جهان را بلندی و پستی تویی/ ندانم چی ای، هرچه هستی تویی
دوستان خوب همدردی، سلام
در این تاپیک نوشته هایی رو میگذاریم که در جریان زندگی به درد همه ی ما میخوره. این مطالب به کوشش دکتر مقدم رواندرمانگر تحلیلی هست. با من همراه باشین...
تشکرشده 2,636 در 1,206 پست
جهان را بلندی و پستی تویی/ ندانم چی ای، هرچه هستی تویی
دوستان خوب همدردی، سلام
در این تاپیک نوشته هایی رو میگذاریم که در جریان زندگی به درد همه ی ما میخوره. این مطالب به کوشش دکتر مقدم رواندرمانگر تحلیلی هست. با من همراه باشین...
miss seven (چهارشنبه 27 مرداد 00), Mvaz (چهارشنبه 27 مرداد 00), مدیرهمدردی (چهارشنبه 15 دی 00), zolal (پنجشنبه 27 آبان 00), طنین باران (چهارشنبه 15 دی 00)
تشکرشده 2,636 در 1,206 پست
شرایط گذشته زندگی ما؛
دنیا را برایمان طوری معرفی میکند که تجربه کردهایم
اینگونه میشود که ما دنیا را طوری میبینیم که تجربه کردهایم.
یعنی همانطور که فکر میکنیم باید باشد نه آنطور که هست.
miss seven (چهارشنبه 27 مرداد 00), Mvaz (شنبه 30 مرداد 00), مدیرهمدردی (چهارشنبه 15 دی 00), zolal (پنجشنبه 27 آبان 00), طنین باران (چهارشنبه 15 دی 00)
تشکرشده 2,636 در 1,206 پست
ما در دسترس یکدیگریم؛
اما عمق روابطمان به لایک کردن و کامنت گذاشتن افول کرده...
در استوری به هم تولد تبریک میگوییم.
مشکلاتمان باهم را در استوری به صورت کنایه مطرح میکنیم.
به جای باهم به کوه و رستوران و سفر رفتن
به جای تجربهی رابطه در جمع دوستان یکدیگر
فقط باهم چت می کنیم.
دیگر کنار هم نمینشینیم و رنج هایمان را تقسیم نمیکنیم.
با یک پیامک تسلیت می گوییم؛
و شانههایمان، ساعتی سنگ صبور چشمهای گریان دوستانمان نیست.
عصر دوری
عصر روابط متعدد سطحی به جای روابط عمیق معدود
عصر عشقهای موبایلی
عصر بوسههای دیجیتالی
ما فریب خوردیم
ما به بهانهی رابطهی بیشتر
از هم دور شدیم.
ویرایش توسط سحر بهاری : چهارشنبه 27 مرداد 00 در ساعت 14:15
miss seven (چهارشنبه 27 مرداد 00), مدیرهمدردی (چهارشنبه 15 دی 00), طنین باران (چهارشنبه 15 دی 00)
تشکرشده 2,636 در 1,206 پست
بسیاری از مراجعان، آگاهانه یا ناآگاهانه در بدو ورود، مشکل خود را اینطور مطرح میکنند که میخواهند بدانند که طرف مقابل، در مورد آنها چه فکر می کند یا او می خواهد چه کار کند تا آنها رفتار متقابل خودشان را بهتر در نظر بگیرند
این پیشبینی رفتار طرف مقابل، ناشی از یک ترس درونی از ناآگاهی از پویایی های درونی خود فرد است که فرد وقتی نمی تواند متوجه شود چه نیروها، ترس ها و یا نیازهایی درون او دارند او را به چه سمتی سوق می دهند، پس ترجیح می دهد بتواند افکار و رفتارهای طرف مقابل را پیش بینی کند.
miss seven (پنجشنبه 28 مرداد 00), Mvaz (دوشنبه 22 شهریور 00), مدیرهمدردی (چهارشنبه 15 دی 00), zolal (پنجشنبه 27 آبان 00), طنین باران (چهارشنبه 15 دی 00)
تشکرشده 2,636 در 1,206 پست
همیشه بخشی از واقعیت وجود دارد که ما آنرا ندیده ایم.
یا اطلاعاتمان کافی نبوده، یا ناتوانی در مواجهه با ترس هایمان همیشه بخشی از واقعیت را از ما پنهان میکند.
ما همیشه تنها به "حقیقت" دست پیدا میکنیم، یعنی آنچیزی که از نظر ما باید باشد، نه واقعیت. ( یعنی چیزی که هست )
مدیرهمدردی (چهارشنبه 15 دی 00), طنین باران (چهارشنبه 15 دی 00)
تشکرشده 2,636 در 1,206 پست
باید ببینیم خودمان کجاها برای مواجه نشدن با چه چیزی خواستهایم راه سادهتر را انتخاب کنیم؟
تا از مسیری برویم که با دردها و ترسهای کمتری در درونمان مواجه میشویم.
Mvaz (دوشنبه 22 شهریور 00), مدیرهمدردی (چهارشنبه 15 دی 00), zolal (پنجشنبه 27 آبان 00), طنین باران (چهارشنبه 15 دی 00)
تشکرشده 2,636 در 1,206 پست
ولی...
ما همیشه گرفتار آن سری هستیم، که او رهایش کرده است.
یکی از دلایل اصلی بیرون نیامدن از یک رابطه ناکارآمد یا روبرو نشدن با سوگ یک رابطه از دست رفته این است که به آن بخش از رابطه که به ما مربوط میشود کمتر توجه میکنیم، چرا که در اینصورت باید با مسائل و مشکلات و مسولیتهای خودمان روبرو شویم.
اجتناب از مواجهه با مسائل خودمان و یا ناآگاهی از آنها باعث میشود، ما دائم تمرکزمان بر تصمیمها و رفتارهای طرف مقابل باقی بماند و نتوانیم تمام رابطه را ببینیم.
پس تصمیم گیری یا تجربه سوگ رابطه به تعویق میافتد.
Mvaz (دوشنبه 22 شهریور 00), مدیرهمدردی (چهارشنبه 15 دی 00), zolal (پنجشنبه 27 آبان 00), طنین باران (چهارشنبه 15 دی 00)
تشکرشده 2,636 در 1,206 پست
آنگاه که از درون تهی باشیم
اضطراب گونه شروع به ساختن چیزی در بیرون از خودمان میکنیم.
وقتی گرمای معنا را درونمان نداریم
به تکاپو میافتیم تا با گرمای تأییدهای بیرونی زندگی را در جریان نگه داریم.
پس معتاد به موفقیت و پیشرفت میشویم...
تا زمانی که نتوانیم وزنی از نگاهی از جنس محبت و احساسی از صدایی از جنس مهر را درونمان نگه داریم، تا زمانی که درونمان امن نباشد و نتوانیم تصویری از یک دیگری را درونمان حفظ کنیم، این سیاهچاله درونی و ارواح سرگردان، دنیا و روابط ما را پر میکنند.
ما باید در قامت یک ماشین خستگیناپذیر، چیزهایی را تولید کنیم که نه پایدارند
نه هیچگاه درونی میشوند.
از درون تهی
از بیرون حسرت برانگیز
این است داستان کسانی که بیرونشان را میسازند و درونشان را چون دخمهای تاریک شش قفله رها میکنند.
ammin (سه شنبه 04 آبان 00), Niagara (یکشنبه 28 شهریور 00), مدیرهمدردی (یکشنبه 28 شهریور 00), zolal (پنجشنبه 27 آبان 00), طنین باران (چهارشنبه 15 دی 00)
تشکرشده 2,636 در 1,206 پست
از تنهایی، همیشه در نالهایم
و در حسرتیم که چرا دستهایمان در باد رها شدهاند
در حالی که وقتی از ما ناممان را میپرسند
نگاه ماتمان به دیگران میچرخد
آنگاه که باید از خویشتنمان در جام دیگری جرعهای بریزیم، آنقدر نیست که جامی را پر کند... چه برسد به جانی!
خویشتن های قرضی مان را هر روز تعویض میکنیم و روشنفکرانه این سوال را فریاد میکنیم که چرا تنهاییم
پیدا کردن کسی که بتوانیم عمری با او با عشق بمانیم، به اندازه پیدا کردن خودمان سخت است.
ما جستجوگران بادیه نشینی هستیم که سرزمین خودمان را نمیشناسیم و هر روز به دنبال فتح سرزمین های دیگریم.
ammin (سه شنبه 04 آبان 00), مدیرهمدردی (چهارشنبه 15 دی 00), zolal (پنجشنبه 27 آبان 00), طنین باران (چهارشنبه 15 دی 00)
تشکرشده 2,636 در 1,206 پست
آنچه شما را بیشتر از هر چیزی از خودتان دور میکند، تلاش برای بهتر شدن از طریق شبیه شدن به چیزی است که دیگران آنرا عالی تلقی میکنند.
ammin (سه شنبه 04 آبان 00), Mvaz (سه شنبه 04 آبان 00), مدیرهمدردی (چهارشنبه 15 دی 00), zolal (پنجشنبه 27 آبان 00), طنین باران (چهارشنبه 15 دی 00)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)