چگونه مردم خلاء وجودی خود را حفظ می کنند؟!
فرانكل معتقد است كه مردم حس بيمعنايي خود را از طريق مختلف حفظ مي كنند؛ مانند:
1 - سركوبي: افراد حس روحانيت و مذهب خود را سركوب ميكنند. بنابراين، مراكز معنوي و روحانيِ احساس خود - كه عميقترين آنها حس معنا خواهي است،- را ناديده ميگيرند. سركوبي ميل معنا خواهي ، باعث تغيير دركشان از وجود معنا ميشود.
2- سرباز زدن از قبول مسؤوليت: با پناه بردن به تبعيت از رسوم قراردادي، خودكامگي، پناه بردن به مثلث رواننژندي متشكل : افسردگي ، اعتياد و پرخاشگري .
3 - تحليل رفتن سنتها و ارزشها
4 - پوچگرايي
5- تأكيد ناكافي بر تعالي خويشتن: مردم اغلب براي درك اين نكته كه خوشبختي و موفقيت محصولات فرعي تعالي خويشتن است، كمك و ياري نميشوندو در عوض به تمركز بيش از اندازه بر خودباوري، سوق داده مي شوند.
6 - خنثي شدن انسانيت: اين حقيقت كه علايم و مسائل مربوط به بي معنائي بسيار گسترده هستند، براي افراد غير قابل درك است و بنابراين در جستجوي معنا ، از ديگران كمك نميگيرند. اين امر پوچگرايي ذاتي را در وجود آنان محكمتر ميسازد.
(1 - نلسون، 2001)
فرانكل راه درمان خلاء وجودي را هشيار كردن احساس هاي سركوب شده مذهبي مي داند. ( ونگ ، 2000)
=============
منابع:
[align=left]
1-Nelson-Jones.Richard.(2001).Theory and Practice of counselling & Therapy.London and New York:Continuum
علاقه مندی ها (Bookmarks)