-
اگر در اینده و یا در گذشته خطایی انجام می دادی چه توقعی از پدر و مادرت داشتی؟ (اینکه شما رو ترک کنند و یا در کنارت باشن و کمکت کنن؟)
به این فکر کن که به جای خدا تصمیم نگیری و حتی به جای مادرت. پدر تو همون پدری که تو رو بوجود اورده ، بزرگت کرده و شانه به شانه باهات اومده . پدرت رو قضاوت نکن.
-
در یک زمینه فقط می تونم باهاتون همدردی کنم و تجربه مشترک دارم. اون هم تغییر رفتار یکی از نزدیکان درجه یکم بود که خیلی از نظر روحی بهش وابسته بودم. دقیقا احساس شما رو در موردش داشتم و احساس می کردم از دستش دادم. یه جورایی شبیه این بود که یه دیوار امن و محکم برام فرو ریخته بود.
شما باید کم کم قبول کنی که پدرت هم یه انسان هست و می تونه خطا کنه یا اصلا دلش میخواد اونجوری زندگی کنه. ولی همیشه پدر شما خواهد بود. باید با ترس خودت مقابله کنی و بری به دیدن پدر و مادرت و سعی کنی زندگی نرمال داشته باشی. تمرکزت رو روی شناخت خودت و اصلاح خودت بزار.
حتما یه روانشناس میتونه تو این مقطع خیلی کمکت کنه. مخصوصا اینکه جریان پدرت رو نمی تونه با آشنایان و دوستات مطرح کنی. با روانشناس صحبت کنی، حتما سبک تر میشی و راه حل بهتری برای هضم این مساله پیدا می کنی.