با سلام
غالبا خانواده والديني نسبت به همسر كمتر مي توانند همه وجودشان را وقف همسر شما كنند.
يعني شما به عنوان يك خانم ابزار بيشتري براي جذب همسرتون داريد تا والدين او.
ساده تر بگويم:
احساساتي بودن و طلب احساس كردن در شما به صورت افراطي (از نظر ايشون)، موجب مي شود كه در كنار شما احساس كند در قفس هست. چون افراد احساساتي همه چيز را مو به مو زير نظر دارند و مرتب همه رفتار و افكار واحساس همسرشون را اسكن و آناليز مي كنند. اين مطلوب شوهران نيست.
لذا كم كم احساس امنيت رواني اشان در كنار همسر كم مي شود و به خانواده والديني كه يادآور دوست داشتن هاي بدون قيد و شرط هست ،پناه مي برند.
اتفاقا اينكه او خانواده والديني را مثل پارك مي بيند و هميشه دوست دارد خودش را بندازد آنجا، يعني اينكه شوهر شما يكسري نيازهاي ارضاء شده دارد كه آنجا برايش جواب مي گيرد.
در واقع شما ناخواسته توقعات و انتظارات احساسي و غير احساسي از همسرتون داريد،كه او ترجيح مي دهد از شما دور باشد.
او احساس طلبكار بودن در شما مي كند. و آدمها معمولا از دست طلب كار فراري هستند.اما خانواده والديني او از نظر رواني دهنده هستند. و او احساس امنيت مي كند.
توصيه كاربردي در اين مواقع كاري هست كه غالبا انجام نمي شود:
يعني اينكه بدون توقع و انتظار تحويلش بگير، توقع احساس را ازش كم كن،ليكن احساسات خودت را شفاف و ساده نشان بده.
وقتي دوستش داري بهش بگو (نترس از اينكه غرورت شكسته شود)
بگو آنقدر دوستش داري ،كه نمي خواهي در قفسش بكني. و اگر تمايل دارد به خانواده والديني اش سر بزند، مطلوب شما هم هست.
اين مراحل بايد ماهها تكرار شود تا بازسازي رواني انجام گيرد.
دفترچه اي بردار و هر انتظار و توقعي از او در ذهنت مي آيد را يادداشت كن. اگر انتظاري را هم عنوان كردي يادداشت كن و جلوي آن علامت بزن.
اگر دقيق اينها را يادداشت كني خودت هم از اين همه انتظارات ريز و درشت خود تعجب خواهي كرد.
اينها كه گفتم سهم شماهست. او سهم هاي مهمي در زندگي دارد كه بايد انجام دهد. ليكن اكنون ما به او دسترسي نداريم كه سهمش را بگوييم. اما اين اميد به شدت وجود دارد كه اگر شما سهم خود را خوب اجرا كنيد. او ناچار به تغيير هست.
علاقه مندی ها (Bookmarks)