میخوام استارت یک تاپیک غمناک رو بزنم
هرچه میخواهد دل تنگت بگو:
اولش خودم شروع میکنم:
کاش میشد پاک بودیم و هیچ کسی نتونه ما رو از هم جدا کنه[/i]
تشکرشده 5 در 5 پست
میخوام استارت یک تاپیک غمناک رو بزنم
هرچه میخواهد دل تنگت بگو:
اولش خودم شروع میکنم:
کاش میشد پاک بودیم و هیچ کسی نتونه ما رو از هم جدا کنه[/i]
تشکرشده 303 در 128 پست
خیلی سخت است وقتی همه کنارت باشند و باز احساس تنهایی کنی. وقتی عاشق باشی و هیچ کس از دل عاشقت باخبر نباشد . وقتی لبخند می زنی و توی دل گریانی . وقتی تو خبر داری و هیچ کس نمی داند . وقتی به زبان دیگران حرف می زنی ولی کسی نمی فهمد . وقتی فریاد می زنی و کسی صدایت را نمی شنود . وقتی تمام درها به رویت بسته است... آن گاه دستهایت را به سوی آسمان بلند می کنی و از اعماق قلب تنها و عاشق و گریانت بانگ برمی آوری که: « ای خدای بزرگ دوستت دارم!» و حس می کنی که دیگر تنها نخواهی ماند.
zeinab (پنجشنبه 27 بهمن 90)
تشکرشده 303 در 128 پست
عشق رازي است مقدس. براي كساني كه عاشقند،عشق براي هميشه بي كلام مي ماند؛اما براي كساني كه عشق نمي ورزند،عشق شوخيِ بي رحمانه اي بيش نيست..
تشکرشده 37,125 در 7,020 پست
معمولا اگر در 16 سالگی نتوانیم احساسمون را در کنترل و مدیریت خود بگیریم و استارت تایپیک مثبت و .....، بزنیم ، متوجه می شویم در لحظه ای که در اوج بودیم تا بتوانیم همه چیز خود را رشد دهیم از جمله عشق ، ناگهان اسیر احساسات انرژی بر و هیجانهای کنترل نشده شده ایم. حالا در هر زمینه ای کم می آوریم. چرا که انرژیهای خود را خرج موضوعات دیگری کرده ایم.
تمرکز زدایی بهترین شیوه هست که بتوانیم به همه نیازمندیهای فکری ، احساسی و رفتاری خود بپردازیم.
به این معنا که تمرکز خود را از یک مسئله احساسی کم کنیم ( اگر نمی توانیم حذف کنیم) و روی مسائل دیگر زندگی هم سرمایه گذاری کنیم.
واقعا به نظر کی این ترانه می تونه به ما کمک کنه که :
سر زنگه هندسه
میگم این درسا بسه
بزار زنگ بخوره
دل به دلدار برسه.
وقتی ما به اشتباه خودمون را بیش از متعارف درگیر یک هیجانی کرده ایم. حالا چند تا کاست و سی دی هم گذاشتیم که یا اشکمون را در بیاره یا آتش هیجانیمون را شعله ور سازد ، بعد از مدتی متوجه می شویم آن وقت که باید زیر ساختهای زندگی و رشد خود را فراهم سازیم در گیر احساسات تعریف نشده و کنترل نشده بودیم و حالا که باید در گیر احساسات و عشق زندگی باشیم ، خود را در گیر کار و ....، کرده ایم.
دور اندیشی همه آن چیزی هست که اینجا می تواند کمکمان کند.
با عرض معذرت که مزاحم این تاپیک غمناک شدم....
تشکرشده 1,965 در 675 پست
قفس داران سکوتم را شکستند/دل دائم صبورم را شکستند/به جرم پا به پائي عشق رفتن/پرو بال عبورم را شکستند/مرا از خلوتم بيرون کشيدند/چه بي پروا حضورم را شکستند/تمنا در نگاهم موج مي زد/ولي رويای دورم را شکستند
تشکرشده 37 در 20 پست
توي هيچ جمله اي به اندازه ي اين سه كلمه نميشه حسرتو حس كرد:منو دوست نداشت
تشکرشده 99 در 49 پست
خیلی سخته وقتی بخواهی زار بزنی اما نتونی و یواشکی سرت را بزاری رو دیوار و بگی خدایا چقدر بدبختم .
چقدر سخته وقتی ارزوی مردن واسه ات شرین ترین ارزو باشه و هیچ کس نفهمه ارزوت واسه چی بوده .
خیلی سخته بنای عظیم غرورت را واسه یکی ویرون کنی و بعد بگه …..
و سخته یکباره سقف ارزوت بریزه رو سرت و حتی نزاری هیچکه بفهمه و گریه هاتو ببینه .
خیلی سخته هرروز صبح بدرقه راه کسی که هیچ احساسی نسبت به تو نداشته دعا بخونی .
سخته وقتی برای برگردوندن عشقت هر روز قلم و کاغذ بگیری دستت و واسه خدا نامه بنویسی و بگی خدایا امیدم به تو .
واین از همه سختره که حرفهات به اندازه یک کوه باشه ،سنگین ودلت پراز غصه باشه و همیشه دنبال یه جرقه باشی که بخواهی به اندازه همه ی سنگینی حرفهای دلت زار بزنی .
hasty (پنجشنبه 27 بهمن 90)
تشکرشده 99 در 49 پست
حیف من بود که برات غصه می خوردم
تو دلم برای تو هفت قل می خوندم
که نباشه برای تو هیچ اتفاقی
من برات عشق و توان دو رسوندم
ولی تو ارزش این عشق و نداشتی
تو برام عشق را تو رادیکال گذاشتی
بعد اونا کردی تو کم از همه ی هستی من
تو دیگه چیزی نزاشتی که بگم دوست دارم
تشکرشده 79 در 55 پست
گفتم ای ساده دل ساده فراموشش کن
تا کجا چشم بدین جاده فراموشش کن
دست بردار از او خاطره بازی کافی ست
فرض کن گل نفرستاده فراموشش کن
مردمان نگهش قله نشینند هنوز
دل که در دره نیفتاده فراموشش کن
گفتم این تکه غزل را بفرستم نزدش
دل ولی گفت نشو ساده فراموشش کن
به شما برنخورد پای غزل بود و شکست
اتفاقی ست که افتاده فراموشش کن
merka (پنجشنبه 27 بهمن 90)
تشکرشده 715 در 251 پست
تو از خواب بچه ها چه می دانی؟
و از دلتنگی یک چهارشنبه پاییزی
و از سطل خالی از عشق
و از دلتنگی شاعری آواره
که در رؤیا می بیند
قصه های بر باد رفته اش را
و تو
از عشق و من ناتمام و شب سیاه
و از حسرت بهار نارنج
و دلتنگی دختری تنها
چه می دانی؟
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)