سلام من تاپیک قبلم گفتم یه ماشین به اسم شوهرم درومده بود من طلاهامو فروختم چند ساله که ازدواج کردیم هم واقعا حمایتش کردم اصلا هم برام مهم نبود ماشین به اسم کی باشه واقعا حرفشم پیش نکشیدم ولی خود همسرم گفت به پاس زحماتی که کشیدی ماشینو حتما به اسم تو خواهم کرد حتی جلوی پدرم گفت این حرفو ....

چند روز پیش اتفاقی فهمیدم مادرش گفته ماشین به اسم کی خواهد بود؟ به اسم زنت نزن و شوهرم گفته من جونممم براش میدم ماشین که چیزی نیست ...

شما بهم گفتید مهم حرف شوهرته منم گفتم میترسم مادرش تاثیر بزاره روش
من روی حرف شوهرم حساب باز کرده بودم که چه قدر اعتماد و عشق بینمون موج میزنه که خودش میخواد ماشین به اسمم بزنه ولی دیروز برگشته میگه میشه نزنم ؟ میگم چرا میگه اخه پلاک ماشین خیلی رونده انگار سفارشی زدیم به اسم تو بزنم پلاک عوض میشه که من واقعا واقعا دلخور شدم بهم قول داده بود به زودی مرخصی میگیره بریم ماشین به اسمم بکنه ولی فعلا خبری نشده چه جوری حرفشو پیش بکشم ؟ الان با این اتفاقاتی که افتاده من واقعا دلم میخواد ماشین به اسم من باشه چون ....

من برام مهم نبود و نیست ماشین به اسم کی باشه ولی از این ناراحتم که ۱ مادرش دخالت میکنه و اونم جلوش مخالفت میکنه ولی پشت سرش حرف اونو عملی میکنه
۲ مرده و قولش خودش بدون اینکه من چیزی بگم این قولو بهم داد الان انتظار دارم عملیش کنه !
۳مادرش حساب کار دستش بیاد تو زندگی من دخالت نکنه چون یه حرفش باعث بی اعتمادی شدید من نسبت به همسرم و خانوادش شده

- - - Updated - - -

اینم بگم فعلا مریض احواله و شاید به خاطر اون یادش نبست ...لطفا راهنمایی کنید من چه جوری حرف ماشینو پیش بکشم ببینم هنوزم تصمیم داره انجام بده یا نه اگه زیر قولش بزنه من واقعا یه تیپ شخصیت دیگه ای از خودم رو خواهم داد اون زنی که مدام درکش میکرد مدام با بی پولی ها میساخت میرفت کار میکرد نازشو میکشید بهش احترام میزاشت اهل دروغ و دورویی و عوضی بازی نبود و عاشق خانواده شوهرش بود را به گور خواهم برد