به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 36 , از مجموع 36
  1. #31
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 21 آذر 89 [ 09:45]
    تاریخ عضویت
    1389-2-18
    نوشته ها
    117
    امتیاز
    2,270
    سطح
    28
    Points: 2,270, Level: 28
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    137

    تشکرشده 139 در 78 پست

    Rep Power
    26
    Array

    RE: آیا هر کاری از دستم بر اومده کردم؟

    فقط اينو بهتون ميگم كه تا وقتي كه تصميم قاطع براي ازدواج با اين خانم نگرفتين (كه اين هم فقط وقتي اتفاق مي افته كه خودتون سنگاتونو با خودتون وا بكنيد)به هيچ عنوان ارتباطتونو زياد نكنين و با هم بيرون نرين چون اين هيچ كمكي بهتون نميكنه جز اينكه دوباره شما رو به فاز احساسي ميبره نگين سوالايي هست كه بايد بپرسم به نظرم اينا همش توجيه همون احساسه هستش چون شما شناختتون كافيه پس هشيارانه فكر كنين و قبل از هر عملي سعي نكين قبلش خوب فكر كرده باشين
    موفق باشين



  2. 2 کاربر از پست مفید نعمت يعني ما تشکرکرده اند .

    نعمت يعني ما (چهارشنبه 07 مهر 89)

  3. #32
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 19 فروردین 90 [ 20:01]
    تاریخ عضویت
    1389-3-10
    نوشته ها
    115
    امتیاز
    2,896
    سطح
    32
    Points: 2,896, Level: 32
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 4
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    119

    تشکرشده 119 در 54 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: آیا هر کاری از دستم بر اومده کردم؟

    سلام، بالاخره یکی جواب داد، ممنون از شما . اون روزای اول هم بهم خیلی کمک کردین، واقعا ازتون ممنونم. بله حق کاملا با شماست، دیدارهای بیشتر کار رو سخت می کنه و احساسی، کاملا حس کردم اینو. راستش برخورد قاطعی که ازش دیدم، جدا منو به این فکر برد که آیا به طور کلی بیش از حد لازم بدبین نیستم؟ می دونید مسئله اینه که من آدمی بودم با روابط اجتماعی محدود و اون نقطه مقابل من، حتی به فرض هم که از این شخص بگذرم، اگه واقعا مشکلی داشته باشم در برخورد با هر کس دیگه هم با هم مسئله پیدا می کنیم، حس می کنم باید بیشتر روی خودم کار کنم در این زمینه ها، مثلا ببینم اگه از چیزی در این تیپ مسائل ناراحت می شم واقعا دلیلش چیه، آیا دلایلم واقعی هست یا این که نه، یه حس بد و بدون دلیل روشنه که منطق حسابی هم پشتش نیست... البته وقتی به پست بالاییم نگاه می کنم که گفته بودم ابدا کوتاه نمیام از شرایطم و به حس الانم فکر می کنم، یه مقدار نگران می شم. حس می کنم حرف گنده ای زدم که باید یه مقدار منعطف تر بهش نگاه کنمم

  4. 2 کاربر از پست مفید omidvar تشکرکرده اند .

    omidvar (چهارشنبه 07 مهر 89)

  5. #33
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,058
    امتیاز
    147,349
    سطح
    100
    Points: 147,349, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,674

    تشکرشده 36,015 در 7,406 پست

    Rep Power
    1093
    Array

    RE: آیا هر کاری از دستم بر اومده کردم؟

    لازمه کمی بیشتر رو خود شناسی متمرکز بشید ، و با نظر به شناختی که از خود پیدا می کنید ، معیارهایتان را واقع بینانه تنظیم کنید و اولویت بندی و ضریب اعتباریش را مشخص کنید ، و با توجه به این معیارها اقدام به انتخاب و با اطلاع خانواده ها مسیر شناخت را بطور جدی و کاملاً عقلایی و بدور از دخالت دادن احساسات طی کنید ، توصیه من به همه اینه که حتماً از کمک یک مشاور در مسیر شناخت نهایی و اطمینان از سنخیت روحیات و تعادل شخصیت و روان بهره بگیرید ، به شما هم همین توصیه را دارم .


    موفق باشید

  6. کاربر روبرو از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده است .

    فرشته مهربان (چهارشنبه 07 مهر 89)

  7. #34
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 21 آذر 89 [ 09:45]
    تاریخ عضویت
    1389-2-18
    نوشته ها
    117
    امتیاز
    2,270
    سطح
    28
    Points: 2,270, Level: 28
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    137

    تشکرشده 139 در 78 پست

    Rep Power
    26
    Array

    RE: آیا هر کاری از دستم بر اومده کردم؟

    راستش من مورد هايي رو ديدم كه دو طرف يك شناخت نسبتا كاملي از هم داشتن و هم پسنديده بودن ولي وقتي براي خواستگاري اقدام شد ديدن شايد همو اصلا نميشناسن مثلا رفتار پسر در مقابل خانواده با اون چيزي كه فرد فكر مي كرده خيلي متفاوت بوده مثلا فكر ميكرده طرف خيلي مستقله در صورتي كه در جلسه ي خواستگاري ميديده اين باباي طرفه كه حرف اخر مي زنه و خيلي چيزاي ديگه



    با اين همه حرف مي خواستم بهتون بگم انتخاب واقعي وقتي صورت ميگيره كه تحت نظر خانواده ها باشه و حداقل خانواده ها يه چند باري حضوري با هم ملاقات داشته باشن
    موفق باشيد

  8. کاربر روبرو از پست مفید نعمت يعني ما تشکرکرده است .

    نعمت يعني ما (چهارشنبه 07 مهر 89)

  9. #35
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 19 فروردین 90 [ 20:01]
    تاریخ عضویت
    1389-3-10
    نوشته ها
    115
    امتیاز
    2,896
    سطح
    32
    Points: 2,896, Level: 32
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 4
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    119

    تشکرشده 119 در 54 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: آیا هر کاری از دستم بر اومده کردم؟

    ممنون از هر دوی شما، توصیه های خوبی کردید امیدوارم بتونم عمل کنم. یه سوال:من چه طوری باید روی خودشناسیم کار کنم؟

    راستی، خبر جدید این که ما تصمیم گرفتیم دو ماهی با هم تماسی در این رابطه ها نداشته باشیم و در آرامش فکرامونو بکنیم، من سعی کنم بیشتر خودمو معیارهامو بشناسم و ایشون هم هنوز کاملا از مسائل روحی مربوط به رابطه آخرش بیرون نیومده و بهتره یه مدت فرصت داده بشه تا بتونه خودشو پیدا کنه (شدیدا روی این که قصد اون طرف برای ازدواج جدیه حساب می کرده...)

  10. کاربر روبرو از پست مفید omidvar تشکرکرده است .

    omidvar (پنجشنبه 08 مهر 89)

  11. #36
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 19 فروردین 90 [ 20:01]
    تاریخ عضویت
    1389-3-10
    نوشته ها
    115
    امتیاز
    2,896
    سطح
    32
    Points: 2,896, Level: 32
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 4
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    119

    تشکرشده 119 در 54 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: +آیا هر کاری از دستم بر اومده کردم؟

    سلام به همه، بعد مدت ها به سرم زد که برگردم و بگم که من هم خودم رو جزء به نتیجه گرفته ها می دونم.
    خوب اگه از احوالات من خواسته باشید، اون رابطه رو چند ماهی هست که کامل تمام کردیم. رابطه ای که نبود البته بعد از اون وقایع، یه سری بحث و صحبت بود که به نتیجه نرسید و من هم تمومش نکردم، اون خانوم تمومش کرد. من هم بهش گفتم بسیار خوب، براش آرزوی موفقیت کردم و گفتم امیدوارم پشیمون نشی (در واقع منظورم این بود که پشیمون می شی؛ دیگه کجا مث من می تونه پیدا کنه آخه :cool: ). علت تموم کردن هم این بود که من شرط هایی داشتم که از دید خودم خیلی هم اصولی بود و منطقی، و به خصوص بعد از اتفاقاتی که افتاده بود معتقد بودم پذیرش این شرایط، می تونه کمک کنه که اعتمادی که ضربه خورده تا حدی برگرده، حاضر نشد قبول کنه.
    دیگه این که واقعا از دید شخصیتی با هم فرق داشتیم، هر چند دو سال از من بزرگ تره ولی من واقعا احساس می کردم بحث منطقی با این شخص عملا غیر ممکنه. حس کردم که دید درستی به واقعیت های جامعه، تعهداتی که باید بپذیره و مسائل این طوری نداره. دیدم کوتاه اومدن من از شرایطی که داشتم، به عزت نفسم شدیدا ضربه می زنه.
    به هر حال، گذشته گذشت و تجربه جالب و با ارزشی بود برای من. راستش تاپیک قبلی رو که می خونم، باورم نمی شه که این من بودم که اون چیزها رو نوشتم، یه جورایی خجالت می کشم حتی (خرس گنده! اینا چیه من نوشتم ).
    فهمیدم که در زندگی، به اندازه ای باید برای خودم قدر و ارزش قائل بشم که دیگه اون طور وابسته نشم که یه آدم بتونه چنان ضربه بزنه بهم. نمی گم اگه دوباره در شرایط مشابه قرار بگیرم حتما درست عمل می کنم، چون فهمیدم که احساسات و رفتار آدم واقعا می تونه متغیر و غیر قابل پیش بینی باشه، ولی حداقلش اینه که دیگه می دونم اگه راه مشابهی رو بخوام برم، عاقبتش چی می تونه باشه.
    از این تالار بسیار بسیار یاد گرفتم، خیلی کمک کرد به من که دید اصولی تر و منطقی تری به زندگی مشترک، روابطم با دیگران و انتظاراتی که از هر رابطه باید داشت، داشته باشم. هیچ کس فرشته نیست. آدمها مجموعه ای هستن از خوبی ها و بدی ها.
    یاد گرفتم که باید بیشتر سعی کنم که خودمو بذارم جای طرف مقابل، سعی کنم از دید اون به دنیا و مسائل نگاه کنم و اینو درک کنم که دو نفر که به یه نقطه نگاه می کنن، ممکنه چیزای متفاوتی ببینن.
    و در پایان دوست دارم از همه کسانی که در تاپیک من شرکت کرده بودن با آوردن اسم تشکر کنم، به ترتیب پست ها می نویسم اسمتونو:
    غزاله (که همون اول کار با جوابش منو با خاک یکسان کرد)، مدیر همدردی، مهتاب، نیلوفر، بالهای صداقت، نعمت یعنی ما، سرافراز(که خیلی با بحث هاش کمکم کرد که دید بهتری به مسئله پیدا کنم)، فرشته مهربان، خیلی تنها، پریماه
    امیدوارم کسی از قلم نیفتاده باشه.

  12. 2 کاربر از پست مفید omidvar تشکرکرده اند .

    omidvar (یکشنبه 08 اسفند 89)


 
صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 01:57 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.