RE: شیرینی سرای " همدردی مودت "
<tr>
<td background="http://www.hamdardi.net/imgup/16936/1285450444_16936_72315bc447.jpg" colspan="2" align="center" bordercolor="#B50329" style="border: 2px groove #800000; padding: 4px; ">
و این بزرگترین لطف و نعمت جاری است که ردای انسان سازی را برتنت پوشانده است
تا که در مسیر تربیت نسلی آتیه ساز در نقشی حساس ،
عاقبتی نیکو به خاطر آموزشهایت برای خود رقم زنی ،
این فرصتی مغتنم است و می دانم می توانی به خوبی از آن بهره بگیری تا بهره رسانی
و از بهره رشد آفرین و جاری ای که می رسانی حظی بر جانت نشیند
که هیچ کجا پیدایش نخواهی کرد .
از سختیهای راه نهراس که عصای توکل را اگر برگیری
چنان تکیه گاهت می شود که معجزه به سان ید بیضاء را شاهد خواهی بود
و تدبیرها از یگانه مدبر توشه راهت خواهد شد .
ورودت به جمع فرهنگیان کشور را خیر مقدمی صمیمانه عرض می کنم
</tr>
</div>
RE: شیرینی سرای " همدردی مودت "
فرشته مهربان و همه معلمین تالار
ماه مهر ، که با مهر و صفا ، عشق ، شیدائی ، مشق و مدرسه ، باز باران با ترانه ، رنگ و برگ ، برگهای رنگارنگ شروع میشه رو به همه شما معلمین گرامی و دلسوز تبریک میگم .
RE: شیرینی سرای " همدردی مودت "
جالبه که یه حسی بهم می گفت بجز فرشته مهربون و کیوان عزیز معلمین دیگه ای هم تو تالار فعالیت دارن. ظاهرا همون روز بوده که خبر معلم شدن امریم هم مارو خوشحال کرد. الان هم یه حسی میگه بازم معلمین دیگه ای داریم!
امریم عزیز ، امیدوارم ردای معلمی زیبنده قامتت باشه.
یه توصیه کوچولو
با بچه ها خیلی ساده و صمیمی و راحت باش ، همونطوری که شخصیتت هست و برا ارتباط با اونها لزومی نداره تو لاک /لباس / کسوت /... خاصی بری. اینجوری هم دوس داشتنی تر میشی هم وقتی بچه ها باهات راحت باشن محبوب اونها خواهی بود. خودت هم لذت بیشتری می بری.
RE: شیرینی سرای " همدردی مودت "
بچه های عزیز تالار و دوستان خوبم من هم می خواستم به نوبه ی خودم از تمام کسایی که باعث شدن بیاموزم و ببینم و بخوانم و فکر کنم و البته اگر رشدی باشد؛ رشد کنم تشکر کنم. راستش از تمام دوستای خوبی که مفهوم محبت و مودت و مهر رو باهاشون تجربه کردم و آموخته ام.
از مدیر محترم و عزیزی که اولین مشاورم (حضوری) در تمام طول عمرم بودن و از اونجا بود که فکر مشاوره گرفتن به ذهنم خطور کرد به دلیل آرامش و محبتی که در وجودشون و آگاهی و همین طور ساده دیدن مسائل از دید ایشون.
از فرشته ی عزیز که اولین کسی بود که وقتی برام مساله ای پیش اومد به ذهنم رسید که باهاشون صحبت کنم؛ به خاطر اون حس محبت و دوست داشتنی که توی فضای تالار پراکنده اند و البته می پراکنند و همین طور تجربه ی مشاوره ای خوبی که دارن!
از آنی بزرگوار! انرژِی مثبت تالار که به شخصه احترام زیادی برای عقاید و افکارشون قائلم و این آنی بود که مفهوم پذیرش و سازش مثبت و وابستگی و عدم وابستگی رو بخوبی برام تشریح کرد!
از غزاله ی شادم که همیشه خیلی خودمونی راه حل دادن!
از مامفرد عزیزم که وقتی یه مدت نبودم نگران حالم بود!
از فیلوسارای عزیز و مهربون که فوق العاده خوب راهنماییم می کردن!
از سورنای عزیز؛ که همیشه رک و روراست و بی پرده تمام عیوبم رو بهم میگفت و البته همیشه ی همیشه طرفدار گلم بود.
از آقای بی بی که واقعا کل کل کردن هاشون توی باغ خنده رو روی لبام می آورد.
از سارای خوبم که وقتی حرف میزنه دوست دارم تمام و کمال فقط شنونده باشم؛ (البته فقط خواننده) فکر می کنم خیلی منطقی و عاقلانه صحبت می کنند.
از بالهای صداقت عزیز که وقتی یکی از پستهای تاپیکم رو ویرایش درستش رو برام نوشت کلی چیز ازش یاد گرفتم.
از شاد عزیز و از می می خوبم که همت بلندش برام قابل تحسینه!
و از همه ی دوستان و خانواده ی بزرگ همدردی که تک تکشون برام یه الگو توی این زندگی بودن!
از همتون ممنونمممممممممممممممممممم ممممممممممممممممممممممممم مممممم:46::46::46::46:
امیدوارم که همیشه ی همیشه شاد شاد شاد شاد باشید:227::227::227::227:
Re: شیرینی سرای " همدردی مودت "
برادر خوبم / خواهر عزیزم
سالی نو در راه است ، و ما در انتظار گذر آخرین لحظات از سالی که گذشت . از خداوند می خواهم که در سرآغاز دفتر :303: بهاری دیگر از عمرت ، تضمین سلامتی ، سعادت ، سربلندی ، سخاوت ، سرشاری زندگیت از برکت ، سرمایه ای پربار از انگیزه حرکت و سروری روز افزون را برایت بنگارد.
وقتی طنین یا مقلب القلوب ....... دلت را لرزاند ،وقتی آوای خوش یا مدبرالیل را زمزمه کردی و یاد یا محول الحول دگرگونت کرد ، برای من هم از آن بخشنده بی همتا حول حالنا الی احسن الحال را بخواه :323:
کارت پستال فوق هم تقدیمی است از این حقیر به یادبود این روز به شما ( افسوس از تنگنای وقت که امکان تهیه آنرا آنگونه که دلم میخواست از من گرفت ) برگ سبزی تحفه درویش بدان و برگیر و درود خالصانه ام را در آن بخوان .
خوش عاقبت باشی در پناه یکتای بی همتا
آمین
حال و احوال یاران همدردی (5)
سلام به یاران همدردی :72:
امروز یاد روزهای اول وضع حملم افتاده بودم. از طرف خانواده شوهر و خود شوهرم خیلی مورد بی مهری قرار گرفته بودم. خانواده ام هم که فقط دنبال وجهه اجتماعی خودشون بودند و هرکاری می کردند مراقب بودند که بازتاب اجتماعیش براشون مثبت باشه و هیچ به فکر اوضاع روحی من نبودند.
یادم میاد اون روزها اومدم اینجا تا با دوستان همدردی درددل کنم و حرفهام رو بزنم.
امروز یاد فرهنگ و داملا افتادم که برام تاپیک عکسهای نی نی های ناز و تبریک درست کردند. اون موقع اونقدر از لحاظ روحی تحت فشار بودم که متوجه کار بزرگشون نشدم. الان که به گذشته نگاه می کردم واقعا اون زمان نیاز به توجه و درک شدن و دوست داشته شدن، داشتم و این نیازم اینجا تو همدردی توسط دوستانی که هیچ وقت ندیدمشون پاسخ داده شد.
فرهنگ عزیز، داملای مهربون و بقیه دوستان فراموش نشدنی از همتون ممنونم.