همیشه افراط كاری ها با خود تفریط ها را به همراه دارند.
اگر روزی مردان با سلطه و زورد حق آزادی را از زن می گرفتند و چندین زن را استثمارگونه و جهت بهره كشی و لذت جویی در مالكیت خود قرار می دادند و در این مسیر از قدرت خود بهره می گرفتند . اكنون استثماری جدید به خدمت چنین آقایونی آمده است. امروز آقایون به چند زن و در چارچوب خانواده بسنده نمی كنند. امروز آقایون با جنبش نرم افزاری فیمنیست با صحبت های قشنگی كه مثالش را در همین مقاله می بینیم حتی از خود خانمها و حتی از روشنفكرانشان بهره می گیرند كه آنها را در خدمت اقتصاد و سیاست و لذت مردان قرار دهند.
تبلیغات با چهره های بزك شده خانمها تا بنگاههای اقتصادی رشد كنند.
ترویج مدهای هر روز تا جیبشان پرتر شود.
بازار كار ارزان از زنانی كه برای نشان دادن قدرت خود ،زیر دستمزد خود را می گیرند و امید این دارند كه بتوانند وضعیت را تغییر دهند.
حمایت از رنگ و رو دار شدن خانم ها ،دستكاری شدن آنها به نحوی كه حرمسراهای آنها اجتماعی شود. تا هر مردی هر لحظه دستش را دراز كند و به سادگی به چهره معصومانه دختری چنگ زند.
تعریف و تمجید از زیبایی ، آزادی زنان، پیشنهاد كار و نزدیك نشانیدن آنها، ترویج عمومی كردن زیبایی های آنها به نیت بهره برداری بیشتر ،همه و همه شعارهای مردهوشمند شده اما مستبد و خودخواه امروز است. و این حرف گزافی نیست كه
:" سردمداران فیمنیست و آزادی زنان به شكل امروزی ، زنان رنج كشیده و مظلوم دیروزین نیستند ،بلكه مردان مستبد و لذت طلب امروزی هستند. "
اگر واقعا خودخواهانه رفتار نمی كنند ،چرا شرایط كار ،شرایط تحصیل،شرایط زندگی ، حقوق اجتماعی به زنان نمی دهند بدون اینكه بخواهند او را به طرقی عریان كنند و در معرض دید هوسبازانه مردان قرار دهند. چرا به او لطف نمی كنند بدون اینكه در تبلیغات فیلمها و كالاهای خود او را مانكن كنند.
و هزار اگر و امای دیگر....
گویا صحنه های نمایشی وحشیانه آدمهای نخستین به شكل زیركانه ای امروز تكرار می گردد. وقتی برده ای را در فقسی بزرگ قرار می دادند و چند نفر از اشراف اطراف او قرار می گرفتند و هر كدام خوراكی و اشربه ای در دست او را صدا می زدند. برده ای كه روزها گرسنگی را تحمل كرده بود به امید واهی به سوی هر كدام به امید تغدیه می رفت و ناگهان شلاقی تن نحیف او را می نواخت و وجودش را خراش می داد در حالیكه جراحت قلبش عمیق تر و سوزشش بیشتر بود. و ناگهان لبخند اشرافی دیگر با غذایی مطبوع می دید،باز از كورسو امید خود كمك می گرفت و به سوی او می رفت اما ضربه دیگر فجیعتر و سهمگین تر می نمود.
وای خدای من كه بعضی وقتها انسان چقدر پست می شود.
و اما امروز خواهران و دختران و مادران زخم خورده دیروز ما ، كسانی كه حداقل حقوق انسانی او را به عناوین مختلف از او گرفته بودند. به تصور آغوش قدردان ،به امید قانونی عادلانه و به نیت آزادی توام با احترامی اجازه یافته است كه پایش را بیرون بگذارد.
اما مردان قدرتمند هنوز هم صاحبان زر و زور و تزویر هستند.
اگر زن تحصیل می كند باید لطافت زنانه اش را به رایگان در محیط تحصیلی ببخشد.
اگر كار می كند باید دستمزد اندكی بگیرد یا با عشوه های دلنشینش مردان لذت طلبی كه عنوان كارفرما دارد را سیراب كند.
اگر در جامعه هست باید وسیله ای برای پر كردن جیب كسانی باشد كه از احساس ظریف زنان در جهت رشد منافع خود استفاده می كنند.
و در نهایت قلم بدستان و زیبا نویس آقا باید فلسفه آزادی او را با توضیحات در مورد ظاهر او معنی بخشند. به او بگویند حقت را بگیر. تو با مرد فرقی نداری!!!! هر طور خاصی لباس بپوش!!! اتفاقا لباس تنگ نشانه بلوغ و شخصیت توست. لباسهای بدن نما نشان می دهد كه تو زن سنتی و خانه نشینی نیستی!!! اگر تو بتوانی تا نیمه شب در كنار ما و مفرح ما باشی پس معلوم است كه به عنوان یك زن و انسان آزادی داری!!!!
و از طرفی مردانی كه داعیه حمایت از خانمها را دارند و بدون اینكه قوانین حقوقی، شكلهای اجتماعی نهادها و مسائل تربیتی خانواده ها را تغییر دهند. باز با تمركز بر جسم خانمها ، آنها را توبیخ می كنندو به آنها تذكر می دهند و گاهی با او به شكلی برخورد می كنند كه بهانه ای فراهم می كنند برای كسانی كه از آن طرف داعیه حمایت برگیرند.
وای كه چه فریبنده !!!!
وای كه چه بیشرمانه....
وای كه چه بیشرمانه هست این پارادكس استثمار زنان و دختران و خواهران و همسران ما
آری این زن هرزه نیست. اما با این مارك و با این عنوان نمی توانیم از او انتظار هرزگی داشته باشیم. نمی توانیم بگوئیم تو دختر نجیبی هستی، پاكدامن هستی. و حالا بیا خود را به من و سایر مردان جامعه عرضه كن. چون ما منظورمان از آزادی و حرمت برای تو همین بهره گیری از ظاهر توست. و نمی خواهیم خود را متعهد زنی مثل تو بكنیم.
ما مردان بهانه های گریز از مسئولیت داریم. خانه و پول و ... نداریم... نمی توانیم ازدواج كنیم....
اما شما زنان آزاد و روشنفكر اطراف ما بمانید و ما قول ازدواج می دهیم با شما معاشقه می كنیم و حتی درخواست سكس می كنیم و دوست نداریم شما سنتی باشید و در خانه بنشینید. لطفا بیایید بیرون و با قیمت ارزان در كارگاها و سازمان و شركت ما كار كنید و با عشوه و زیبایی ظاهری كار و پول خود را بیمه كنید و زندگی ما را تنوع بخشید. ما قدرت ازدواج نداریم. ....
آری مواظب باشیم به خدا این زنان هرزه نیستند. نه به چوب قلدری و تربیت آنانرا برانیم و نه با فریب محبت و توجیه آنها را به آغوش مردان هوسباز بیندازیم.
اعتدال همه آن چیزی هست كه جایش خالی هست.....
وای جواد عزیزم چقدر تنهام....
چقدر جایت خالی هست. كه بگویی اعتدال یعنی چی. حرمت یعنی چه
جواد عزیزم میدونی خیلی دلم برای شهد افكارت و خنكای صحبتهایت و خلوص افكارت تنگ شده.
آخه جواد عزیزم كجایی؟ میدونی جقدر دلم برات تنگه شده!!!؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)