نوشته اصلی توسط
مدیرهمدردی
1 - قصارها و جملاتی که در شبکه های اجتماعی پخش می شود اگرچه قشنگ هستند اما همه صحیح نییستند بلکه 2 نوع دیگر هم هستند، قشنگهای آسیب رسان و قشنگهای بی خاصیت.
2 - قصارها و جملاتی را که منتسب به افراد مختلف هستند خیلی جدی نگیرید. به محتوای قصارها توجه زیادی بکنیم.
3 - برای ارزیابی قصارها و جملات زیبا حتما کمک بگیریم از . آگاهی های قبلی، تفکر و تعمق، آیات، احادیث و محکمات دینی ، مشورت با متخصصین آن امور
4 - بعضی قصارها دو وجهی هستند یک بخش قطعی صحیح و یک بخش قطعی فریبنده، باید دقت کنیم که فریب تردستی و شعبده بازی ادبی آن را نخوریم.
مثال: می بخور، منبر بسوزان..... مردم آزاری نکن>>>>>>مردم آزاری قطعا غلط هست اما منبر سوزندن و می خوردن هم غلط هست و نباید توصیه شود.
مثال: ترجیح می دهم در خیابان راه بروم و به خدا فکر کنم تا اینکه در مسجد باشم و به کفشهایم فکر کنم.>>>> چه اشکالی دارد مسجد که نباید در آن به خدا فکر کنیم و برویم در خیابان !!!!!
5 - بعضی افراد در فضای مجازی خیلی مشهور و معروف شده اند، لذا قصارهایی از آن پخش می شوند. توصیه می شود برای ارزیابی دقیق یکبار به صورت عمقی و با دقت سیره و سبک فکری و منش این اشخاص و مکاتب را که چه خطاها و مشکلات و عیوبی در کنار قشنگ گویی دارند را مطالعه و بررسی کنیم مثل: بودا ، اشو، کریشنا، اکنکار، پائولوکوئيلو ، رام الله
6 - بعضی قصارها که با تابلو روانشناختی می آیند صرفا یک خطای شناختی افراد احساسی هستند که تحت فشار صادر می شود:
مثل: رابطه زناشویی مثل یک لیوان شیشه ای هست اگر شکست دستکاری آن منجر به زخم و جراحت بیشتر می شود باید رهایش کرد.
7 - بعضی قصارها برای دین زدایی، حیا زدایی، تفکر زدایی، استهزاء و .... ایجاد گردیده است باید با تامل و تفکر عمق آن را یافت. مثل جملات ذیل که غلط و درست آن در هم پیچیده شده است:
رعایت حجاب مهم نیست، آدم باید قلبش پاک باشد..(غلط)
دانشگاهیان شعور ایجاد می کنند، روحانیون شور..(غلط)
8 - بعضی قصارها نیاز به تحقیق دارد و ناکامل هست و باید زمان، مکان گوینده و همچنین قبل و بعد آن قصار مورد توجه قرار گیرد مثل:
زیر پرچم یزید نمی توان سینه برای حسین زد.
این قصار اشاره دارد که باید یزید و حسین زمان خود را بشناسید و در زمان شاه گفته شده است که مثل یزید مشروب خوری رایج بود و احکام اسلامی اجرا نمی شد.
9 - بعضی قصارها یک غلط فاحش هست و آنقدر تکرار شده است که افراد بدون تامل پذیرفته اند مثل:
معتاد یک بیمار هست نه یک مجرم. .(غلط)
درستش اینست که معتاد در انتخاب اعتیاد و مصرف مواد ابتدا مجرم بوده است. و بعد از انجام این جرم بیمار شده است.
مثل اینست که یک موتور سوار تک چرخ از چراغ قرمز عبور می کند و تصادف کرده و مجروح می شود. او ابتدا مجرم هست. اما بعد از تصادف به واسطه جرمش بیمار هست و باید مداوا شود.
یا مثل:
نظر هر کسی محترم هست.(غلط)
این هم غلط فاحشی هست. اگر شما متوجه بشوید دوست شما جزء داعش هست و نظرش اینست که به زودی 10 تن از اعضاء فامیل شما را سر ببرد یا سربریدن دیگران را با سخنرانی و بحث ترویج کند ، باز هم می گویید نظر هر کسی محترم هست.
(تبصره تا وقتی کسی نظری در ذهنش دارد و منتشر نمی کند و دیگران را سوق به خلافی نمی دهد و رفتاری بخاطر آن نظرش نمی کند و درون خودش هست محترم هست. اما وقتی نظرش را آراد کرد و ترویج کرد و بر اساس آن رفتارها در حال شکل گرفتن هست دیگر محترم نیست.)
این پست جناب مدیر همدردی نیاز به بازخوانی چندین و چند باره داره چون یکی از پاشنه های آشیل همه آدم ها توی کل تاریخ بوده و نه همین الآن و در ارتباط با شبکه های مجازی.
ایشون بعضی از موارد دو مورد دوم رو شکافتند ولی چیزی که مهم هست ایجاد قوه تحلیل در ماست تا بتونیم انواع این پیام ها رو آنالیز کنیم و جایگاه شون رو درست بشناسیم
پیش از بیان ذکر این نکته بسیار حائز اهمیت هست که مهمترین پایه های تفکر ما همین قصار گونه ها هستند و اصلاً تفسیر عالم در ذهن ما با تفسیری که از منشور همین قصار گونه ها داریم در ذهن ما شکل میگیره و معنا پیدا می کنه .
در واقع همین جملات کوتاه و قصارگونه قسمت مهمی از شخصیت روان مارا شکل میده ، پس باید قدرت پیدا کردن اونها در خودمون و تحلیل اونها رو داشته باشیم.
.................................................. .............................
آیا قصار ها و احکام همیشه صحیح تضمینی برای تفکر درست در ما هستند؟
متاسفانه نمیشه جواب بله به این موضوع داد ، یکی از مهمترین دقت ها در مورد این احکام که از این جملات قصار استخراج میشن درک جایگاه و اولویت اونها و دایره شمول صحت حکم هست.
این موضوع رو با یه مثال تاریخی بیان میکنم:
در جنگ صفین یکی از اتفاقاتی که همه ما میدونیم و افتاد ماجرای قرآن به نیزه کردن توسط عمر و عاص بود ، چیزی که کمتر گفته شده این بود که عمروعاص برای تکمیل حیله خودش دست به دامان یک جمله قصار همیشه درست میشه ولی در غیر از جایگاه خودش و میگه همزمان با این کار لشکر فریاد بزنه:
الحکم الا لله: حکمی نیست جز برای خدا
این جمله برای عده کثیری(اکثریت قریب به اتفاق جز اصحاب خاص حضرت علی -ع) که قدرت تحلیل جایگاهِ حکم و این قصار نداشتن تبدیل به ضد خودش میشه تا اونجا که به خاطر تحلیل نادرست از این حکم ، الویت و جایگاهش شمشیر روی گردن حضرت علی (ع)میذارن و خواستار بازگشت مالک اشتر از دم خیمه کفر و نفاق میشن.
بعد حضرت علی در خطبه ای مهم می فرمایند:
كَلِمَةُ حَقٍّ يُرَادُ بِهَا بَاطِلٌ نَعَمْ إِنَّهُ لَا حُكْمَ إِلَّا لِلَّهِ، ولکن:
گفتار حقّى است كه به آن باطلى اراده شده. آرى حكمى نيست مگر براى خدا، ولی...
یا به قول قرآن مجید:
«وَ لا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْباطِلِ وَ تَکْتُمُوا الْحَقَّ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُون»؛ و حق را با باطل لباس نپوشانید! و حق را کتمان نکنید در حالی که می دانید!
پس این موضوع خیلی جدی هست برای زندگی درست چون ما با توجه این که چنین امکانی برای پوشوندن لباس باطل برحق وجود داره باید برای تشخیص حقیقی حق مطلب دارای معیار های صحیحی باشیم وگرنه بازی میخوریم.
بد نیست این جا یادآوری بشه که مهمترین کارکرد شیطان که بارها قرآن به اون اشاره داره زینت دادن یک موضوع بد با زرورق و زینت خوب هست و همین محل مردودی بسیاری از اشخاصی هست که توانایی تفکیک حق باطل رو ندارن و مهمترین عامل نداشتن این قوه تشخیص اولاً به خاطر حب دنیا و دوماً به خاطر نداشتن تقواست
یکی از مشکلات اساسی دوران ما قالب کردن و پوشوندن مفهوم اخلاق و جا زدن اون بجای تقواست در حالی که اصلاً اخلاق و عمل بدون تقوا عمل نیست که فردا منتظر اجر و پاداش اون باشیم .
إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ :فقط و فقط خداوند از متقین قبول می کند.
این همون بزنگاه انحراف قرار دادن اخلاق بجای تقواست .
.................................................. .................................................. .........................
- جایگاه احکام وقصار هایی با دایره شمول صحت کمتر
متاسفانه بسیاری از احکام و قصار های این گونه سریعا به شکل احکام کلی با دایره شمول مطلق حرکت میکنند و دارای آسیب های جدی هستند.
اون قسمت از نتایج این احکام و قصار ها که در خارج از دایره شمول صحت با اونها قرار میگیرند و مسمتسک گمراهی هستند در واقع به خاطر امتزاج حق با باطل هست
حضرت علی می فرمایند:
فَلَوْ أَنَّ الْبَاطِلَ خَلَصَ مِنْ مِزَاجِ الْحَقِّ لَمْ يَخْفَ عَلَى الْمُرْتَادِينَ وَ لَوْ أَنَّ الْحَقَّ خَلَصَ مِنْ لَبْسِ الْبَاطِلِ انْقَطَعَتْ عَنْهُ أَلْسُنُ الْمُعَانِدِينَ وَ لَكِنْ يُؤْخَذُ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ وَ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ فَيُمْزَجَانِ فَهُنَالِكَ يَسْتَوْلِي الشَّيْطَانُ عَلَى أَوْلِيَائِهِ وَ يَنْجُو الَّذِينَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ الْحُسْنى .
ترجمه:
و اگر باطل از آميزش با حق خالص مىشد راه بر حق جويان پوشيده نمىماند. و اگر حق در پوشش باطل پنهان نمی گشت زبان دشمنان ياوه گو از آن قطع می گشت. ولى پاره اى از حق و پاره اى از باطل فراهم شده و در هم آميخته می شود، در اين وقت شيطان بر دوستانش مسلط می شود، و آنان كه لطف حق شاملشان شده نجات می يابند/
پس هنر این این هست که بتونیم با فهم جایگاه دایره شمول صحت یک حکم و قصار حق مطلب رو بفهمیم و باطل مطلب رو به دور بندازیم.
- اکثر فتنه های اجتماعی مخصوصاً در آخرالزمان شامل احکامی از این گونه اند و بسیاری قدرت تشخیص حق از باطل رو پیدا نمی کنند ، اگر قدرت تشخیص در این مورد کم هست باید با اعتماد به علمای بزرگ مورد وثوق خودمون از خطر گمراهی نجات بدیم/
- یک نمونه از این احکام جمله معروف دل باید پاک باشه هست ، این جمله در دامنه ای کاملاً درست هست ولی باید دامنه رو شناخت ،
تعبیر بسیار ظریفی نسبت به صفت قلب در قرآن به کار برده شده و اون قلب سلیم هست و قرینه کلام در آیه به گونه ای بیان شده که نشون بده این سلامت مربوط به یک موجود زنده و دارای خاصیت رشد یافتگی هست.
پاکی قلب یکی از ابعاد این قلب هست ولی شاخصه مهم موجود زنده چی هست؟ قابلیت رشد یافتن
قلبی مورد قبول خداست که سلیم باشه و رشد یافتگی مهمترین فاکتور سلیم بودن هست ، اگر الآن یه بچه به دنیا بیاد و چهل سال هیچ تغییری نکنه و عین روز اولش باشه اگر از شدت نظافت برق بزنه اون بچه یک بچه سالم هست؟
در ثانی قلب گوهر و آینه نیست که پاکی اون برای بهترین کارکرد اون کافی باشه ، قلب یک موجود زنده و در حال رشد یافتن هست و برای رشد یافتن نیاز به مراقبت و تربیت داره و پاکی یک موجود در حال رشد یافتن یکی از ابعاد مراقبت و تربیت اون هست حالا ابزار همین پاک نگه داشتن هم چی هست خودش یک داستان دیگه است.
یکی از کارکرد های نماز همین اثر پاک کنندگی اون هست چنانکه حضرت رسول می فرمایند:
نماز چون چشمه آب گرمی است که بر در خانه انسان جاری است و آدمی روزی پنج بار خود را در آن می شوید. آیا کسی که هر روز پنج بار خودرا با دقت در آب گرم می شوید، پیکری آلوده دارد؟
رشد یافتگی قلب به وسیله بندگی و اطاعت از دستورات خدا حاصل میشه و برای همین هست که به شرع در حد توان و مخصوصاً واجبات ملتزم بود ، چون شرع و الزامات اون مدرسه بالندگی و رشد یافتن قلب ما هستن و ما در آخرت با این بعد از وجودمون زندگی خواهیم کرد و قیامت تجلی قلب ماست ،اگر رشد یافته باشه خدا چیزی به اون اضافه خواهد کرد ولی اگر ابتر ناقص باشه قدرت پذیرش فیض و رحمت خدا رو نداره.
علاقه مندی ها (Bookmarks)