دام چهل و پنجم :

حرف زدن به‌ جای همسر


این‌ که به دیگران بگویید همسرتان چه می‌خواهد، چه فکری می‌کند یا چه دوست دارد در حالی‌ که خودش حضور دارد، می‌تواند ناراحت‌ کننده باشد. صحبت کردن به جای همسرتان حتی وقتی او حضور ندارد نیز می‌تواند مشکل‌ ساز باشد، به‌ ویژه اگر به‌ درستی دیدگاهش را بیان نکنید.

جوآن و سارا در حال صحبت درباره‌ی جایی هستند که قرار است به‌ اتفاق همسرانشان در آن‌جا شام بخورند. جوآن غذای ایتالیایی را پیشنهاد می‌کند که شوهر سارا آن را دوست ندارند،اما سارا می‌گوید: «برای جیم فرقی نمی‌کند.» بهتر بود سارا می‌گفت: «من از جیم می‌پرسم و به تو خبر خواهم داد.»

وقتی درباره‌ی این دام صحبت می‌شود، برخی همسران پیوسته در این دام می‌ افتند و برخی هم نه. حتی اگر حق با شما باشد، بهتر است به همسرتان اجازه دهید خودش حرف بزند.

گاهی صحبت به جای همسر جنبه‌ی تحقیر‌آمیز دارد. «به او کتاب ندهید، هرگز آن را نمی‌خواند.» من اغلب این نوع حرف‌ها را در جلسات زوج درمانی می‌شنوم.
برای مثال، همسری می‌گوید: «من مایلم کاری را که شما می‌گویید انجام بدهم؛ اما او علاقه‌ای به آن ندارد.» در این‌ گونه مواقع، پاسخم این است: «اجازه دهید خودش صحبت کند.»


دام چهل و ششم :

تصمیم‌ گیری‌ های یک‌ جانبه

شما هر روز صد ها تصمیم می‌گیرید. بیشتر این تصمیم‌ ها تأثیری در همسرتان ندارد. برای مثال، تصمیم می‌گیرید به جای کفش‌ مشکی، کفش‌ قهوه‌ای بپوشید یا ناهار خود را به جای این‌ که پشت میزتان بخورید، با کار فرمایتان بخورید؛ اما برخی تصمیم‌ ها در همسرتان تأثیر می‌گذارد و گاهی تأثیر بدی هم می‌گذارد.

ران می‌خواست سهام بخرد و بی‌ آن‌ که به ویکی بگوید، از حساب مشترکشان ده‌ هزار دلار برداشت کرد. مدت کوتاهی بعد، سهام سقوط کرد. آرتور و پم برای دیدن خودرو رفتند و تصمیم گرفتند کاتلس سفید بخرند. چند روز بعد، آرتور سفارش داد و رنگ آبی آن را انتخاب کرد چون کاتلس سفیدی که آن‌ها در نمایشگاه دیده بودند فروخته شده بود.

ران می‌ دانست که پم خودروی سفید می‌خواهد. با وجود این، قبل از خرید با او مشورت نکرد. السی بلیت تئاتر خرید اگرچه می‌دانست تد به تئاتر علاقه‌ای ندارد. در همه‌ی این موارد، همسری که مورد مشورت قرار نگرفته است احساس آزردگی می‌کند.

در برخی موارد می‌دانید همسرتان چه می‌خواهد و در مواردی هم نمی‌دانید. گاهی همسرتان ممکن است به شما اجازه‌ی تصمیم‌گیری بدهد یا حتی اصرار به چنین کاری داشته باشد.
گاهی اشخاص تصمیم‌ هایی یک‌ جانبه می‌گیرند و تا لحظه‌ی آخر به همسر خود نمی‌ گویند. ترودی خیلی ناراحت می‌شود وقتی اِد مجبور است برای کارهای تجاری به سفر برود. اِد برای اجتناب از چنین شرایط ناراحت‌ کننده‌ ای تا لحظه‌ی آخر منتظر می‌ ماند و سپس موضوع را به ترودی می‌گوید.

همسرتان حق دارد درباره‌ی هر تصمیمی که می‌ گیرید و در زندگی او تأثیر می‌گذارد با‌خبر باشد، مگر به‌گونه‌ا‌ی دیگر ترجیح دهد.

همیشه همسرتان را از هر گونه تغییر مهمی که می‌خواهید به‌ وجود بیاورید آگاه کنید، حتی اگر به‌ طور مستقیم در او و زندگی‌ اش تأثیر نگذارد. اگر تصمیم‌ گیری مربوط به خود شما باشد ضرورتی ندارد از همسرتان اجازه بگیرید؛ اما اگر به او خبر دهید و حتی با هم مشورت کنید، فضا و احساسی مثبت خلق می‌کنید.

لو با برادرش هماهنگ کرد که آخر هفته به آتلانتاسیتی بروند. وقتی باربارا متوجه‌ تصمیم آن‌ ها شد، گفت: «ما به این سفر نخواهیم رفت، همین که گفتم.» خیلی بهتر می‌ شد که لو قبل از برنامه‌ریزی، با باربارا هماهنگ می‌کرد و در این‌ صورت شاید باربارا می‌گفت: «خیلی دوست دارم با تو بیایم؛ اما در هتل‌ های آن‌ جا خیلی راحت نیستم. آیا جای دیگری هست که بتوانیم برویم؟» این مثال تفاوت بین روش ناسازگارانه و روش مشترک را نشان می‌دهد.