سلام دوستان. چند تا تاپیک دارم حول اختلاف با خانواده همسر. متاسفانه خواهر همسرم بعد از طلاق وابستگی عاطفی زیادی به همسرم پیدا کردن و با اینکه کشور دیگه ای زندگی میکنن مدام با همسرم در ارتباط بودن تا اینکه ایشون همسرم رو تنهایی دعوت میکنن و عنوان میکنن که هزینه هاشون رو هم پرداخت میکنن. با توجه به اینکه چندین دفعه همسرم بخاطر کارهای خواهرش منرو تنها گذاشته و رفته. این دفعه چون هدف کنارهم بودن و در واقع سفر تفریحی بود برای اولین بار ناراحتیم رو با خواهرشوهرم به صورت دوستانه در میون گذاشتم و ایشون اولش سعی کرد بمن بگه اشتباه متوجه شدم ولی بعد از چند ساعت و مشورت با مادرشون تماس گرفتن و گفتن تو فلان کار رو نکردی پس انتظار نداشته باش دعوتت کنم و من که کاملا شوک شدم نخواستم ادامه بدم و با عذرخواهی موضوع رو خاتمه دادم ولی ایشون ظاهرا بعد از دد هفته که درگیر موضوع بودن با همسرم تماس گرفتن و از من شاکی بودن و همسرم گفتن که از من حمایت کردن و باز هم ظاهرا براشون قضیه حل نشده بود برای همسرم چندین پیام فرستادن که زنت ادم غیرمنطقیه و این حجم از غیرمنطقی بودن نشان از بیماری پارانویید هست و زودتر ببرش روانپزشک و خودت رو نجات بده. و توی پیام هاشون دائما در حال تحریک همسر من بودن که من مشکل اساسی دارم و ایشون حین صحبت با من متوجه شدن. چون به همسرم قول داده بودم که ناراحت نشم سعی کردم حرفهای خواهرش رو بدلیل مشکلات زندگیش عنوان کنم. و از همسرم خواستم جوابی به این پیام ها ندن. ولی تا چند روز حالم بد بود و بیشتر از مادرهمسرم ناراحت بودم که حرفهای اون باعث شد دخترش همچین قضاوتی بکنه و ادرس روانپزشک رو هم ایشون به دخترش داده بود که به همسرم معرفی کنه. در حالیکه خانوادهدهمسرم من رو بخوبی میشناسن و چند ماه با هم زندگی کردیم و چندین بار مسافرت رفتیم و تاحالا ناراحتی یا عصبلنیت یا قهر من رو ندیدن همیشه با لبخند باهاشون برخورد کردم. خیلی ناراحت شدم و ترجیح دادم نرم خونشون. تا اینکه بخاطر پدرهمسرم امروز مجبور شدم برم و سر بزنم بعد از دو هفته ولی با رفتارها و حرفهای خیلی بد خاله همسرم روبرو شدم که چرا نه زنگی میزنی نه سر میزنی و .‌.. منم جوابی ندادم. ولی بنظر شما رفتار درست چیه؟ لازمه به خاله همسرم توضیح بدیم جریان چی بوده؟ البته قطعا ادم های غیرمنطقی هستن و براحتی خودشون رو توجیه میکنن. دوستان چکار کنم کمتر به این ازارهای روحیشون فکر کنم؟