برای اینکه عشق. احساس. محرمو نامحرم. حلالو حرام. دید واقعی. وجدان. انصاف و خیلی چیزا ممکنه تو وجودت بمیره و بسختی بتونی احیاش کنی. صدمات روحی و جسمی و روانی که ممکنه دیگه مثل اون آدم قبل نباشی.


برای اینکه این چیزارو میتونی توسط خودشناسی و درس عبرت دیگران و مقالات تجربه کسب کنی نه اینکه خودت تجربش کنی. خیلی تجربه هارو نباید تجربه کرد. مثلا بگیم یه بار خودکشی کنم ببینم چطوریه. اونوقت میمیری و دیگه زنده نیستی تا تجربت بکارت بیاد. یا بگیم معتاد بشیم ببینیم چیه بد بود ترک کنیم. اما همون یه بار معتادت میکنه و آرزو میکنی کاش هیچوقت اولین تجربرو نمیکردی.

تو وقتی میخوای بری یه مسافرت مهم با هواپیما آیا علم پرواز و مکانیک و ساخت هواپیما و راهبری رو خودت از صفر میری یاد میگیری هواپیما میسازی بعد میری؟ اصلا به عمر و زمان تو کافیه برای اینکار؟ یا با استفاده از تجربه و علمی که قبلا کشف شده فقط یه بلیط میخری و میری؟ این تجربه ها قبلا کسب شده. به قیمت گرون. پس تجربش نکن . تجربه ای که هست رو استفاده کن.


برای اینکه مثل ورزش نیست با انجام و تکرارش قوی تر بشی. دقیقا برعکسه. با هر بارش متلاشی تر میشی


برای اینکه تجربه اونیه که در ازدواج و زیر یه سقف کسبش میکنی و به دور از توهمی که در این روابط هست بینش خودت رو کامل باید بکنی.


برای اینکه از نظر علمی هم ثابت شده خدا اون انرژی ای که بهت داده اینطور نیست که مدام تکرارش کنی و مثل اول باشه. باید خودتو ذوقتو داشته هاتو نگه داری که وقتی به همسرت رسیدی چیزی براش داشته باشی. اتفاقا یه سری بی تجربگی ها در عشق و روابط نه تنها بد نیست بلکه امتیازه. بکر باشی جذابی. بچه هارو دیدی چقدر جذابن و با هر چیزی خوشحال میشن؟ برای اینکه بکر و معصومن


برای اینکه اون چیزایی که فکر میکنی تجربس نه تنها به دانش و فهم تو از روابط اضافه نمیکنه بلکه برات خیلی چیزارو بد جا میندازه . بعدش میفهمی هیچی بهت اضافه نشده جز یه مشت بدبختی و تنهایی. تازه باید یه عمر وقت صرف کنی تا به حالت نرمال برسی. در حسرت همون آدم تنها و بکری که قبلا بودی میمونی و هی میگی کاش نرفته بودم این راهو.


برای اینکه تو این روابط اون چیزی که فکر میکنی لذته کاذبه و سو تفاهمی بیش نیست. هر لذتش به قیمت گرون برات تموم میشه . برای اینکه اگه بدونی با اون لذتها از چه لذتهای بهتر و مهمتری محروم میشی انجامش نمیدی.


برای اینکه خیلی چیزهارو باید از همون قدم اول . نگاه اول جلوشو گرفت مگرنه از کنترل خارج میشی اونوقت دیگه کنترل خودت سخت میشه. مثل معتادی که از خودش بی اختیاره و مواد کنترلش میکنه.


خیلیارو دیدی ازدواج میکنن سعی نمیکنن روابطشون رو ترمیم و اصلاح کنن؟ بخاطر اینکه انرژی انسان ممکنه ضرفیتش کم یا تموم بشه. برای اینکه انرژی داشته باشی برای زندگی اصلیت که البته یه روزی حتما مجبوری ازدواج کنی و زندگی تشکیل بدی و این گریز نا پذیره.

برای اینکه آرامشت تامین نمیشه. تنهاتر میشی.


کسی هم که این آسیب هارو دید در هر حدش هر چقدر زودتر وایسه و یه بازنگری بکنه و دیگه تکرار نکنه بهتر میتونه خودشو جمعو جور کنه. میتونه خودشو ترمیم کنه با خودسازی و مطالعه. به جایی میرسه که هیچی آرومش نمیکنه جز یه زندگی رسمی و پاک در چهار چوب. میتونه از نیمه ضرر برگرده.




برای اینکه سلیقت عوض میشه و اونوقت دیگه از آدم خوب بدت میاد و از آدم بد خوشت میاد. تجربه و سلیقه تو، تورو به پست آدمایی میندازه که به ضررتن و نمیخواستی. اینجا همون گفته قرآن محقق میشه. میفتی به پست آدمی که داغونت میکنه. دیگه محروم میشی از یه ادم خوب و پاک. این اجتناب ناپذیره و کار خداست.


پس الان بهت گفتم و میدونی. گوشی رو دستت دادم. بعدا نگی نمیدونستم. حالا که گفتم مواظب باش به خودت و دیگران آسیب نزنی. فکر نکن اینجوری میتونی مواظب خودت و دیگران باشی و تجربه کسب میکنی و کیف میکنی. چون دقیقا برعکسشه. جای ملاکا عوض میشه.



تموم چیزهایی که در دین ما گفتن هر کلمش حکمتی و رازی درش نهفتست