سلام وقتتون بخیر
حقیقتا توی زندگی دچار مشکلاتی هستم ممنون میشم راهنمایی کنید 29 سالمه و خانومم 22 سالشه و 5 ساله ازدواج کردم و صاحب یه پسر 3 ساله هستیم ولی با خانومم از لحاظ فکری هیچ تفاهمی نداریم من آدمی هستم بسیار پر توقع و زیاد به فکر فرو میرم و زودرنج هستم و همش توی خودم میریزم ولی خانومم بشدت بی خیاله و وقتایی که من ناراحتم میبینم مثلا دپرسم یا دو سه روز توی خودمم و همش موزیک غمگین گوش میدم ولی هیچ توجهی به من نمیکنه و یه جورایی حس میکنم مهم نیست براش. مثلا من توقع دارم صبح زود بیدار بشه نهایتش تا 9 یا 10 بخوابه ولی اون با اینکه بارها سر این مسئله بحثمون شده و قول داده که تکرار نکنه باز هم بی خیاله و ساعت 11 الی 12 بیدار میشه. از لحاظ رابطه زناشویی هم روابطمون سرده و من گرم بودم ولی جدیدا بی میل شدمو یه جورایی دچار مشکلات جنسی هم حدس میزنم گریبان گیرم شده. خیلی حرص میخورم گاهی ب فکر خیانت می افتم ولی توی ذاتم نیست و نمیتونم خیانت کنم.
گاهی به این فکر میکنم که قشنگ مسالمت آمیز بهش بگم ما بدرد هم نمیخوریم ولی وقتی به جاهای باریک میکشه می‌بینیم هردومون زندگیمون رو دوست داریم.
از لحاظ مالی هم توی رنج متوسط هستیم و شکر خدا میرسیم ب خرج زندگی. من شغلم هم کارای مجازی هستش و کلا توی خونه هستم ففط 3 4 ساعت شب میرم بیرون با دوستام.
وقتی حرفامو بهش میزنم میگه که یه بار بهم حرفای ناسزا زدی و ازچشمم افتادی منم میگم وقتی از چشمت افتادم بیا جدا بشیم بعد میگه باید درستش کنیم و باز همون پروسه تکرار میشه...
روز از نو روزی از نو...
بنظر شما من چیکار کنم سختمه طلاقش بدم ولی این روال رو هم نمیتونم تحمل کنم.