منم باید بگم این روزا یه جورایی به این سایت و شماها معتاد شدم
انشاالله همگی مشکلات حل بشه
نمایش نسخه قابل چاپ
منم باید بگم این روزا یه جورایی به این سایت و شماها معتاد شدم
انشاالله همگی مشکلات حل بشه
يه سري به اين تاپيك زدم منم توي روزهايي كه گذشت خيلي دلم گرفته بود اينقدر كه زيبايي باران را نديدم بجز خيس شدنش ... جلوه طبيعت و آواز خواندن پرنده ها رو توي زاينده رود نديدم و نشنيدم اما امروز سعي كردم كه بهتر باشم هنوز دردهامو دارم هنوز غصه هام هست اما چرا با فكر كردن بهشون خودم را خسته تر كنم و خودم را از ديدن اون چيزي كه ممكنه فردا ديگه فرصت ديدنش را نداشته باشم آزار بدم پس سعي كردم ببينم همه اون زيبايي ها رو و ديدم بسيار آرامش بخش بود آسمان صبح به رنگ آبي نيلگون ... خدايا دلم را مثل اين آبي آسمون پاك كن صاف و زيبا .... خدايا دردهام را به آب رود دادم غصه هامو به باد تا ازم دورش كنه ... بياييد همه با هم احساس كنيم امروز آخرين روزي است كه مي بينيم واقعا باز دلتون مي خواد كه زانوي غم بغل كنين و خودتون را از ديدن آخرين چيزي كه مي تونين ببينين محروم كنين ... فقط بگوييد يا علي .:73:
اين روزا كارم خيلي زيادبوده بداخلاقي هاي رييسم را تحمل كردم دوست و همكارم تااونجا كه تونسته بار منفي اش را بهم رسونده و با اينكه هميشه سعي كردم توي كارها كمكش كنم اون ازم دريغ كرد كسي كه دوستش داشتم بدترين نامردي را در حقم كرده بود از خدا شرمنده از خودم درمانده از دنيا وامانده همه اين فكرها داشت داغونم مي كرد اگر من تونستم شما هم مي تونين هيچ چيز با ارزش تر از وجودتون و روحتون نيست [/size]
عشق الهي كه در وجود ما است هم اكنون به عاليترين كار خود مشغول است ، اين عشق هم اكنون براي ما سعادت بيكران ، سلامت كامل و ثروتي بي پايان به ارمغان خواهد آورد ... من همه موجودات را دوست دارم چون همه مخلوق خالق هستي هستند كه با عشق همه را خلق كرده و چون من عاشق عشق هستم پس عاشق همه هستم و همه را دوست دارم :16:
به همين راحتي مي تونين طرز فكرتون را عوض كنين و ديگه غمي نباشه اميدوارم منم ديگه احساس ناراحتي نكنم فعلا خوبم و براي همه آرزو مي كنم هميشه خوب باشند :16:
دلخسته و سينه چاك مي بايد شد وز هستي خويش پاك مي بايد شد
آن به كه به خود پاك شويم اول كار چون آخر كار خاك مي بايد شد
دارم از غصه مي تركم ولي نمي دونم چرا بغضم نمي تركه راحت شم. شما بگين آخه يه بچه يكساله از كجا مي فهمه كي بخوابه كي بيدارشه كه پدرش شروع به كتك زدن مادرش اونم يك نصف شب مي كنه و بچه زهرش مي تركه و مي ترسه.
خدايا كمكم كن.
خدايا كمكم كن كه پسرمو به نحواحسنت به سرمنزل مقصود برسونم.
خدايا صبري به من عطا فرما تا بپذيرم آنچه را كه نمي توانم تغيير دهم ...
گفتی که دل دریا کن ای دوست
همه دریا از ان ما کن ای دوست
دلم دریا شد ودادم به دستت
مکش
دریا به خون پروا کن ای دوست.
میدونم که اینجا میای
شاید تو گوشه دلت جایی هم واسه ما باز شه>
سلام به همه عزیزان دلم که این جا پیغام دادند:228:
چرا این همه از غم گفتید؟ من که سر راه همه غم ها رو ریختم تو سطل آشغال سر کوچه و اومدم، دل من دیگه تنگ نیست میخوام بهتون یه دنیا انرژی، یه سبد گنده پر از گل و یه بغل آرزوهای خوب بدم که حال همتون جا بیاد :72: نبینم کسی تو این تالار غمگینه.
پاشید برید یه آبی به صورت بزنید تو این هوای زمستونی قدمی بزنید یه نفس عمیق بکشید یه آهنگ شاد هم بزارید (صدا شو کم کن همسایتون خوابه) وقتی این کارها رو کردید ممکنه تو هوای سرد با صورت شسته سرما بخورید که اشکالی نداره عوضش هر موقع خواستید ساز مخالف بزنید دیگه از این کارها نمی کنید:43: همتون رو دوست دارم. خدا جون دل همه رو از شادی لبریز کن.
اینم یک بیت شعر خوشگل:
بیدلی در همه احوال خدا با او بود
او نمیدیدش و از دور خدایا میکرد
:72:اینم سبد گلی که گفتم تقدیم به همه:72:
http://www.tinypic.info/files/taxn1qz89sssidvz1wlo.jpg
ممنون مثل من عزیز چه دسته گل خوشکلی مثل خودت:72::72::72:
منم بعضی موقع ها خیلی دلم می گیره از تنهایی هام خیلی خسته می شم در حدی که از زمین و زمان سیر می شم . خیلی الان بهترم روحیه مو یه کوچولو به دست آوردم برای چیزهای بی خودی کمتر ناراحت می شم .
وقتی میام همدردی تایپیک های دوستامو می خونم آروم میشم یه جورایی توی همه موارد به آدم همفکری می ده .
خدایا به حق بزرگی و مهربونیت نزار دل های کوچیکمون غصه بگیره .:203::203:
محبت را ز ماهی باید آموخت
چو از آبش برون آری بمیرد
ممنون دوست عزیز از باز کردن این تاپیک....
نمی دونم این چیزی که می خوام بگم از دل تنگی یا از چیز دیگه ... ولی خوب بذار بگم سبک شم.
خوب شاید شما هم خاطرات زیادی از گذشته دارید منظورم خاطرات مربوط به دوستی های دختر پسریه.....
دوستی هایی که خیلی هاشون عاقبت خوشی نداره .... شاید بعضی از ما مدتی با دوستی بودیم و لحظه ای خوبی رو در کنار هم گذروندیم بهم وابسته شدیم اما بعد از مدتی به هر دلیلی از هم جدا شده ایم حالا فرض کنید اونی رو که دوست داشتید و بهش نرسیدید یا اونی رو که از خودتون روندید و چشماشو پر اشک کردید (حالا چه بخاطر خودش یا بخاطر خودمون) بعد از سال ها او را در جایی می بینید چه حالی بهتون دست میده دو حالت داره: یا از عذاب وجدان نمی تونید بهش نگا کنید یا از روی عشق و دوست داشتن..
چه لحظه ی جالبی میشه چه حس غریبی به آدم دست میده.
اولین سوالی که می تونی ازش بپرسی اینه"" حالت خوبه؟ یا چقدر عوض شدی؟
نمی دونم چه حالی به آدم دست میده ....
امیدوارم تا آخر عمرم هم که شده این حس رو تجربه نکنم.
امروز روز عشقه. روزی که برای یک تازه عروس باید خاطره انگیز باشه ولی برای من...
اشتباه کردم...
دیگه نمی خوام ادامه اش بدم...
تو دلم خلی حرف ها هست ولی تازگی ها زبونم قفل شده. فقط اشک هام می تونن حرف بزنن. هیچی برای گفتن ندارم...