سلام
بهار همه دوستان مبارک.

امسال شدم یه خانم سی و شش ساله ساکن تهران. مستقل زندگی می کنم شاغلم و مشکل مالی ندارم گذشته سختی داشتم که هنوزم از اون زخم رنج تنهایی برام مونده دو ماه پیش همکاری داشتم که نه سال از من کوچیکتر بود برای من مثل یه برادر کوچک بود راه بیراه به من محبت می کرد آدم ساکتی هستم کمتر کسی از زندگی شخصی من چیزی می دونه به اقتضای شغلم شماره همراهم را بیشتر همکاران دارن و ارتباطات مجازی کاملا کنترل شده و محترمانه هست تمام سعی ام رو کردم که احساسات وارد زندگیم نشه .یه روز همین همکارم چندتا آهنگ فرستاده روی تلگرام این توضیح رو بدم اوقات فراغت موسیقی کار می کنم و ایشون می دونستن منم تشکر کردم بابت ارسال آهنگها چند روز بعد مطالب عاشقانه می فرستاد چشمام گرد شده بود و یه دفعه موضوع علاقه اش رو پیش کشید اولش خندیدم بلند خندیدم بهش گفتم نه سال ازش بزرگتر گفت سن یه عدده و ادامه داد یه ماهی گذشت برام شده بود سرگرمی اصلا حتی تصور هم نمی کنم که به یه نفر با این تفاوت سنی علاقمند باشم و اونقدر اصرار و اصرار کرد که یه جورایی دارم بهش فکر می کنم حتی وقتی گفتم یه بار نامزد داشتم تو جوونی و جدا شدم گفت برام مهم نیست . خیلی از خودم می ترسم می دونم که این کارم درست نیست اما شب که میشه با دو تا سلام و پیامک عاشقانه دوباره باهاش حرف می زنم هر شب هم بهش می گم فکرش اشتباهه حتی دو سه تا دختر خوب بهش پیشنهاد دادم ولی میگه تمام تلاشش رو می کنه تا من راضی بشم فکرم خیلی درگیر شده کتاب خوندن و ... و همه چیز رو گذاشتم کنار شده برام عادت که یه پیام بفرسته مدام سرم تو گوشیه خیلی از خودم خجالت می کشم اون همه چارچوب برای خودم درست کردم ببین به کجا رسیدم... به نظرتون چه کنم به علاقه اش جواب مثبت بدم؟