به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 18

Threaded View

  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 18 فروردین 03 [ 09:09]
    تاریخ عضویت
    1394-3-05
    نوشته ها
    23
    امتیاز
    6,889
    سطح
    54
    Points: 6,889, Level: 54
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    116

    تشکرشده 5 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array

    ازدواج و تبدیل من به بیمار روحی

    من دچار بیماری روحی شدم، کاملا احساس میکنم که در مجاورت مادر همسرم، تمام شادی و روح زندگی من بلعیده میشه. همسرم قول داده که مادرش رو از من دور نگه داره و من کاملا امادگی این رو دارم که در صورتی که مادرش سعی کنه ارامش روحی من رو مختل کنه، همسرم رو ترک کنم. فکر ترک کردن همسرم اشک به چشمم میار ولی نمیتونم از شخصیتی که زندگی متاهلی از من در حال ساختن هست راضی باشم و مجبورم در صورتی که اوضاع طبق برنامه پیش نرفت، همسرم رو ترک کنم. پدر همسرم هم سالها پیش، زن و بچه هاش رو به خاطر اخلاق مادر شوهرم ترک کرد و من حال پدرش رو خوب میفهمم. احساس میکنم زنی که با اینهمه رنج، هنوز ادم نشده و ما مهره های شطرنجی هستیم که تو دست این زن این ور و اونر میشیم، احساس، روح و روان ما بازیچه این زن هست و همسرم من رو با مادرش مدت طولانی تنها گذاشت و باعث شد که من که به شدت تحمل بالایی دارم، به نفطه ای برسم که این تصمیم رو بگیرم. مهاجرت و زندگی در غربت جوری سخت هست که من تحمل جنگیدن نه تنها در این جبهه رو ندارم، بلکه حتی تمایلی به جنگیدن ندارم و دوست دارم ارامشم کاملا حفظ شه. بعد از این همه سختی، ارامش حق منه. همسرم درک میکنه و گفته مادرش رو کاملا از من دور نگه میداره اما مطمئن نیستم که همسرم متوجه وخامت اوضاع شده باشه و فهمیده باشه که موضوع چه قدر جدی هست. چه طور مطمئن شم که کاملا متوجه شده که مادرش در هیچ شرایطی نباید یک شب هم تو خونه ما بخوابه و هرگز نباید با من تنها در جمعی حظور داشته باشه؟ شرمنده اگر سوالم گنگ هست.
    به صورت خلاصه دلایل من برای دوری از مادر همسرم: عدم تطابق شخصیتی، توهین های متعدد ( نقطه اوج تصمیم من به دلیل توهین جنسی بوده و من کلا اهمیتی به سایر توهین ها ندادم)، مشکلات روحی شدید ناشی از ترس فوق العاده به دلیل رفتار های تند که باعث شده تا من ساعات کمتری رو در منزل سپری کنم، مشاهده رفتارهای بسیار عجیب شامل پنهان کردن غذا، در صورتی که جایی دعوت باشیم، با گریه درخواست میکنه که ببریمش و همسرم هر بار رفتنمون به مهمونی رو کنسل کرده در حالیکه مادرشون مشکلی ندارند که همسرم با دوستانشون تنهایی وقت بگذرونند. مشکل اصلی من توهین جنسی ایشان و مریضی شدید حاصل از این توهین در من است.

    - - - Updated - - -

    شرمنده، اضافه کنم که مادرشون هفته اینده به ایران میاند و همسرم و برادرشون زمان کافی دارند که برای این مسئله چاره ای پیدا کنند. علی رغم توهین ها، من هرگز توهینی نکردم و کاملا رسمی و از روی ادب باهاشون صحبت میکنم. ایشون سه بار بابت توهین جنسی شون معذرت خواهی کردند ولی من هر بار با این جواب که خواهش میکنم این چه حرفیه، معذرت خواهیشون رو نپذیرفتم. و ایشون هر بار یا توهین مجددی کرده یا به مادرم تکست دادند و به من و خانواده ام توهین کردند.از سمت من بلاک هستند و مادرم هرگز جواب توهین هاشون رو ندادند و در عوض ویدئو هایی که تو تلگرام معمول هست رو براشون فرستادند.
    ویرایش توسط MimiBahar : دوشنبه 28 فروردین 02 در ساعت 05:38


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 05:22 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.