به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 15

Threaded View

  1. #11
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,058
    امتیاز
    147,349
    سطح
    100
    Points: 147,349, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,674

    تشکرشده 36,015 در 7,406 پست

    Rep Power
    1093
    Array

    RE: درباره افسردگی حرف بزنید

    بنده هم همین الآن فی البداهه ، انگشتان را سر به فرمان حاکم لوح و قلم می سپارم ، و خود نیز به نظاره می نشینم تا چه می گوید به جوابی ، نمی دانم درخور یا به دردخور .

    و اما....
    افسرده دلی از بی دلیست . وقتی دل را در پستوی هزار توی شبان و روزان کسان و قیل و قال و قال و مقال به فراموشی نشاندیم ، این دل در انتظار مانده خود را به غربت گم گشتگی ماسپرده ، آوای غم سر می دهد تا تلنگری به ما بخورد و بشنویم و ببینیم و بیابیم و دریابیمش .

    از این رو به زعم این حقیر مهم نیست که افسرده دل شده ایم ، مهم آن است که این یعنی ندای دلی که در پس بی مهری مای سرگرم وادی سرگشتگی مانده را شنیدن . و گر نه هوشیاری چگونه به سراغ آید ؟؟

    و حکیم یکتا


    چو درد در تو نبیند که را دوا کند ؟

    هر چه هست بهتر است درد بخوانیش تا به جادوی کلام علم از روان ناشناسان دور خود نچرخی و به دوای رسم نسخه ها نسپاریش .


    "درد " بدانش ، دلت دردمند است درد بی دردی دارد ، و دلی دردمند می شود ، که از غفلت به در آمده باشد و در روشنی نور حقایق واقعیت های نامساعد بر بیدل گذشته را دیده باشد . و این دل در این درد باید بسوزد تا درمان شود ، تا آرام گیرد . بگذار بسوزد و خاکستر شود که به قول پیر عارفان قرن :

    دل چو سوزد محفل دلبر شود


    ( نشنو از نی نی نوای بی نواییست
    بشنو از دل دل حـریـم کبریاییست
    نی چو سوزد تل خاکستر شود
    دل چو سوزد محفل دلبر شود )

    و بر این درد مبارک باد گویید و گرامیش بدارید و رنج آن را به تحمل بنشینید ، اما باز هم بدانید که علاجش آتش است .


    یک شب آتش در نیستانی فتاد
    سوخت چون عشقی که بر جانی فتاد

    شعله تا سرگرم کار خویش شد
    هر نی ای شمع مزار خویش شد

    نی به آتش گفت کاین آشوب چیست
    مر تورا زین سوختن مطلوب چیست

    گفت آتش بی سبب نفروختم
    دعوی بی معنیت را سوختم

    زان که می گفتی نی ام با صد نمود
    همچنان در بند خود بودی که بود

    با چنین دعوی چرا ای کم عیار
    برگ خود می ساختی هر نو بهار

    مرد را دردی اگر باشد خوش است
    درد بی دردی علاجش آتش است


  2. 8 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    mahdyar (یکشنبه 08 دی 92), فرشته مهربان (دوشنبه 23 آذر 88)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 00:29 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.