)


از اين حرفا بگذريم اگر اجازه بديدمن ميخواستم بحث رو از مهريه بكشم بيرون و در مورد اين حرفي كه قبلا هم زده بودم (توقعات دختري كه رفاه بيشتري داشته يا مثلا از موقعيت اجتماعي بهتري برخورداره) صحبت كنم چون فكر كنم يه كمي بخشي از حرفمو زيادي كوچك و سانسورشده گفتم كسي متوجهش نشد.

ببينيد بچه ها! بهشت جون (كه اون پست رو بعدازمن زدي) شايد مني كه مثلا حقوق بابام خيلي كمه و پدرم كارگره توقعم پايين تر از اوني باشه كه پدرش فرضا بازاريه و پولش از پارو بالا ميره يا مثلا مني كه سيكل دارم توقعم از همسرم و زندگي كمتر از دختري باشه كه دانشجوي دكتراست اما به نظرم يك پسر بيش از اين كه به اين توجه كنه كه كدوم يك از اين آدما توقعشون بيشتره بايد به اين توجه كنه كه كدوم يكي توقعش منصفانه تر و در حد و جايگاه خودشه!

خوب شايد اين يه چيز طبيعي باشه كه يك دختر فرضا با مدرك دكترا توقعش قبل از ازدواج بالاتر از اون بيسوادست اما آيا اين بالاتر بودن به ناحقه؟ خوب به هرحال اون دختر كلي زحمت كشيده درس خونده شان اجتماعي كسب كرده براي خودش و همسرش مايه ي افتخاره (البته اگر علمش واقعا براي اون كمال باشه نه نقطه ي سقوط به دليل غرور كاذب) پس بايدم توقعش بالاتر باشه!

من ميگم دختر خانمي كه در وضعيت رفاهي كاملي بزرگ شده اما به تناسب موقعيت و رفاهش انتظارات معقولي داره حتي اگر با پسري ازدواج كنه كه در وضعيت رفاهي پايين تر از دخترخانم بزرگ شده، شايد دو سه سال اول زندگي به خانم و آقا سخت بگذره اما كم كم خودشو با شرايط همسر تطبيق ميده. چرا؟؟؟؟
چون اين دختر خانم همونطور كه قبلا متناسب با جايگاه و امكاناتش توقع داشته الان هم متناسب با وضعيت مالي همسر توقعاتش رو معقول نگه ميداره!
اما دختري كه در وضعيت بي رفاه و مثلا در يك شهرستان عقب افتاده زندگي كرده اما توقعش با وجود اينكه ممكنه پايين تر از دختر مرفهه باشه اما در حد خودش نيست پس از گذشت دوسه سال از زندگي مشترك چون اصولا ياد گرفته كه توقعش فراتر از جايگاه واقعيش باشه، توقعاتش با توان مالي همسر رشد ميكنه و حتي فراتر از توان مالي همسر ميره! و حتي در غير اين صورت به هرحال دختري كه از موقعيت بالاتري برخورداره هزينه ي بدست آوردنش هم سنگين تره و اين به نظر من اصلا بدنيست!
از قديم گفتند : هركه طاووس خواهد جور هندوستان كشد!

پس هرگز نميشه توقعات قبل از ازدواج رو در همه ي آدما يكسان انتظار داشت و گفت همه بايد توقعي مساوي داشته باشند. (از هر شهر و درهر وضعيت رفاهي)
البته به نظر من بهترين ازدواج ازدواجيه كه دختر و پسر هم از نظر مالي و هم تحصيلات تقريبا دريك حد باشند تا حتي دو سه سال اول زندگي هم به كسي بدنگذره!

واي چقدر تا امروز صبح تپل و خوشرنگ بودم! چقدر رنگ پريده شدم!