به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 7 , از مجموع 7

Threaded View

  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 17 مرداد 02 [ 14:28]
    تاریخ عضویت
    1394-9-15
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    5,884
    سطح
    49
    Points: 5,884, Level: 49
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 66
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 9 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array

    جداشدن از دوست پسرم بعد 12 سال

    سلام . من یک بار تجربه ازدواج ناموفق داشتم و خیلی خیلی سختی کشیدم موقع جداشدن .
    بعدش با یه پسری دوست شدم که خیلی بهم خیانت میکرد و اذیتم میکرد بعد سه سال ازش جدا شدم چون خیلی وابسته ش شده بودم و نمی تونستم ازش جداشم تصمیم گرفتم با یکی دیگه دوست شم تا بتونم اونو بزارم کنار. با پسری دوست شدم که خیلی خوب و مهربون بود ولی سنش و خیلی چیزها رو به من دروغ گفته بود بعد سه سال متوجه شدم که داره خیانت میکنه و متوجه شدم سنشو به من دروغ گفته و نه سال ازمن کوچیک تره. چون خیلی حمایت م میکرد و همه چیش برام اوکی بود بخشیدمش و دوباره برگشتیم و اونو قول داد رابطشو قطع کنه . بعد چندسال متوجه شدم با زن داییش درارتباطه . و باز هم شکستم ولی خیلی وابسته ش بودم باز هم تحمل کردم و بخشیدمش و بازهم گفت که رابطشو قطع میکنه . بعد از اون دیگه کم کم سردتر و سردتر شد . همش دروغ میگفت همش میپیچوند. تا اینکه ده روز قبل باز هم دروغ گفت و دیگه فهمیدم التماسو کوچیک کردن خودم فایده نداره کاملا معلومه بزور داره تحملم میکنه . این بود که ازش جدا شدم و بهش پیام دادم که به انتخابت احترام میزارم دوست داشتن چیزی نیست که التماس کنی به طرف و برات ارزوی خوشبختی میکنم .
    پیاممو خوند واصلا جوابی هم بهم نداد و رفت که رفت . ده روزه گذشته.
    میدونم که باید از این رابطه بیرون میومدم. اون هیچوقت با من ازدواج نمیکردو هر روز از قبل وابسته تر و بدبخت تر میشدم.
    ولی تحمل دوریش برام خیلی سخته و دلم براش خیلی تنگ شده .
    بیشتر از همه از این عذاب میکشم که با اینکه بارها تو طی این همه سال ازش خواسته بودم که اگه خواست رابطمونو تموم کنه بهم بگه و اذیتم نکنه و حداقل باهم دوستای خوبی باشیم بعدا . اون باز هم بی توجهی کرد و حتی جواب پیاممو نداد

    - - - Updated - - -

    نسبت به موقعی که از شوهرم جدا شدم و اون روزها تا مدت سه سال گریه و زاری مرکدم احساس میکنم کمتر گریه میکنم ولی سخته واقعا سخته . کاش فقط یه جمله مینوشت که ببخشید به هر دلیلی که نمی خوام تو بدونی مجبورم کات کنم خدافظ ولی حتی انقد هم برام ارزش قایل نشد . با اینکه همیشه تو این دوازده سال میگفت تو هیچ اذیتی برای من نداشتی تا حالا و همیشه با وجود خیانت هاو دروغاش نشون داده بودم که چقدر دوستش دارم و وابسته شم . هر وقت میام اروم شم یاد این میوفتم که اندازه یهپیام دادن برام ارزش قایل نشد گریه م میگیره نمی دونم چیکارک نم . دارم مشاوره ام میرم ولی هفته ای یبار. و واقعا هر لحظه ی این روزا برام سخته میگذره

  2. کاربر روبرو از پست مفید سبکتکین 61 تشکرکرده است .

    Mvaz (شنبه 14 مرداد 02)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 11:23 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.