روزي که بي انگيزگي باعث شود تا از منزل بيرون نرويد ، هنگامي که ديگر حوصله جمع دوستان را نداريد، شما خود را به سمت گودالي به نام افسرگی سوق مي دهيد و چه آسان به عمق آن مي لغزيد اگر با نهيب زدن به خود از آن پيشگيري نکنيد.
گاهي لازم است جلوي حال بد خود را بگيريد، شما بايد بر حالتان مسلط شويد و نه حالتان بر روي شما...
گاهي لازم است با وجود بي حوصلگي تمام از جا برخاست و به تفريح پرداخت، بايد در عين خلق منفي به دنبال آفرينش لحظات مثبت بود.
بله سخت است، اما هيچ چاره اي نداريد جز شاد کردن کودک درونتان، اگر اجازه دهيد هيولاي افسردگي وجودتان را ذره ذره تسخير کند، آنگاه ديگر به سختي التيام مي يابيد، گذشته را مرور کنيد شما همان فردي هستيد که سال ها و ماه هاي گذشته با انرژي کامل خيال خود را به پرواز در مي آورديد.
-------
پس باز هم مي توانيد.
علاقه مندی ها (Bookmarks)