مریم 123 واقعا ممنون از جوابت در حقیقت من واقعا گیج شدک دقیقا نمیدنم چی کار کنم نمی دونم چی درسته چی غلط
نوع: ارسال ها; کاربر: نازنین 2
مریم 123 واقعا ممنون از جوابت در حقیقت من واقعا گیج شدک دقیقا نمیدنم چی کار کنم نمی دونم چی درسته چی غلط
من پنج روزه این پست رو گذاشتم ولی هیچ جوابی دریافت نکردم چرا ااا آخه
بله درسته خودم هم به این نتیجه رسیدم که همش دنبال بهانه ست که جدا نشه ولی بسیار مغرور و لجباز هست به هیچ وجه بهش حرف کسی گوش نمیده نمیدونم واقعا چطور باید راضیش کرد
واقعا که این همه آدم میان میخونن و بدون اینکه کمکی کنند میرن :54::54:
سلام دوستان من یکی از اعضای قدیمی انجمن هستم خیلی وقته نیومد اینجا من حدود سه ساله که ازدواج کردم شوهرم به شدت به خانوادش وابسته ست ما با اونا زندگی میکنیم حتی خرج مون هم با همه ولی واقعا دیگه خسته...
سلام
دوساله ازدواج کردم و یه دختر دارم از اینکه چطوری ازدواج کردم و چرا تو این شرایط بچه دار شدم هیچی نگید خواهش میکنم چون به اندازه کافی شنیدم فقط راهنماییم کنید چی کار کنم با شوهرم صمیمی بشم...
خیلی ضعیف و بدبختم
مثلا الان میدونم که داره برای پس اندازمون به تنهایی تصمیم میگیره و با برادرش صحبت های مخفیانه دارم امروز خیلی محترمانه ازش خواستم چیزی رو از من پنهان نکنه ولی گفت دهنتو ببند...
درسته تصمیم دارم اعتماد به نفسمو بالا ببرم ولی خیلی سخته خیلی ازش میترسم بهش محبت می کنم اما التماس نمی کنم خواستمو یه دفعه با قاطعیت می گم اگه قبول نکرد دیگه اون خواستمو تکرار نمی کنم و اگه خواست...
فرشته ی مهربان ممنون از راهنماییهاتون با مطالبی که ذکر کردید من عمیقا فکر کردم و متوجه شدم که درسته من به کل اعتماد به نفسم رو از دست دادم البته فقط در مقابل شوهرم در بقیه زمینه ها اعتماد به نفس...
اصلا در مورد هیچ موضوعی با من حرف نمی زنه که بفهمم چقدر باهم تفاهم داریم البته قبل از عروسی بهتر بودیم و تفاهممون تقریبا خوب بود ولی الان در مورد هیچی نمی گه و مستقیما وارد عمل میشه مثلا من تازه از...
فرشته ی مهربان ممنون از جوابتون
همونجوری که خانوادش بهش احترام میزارن من هم احترام میزارم. شوهر من اخلاق تند و خشنی داره و خیلی قلدر هست و میگه حرف باید حرف من بشه در نود درصد مواقع مخالفتی باهاش...
گوش کردم ولی بازم گوش می کنم
ظاهر هردو تقریبا یکسان هستیم و از هم ایراد ظاهری نمی گیریم لحظه های خوشی اصلا با من نداره همیشه با خانوادش میخنده ولی با من همیشه اخم و برج زهرمار همینم منو ناراحت می...
سوال اول تون اصرار خانواده و مناسب بودن شرایط پسرعموم به عنوان یه خواستگار
در مورد زندگی در مجاورت خانواده ایشون من هیچ وقت از خانوادش پیش بد نگفتم به پدر و مادرش احترام گذاشتم
چطور توضیحاتم مختصر...
کسی نیست کمکم کنه :54:
سلام سه ساله یا پسر عموم که دو سال از خودم کوچکتره عقد کردم مشکلات زیادی داشتیم و بعد از یک سال ازدواج کردیم ولی با گذشت دو سسال از زندگیمان رابطمون سرد و سردتر میشه خیلی سعی میکنم تو خونه شاد باشم...
یعنی چی میشکا جان ؟
میشه بیشتر توضیح بدین
این همه ادم میان تاپیکم رو می بینن و هیچ نظری نمی دن :54::54::54:
سلام بچه ها
من دوباره برگشتم ولی بدون هیچ پیشرفتی
از زمانی که این پست رو گذاشتم چند وقتی می گذره
تو این مدت سعی کردم مدام با شوهرم در تماس باشم و دیگه نق نزنم و درمورد اوضاع مالیش دلداریش بدم...
راستش شبنم جان من خودم برای مشکلم با شوهرم چندین بار پیش مشاورا یی رفتن ولی به جز هزینه و وقتی که صرف کردم یه مشت چرت و پرت بهم تحویل دادن که اصلا به دردم نخوردند واسه همین می ترسم به خواهرم بگم بریم...
سلام دوستان
این دفعه مشکلم در مورد خواهرم هست که یک سال از من کوچکتره، او در حال خواندن کارشناسی ارشد در یکی از بهترین دانشگاههای دولتی است و همیشه و همه جا شاگرد اول بوده و خیلی زحمت میکشه ،یه...
aram و فرشته ی مهربان
از راهنمایی های خیلی خیلی خوبتون ممنونم چون الان فهمیدم که درسته من سنم از اون بیشتره ولی رفتارم از اون خیلی بچه گانه تر است، نکته هایی را که گفتین را بیشتر استفاده می کنم...
خوب نمی دونم چجوری مشاوره آزاد بگیرم
ریحانه جان
ممنون از اینکه مثل یه خواهر داری راهنماییم می کنی
راستش می ترسم که اگه من بهش زنگ نزنم حتی یه ماه هم بگذره هیچ زنگی نزنه که این قبلا هم سابقه داشته این وسط من نگران زندگی خودمم می ترسم...
ساشا جون
راستش دارم همین کار رو می کنم هرشب براش یه اس ام اس معنا دار براش میفرستم ولی اون همیشه در جواب فقط یه جمله ی کوتاه می نویسه مثل : نه بابا، خسته نباشی، حالم بهم خورد،ممنون از محبتت ... این...
ریحانه جان ممنون از اینکه بعد از خوندن پستم نظرتونو گذاشتین
من 27 سالمه و اون 25 سالشه ،نه تا حالا بهش نگفتم که تو مجبور به ازدواج با من شدی و تا حال چند بار ازش درمورد این رفتارش پرسیدم ولی اون...