سلام دوست عزیز
سعی کن در مرحله اول حساسیت زدایی کنی و نزاری افکاری منفی بهت غلبه کنه چون به هر حال به قول خودش بعد از مدتها میره پیش خانوادش ( که به صداقت داره خودش بیان می کنه )...
شاید یکمی...
نوع: ارسال ها; کاربر: چشمک
سلام دوست عزیز
سعی کن در مرحله اول حساسیت زدایی کنی و نزاری افکاری منفی بهت غلبه کنه چون به هر حال به قول خودش بعد از مدتها میره پیش خانوادش ( که به صداقت داره خودش بیان می کنه )...
شاید یکمی...
اره فکور جان حرفت رو قبول دارم ...
چیزی که هست مشکل اصلی سادگی مادرشوهرمه ، همیشه یک قدم جلوتر بودم ولی همیشه مادرشوهرم میگه به خاطر پسر بزرگم بگذر !
اما جمعه یک اتفاق خیلی جالبی افتاد :
داماد...
همگی سلامت باشید ..
دعایی که همیشه برای همه دارم ...
دغدغه هام کمتر شده ، مشکلات ذهنی که برام پیش اومده رو تا حدودی حل کردم ، اما سلامتی جسمیم رو به خطر انداختم ...
روحم انقدر سوت می کشید که...
کاشکی این تاپیک ادامه پیدا می کرد
عالی بود ..
به روز رسانی
شیدا جان ممنون
اره خوشبختانه همسرم همراهیم می کنه
ولی نمی تونم خاطرات رو از ذهنم پاک کنم و هر بار که می بینمشون اذیتهاشون توی ذهنم تکرار میشه..
به هر حال الان به شرایطی رسیدم که نمی تونم بپذیرم...
سلام راحیل جان
مرسی به خاطر دعاهایی که کردی ..
منم امیدوارم زودتر هر چی رو که میخواهی به صلاحت باشه و خدا بهت بده ..
سلام ما رو هم به گل کاغذی برسون ..البته امیدواریم زودتر به تالار برگرده ......
وااای خدای من چقدر صحبت کردن برام سخته ...
ترجیح می دادم در مورد مشکلاتم چیزی نگم اما برای اینکه این مشکلم حل بشه یه جورایی باید یه چیزایی رو دسته بندی کنم :
اگه همه مثالها رو بنویسم یه رمان میشه...
سلام دوست خوبم
این همون منطق و احساسیه که با هم درگیر شدن ...منطقت میگه باهاشون خوب باشی ...احساست میگه چرا منو تحقیر می کنند و ناراحت میشه ..
خوب منم یه همچین مشکلی رو دارم وحتی بابتش یه...
:topsy_turvy:
فرض مثال :
1- وقتی می خوان بیان خونه ما دوست دارن حتما از طرف من دعوت رسمی بشن وگرنه یا نمیان یا با قهر و تنش تشریف میارن ..بماند که من باید بدون دعوت برم و از همه بدتر بی احترامی هاشونم تحمل کنم...
بچه ها ازتون ممنونم به خاطر راهنماییهاتون ..:stung:
البته درسته که اگه توقعات بیاد پایین مشکلات حل میشه اما من اصلا توقع خاصی ازشون ندارم و فقط یه احترام برام کافیه اما بقیه توقعاتشون ازم بالاست و...
این یعنی منم اونا رو راه ندم و از هیچی باخبرشون نکنم و از ناراحتیشون ناراحتم نشم ..
این یعنی مثل خودشون باشم و به بی احترامی هاشون جواب بدم و بفهمونم که هر کسی برای خودش احترام داره ...
.......
سلام دوست عزیز
در مورد این رابطه ای که دارید حتی اگر هم قصد ازدواج داشته باشید کاملا در اشتباه هستید و بهتر است زودتر خانواده ها رو در جریان بگذارید تا به کمک آنها راه درست را
پیش بروید ..
سلام دوست عزیز
بعد از جواب سوالهای دریا جان این سوالها رو هم اگه جواب بدی راحتتر می تونیم مشکلت رو حل کنیم :
در مورد دخترت ایا از اول بهش اهمیت می داده یا نه ؟
اینکه از چه مدتی هست که اهمیت و...
سلام بچه ها خوبید ؟
اقای محمد ابراهیمی منم خوشحالم که دوباره برگشتید ...
ویدا جان من می گم اول اجازه بدید آقای ابراهیمی یه نفسی تازه کنن تا بعد بی دل جان حسابی انتقام گیری کنند ..:distrust:
...
در مقابل یکسری از ادمها رفتار جرات امیز ندارم اونم به خاطر اینکه منطقم رو قبول ندارن و دائما من رو سرزنش می کنند جالب اینکه حتی یکبار هر جور که اونها می خواستند رفتار کردم اما تغییر رفتار دادند و...
از دست یکی از اعضای خانوادم خیلی ناراحتم نمی تونم ناراحتی هایی که برام به وجود اورده رو فراموش کنم بهم خیلی بی احترامی کرده ...
دلم می خواد منم بهش همون بی احترامی ها رو بکنم تا متوجه اشتباهش بشه...
:topsy_turvy::drunk::uncomfortableness:
سلام خدمت همه دوستان هم تالاریم ..قبل از هرچیز به خاطر راهنمایی هایتان از شما ممنونم ..مشکلی که برایم به وجود امده بین منطق و تجربه هایم است با احساساتی که جدیدا برایم به وجود امده ....بدون توجه به...
ولی من « باید » فکور رو قبول دارم اونم به خاطر اینکه هر کسی برای خودش احساساتی داره و شخصیتش رو میسازه پس همه ما باید به احساسات همدیگه احترام بزاریم البته نه به معنی این که تبعیت از احساس باشه بلکه...
سلام دوست عزیز به تالار خوش امدی ..
امیدوارم زودتر برگردی و این داستان زندگیت رو که اینجا نوشتی رو بازنگری کنی ان شاء الله به آرامش برسی .
و البته امیدوارم زودتر حالت خوب بشه و بیایی اینجا و به...
دقیقا همینوره که می گین میشل جان اگه بتونم با خودم کنار بیام حتما تاپیک می زنم چون اصلا نمی تونم صحبت کنم
اول باید یکسری از مسائل رو بپذیرم و طاقت شنیدم یکسری حرفها رو داشته باشم تا بتونم شروع کنم ...
سلام میشل جان خوبی ؟ در چه حالی ؟ جزغاله شدی یا نه ؟ امیدوارم بشی .....:tongue::biggrin:
****
بریم سراغ سوالات :
یک جمله در مورد خودت ؟
چی بودی و چی شد؟
تا حالا شده از یکی خوشت بیاد ولی...
بهار زندگی منم خوشحالم که دوباره پررنگ شدی و اینجا پست گذاشتی ...خدا کنه دوباره بچه ها همشون بیان و مثل قدیما دور هم باشیم ...یادش بخیر که همگی با هم تلاش می کردیم تا زخم هامون رو از بین ببریم البته...
می دونم که لذتی که توی گذشت هست توی انتقام نیست نمی دونم چرا شیطونه دوروبرم خیلی پرسه می زنه و هر چی می زنمش که بره بیشتر نزدیک میشه باور کنین هیچوقت به فکر انتقام نبودم و نیستم اما ناراحتم وقتی...