عشق یا دوست داشتن؟ (کدام صحیح است)
عشق يا دوستي؟
مدعيان رفاقت بسيارند. تا پاي آزمايش در ميان نباشد هر کسي از راه رسيده و نرسيده مدعي عشق است.
رفاقت را بايد با صداقت آزمود و صداقت را مي شود از ته نگاههاي يک انسان فهميد.
چشمها همه چيز را لو مي دهند. حتي عشقي را که در دلت پنهان کرده اي.
دوستي يک معامله نيست و اين همان حقيقتي است که از يادها رفته است.
کساني که از دوستي به سود و زيان آن مي انديشند، سودي از دوستي نخواهند برد.
دوست داشتن از عاشق بودن هم سخت تر است؛ دوستدار تو به سعادت تو مي انديشد حال آنکه عاشق تو به داشتن تو ...
دوستي بالاتر از عشق است. سعي کن تا کسي را در دوستي نيازموده اي عاشقش نشوي.
ملاک دوستي به رنگ و قد و وزن و ناز و عشوه و ... نيست، معيار دوستي صداقتي است که دوستت در صندوقچه دلش ذخيره کرده است.
آنچه باز هم از دوستي و عشق بالاتر است، آزادي ست.
اين آزادي است که پيش از دوستي ارزش دارد. نبايد با دوست داشتن کسي او را از آزاد بودن و آزاد انتخاب کردن محروم کرد.
گاه انسان آنچنان عاشق مي شود که به هر وسيله اي که شده است، مي خواهد محبوبش را مال خودش کند و اين بر خلاف اصل آزادي است.
منبع: http://manoqam.blogfa.com
دکتر شریعتی: عشق یک جوشش کور است و پیوندی از سر نابینایی،دوست داشتن پیوندی خودآگاه واز روی بصیرت روشن و زلال.
عشق بیشتر از غریزه آب می خورد و هرچه از غریزه سر زند بی ارزش است،
دوست داشتن از روح طلوع می کند و تا هرجا که روح ارتفاع دارد همگام با آن اوج میگیرد.
عشق با شناسنامه بی ارتباط نیست، و گذر فصل ها و عبور سال ها بر آن اثر میگذارد
دوست داشتن در ورای سن و زمان و مزاج زندگی می کند.
عشق طوفانی ومتلاطم است،دوست داشتن آرام و استوار و پروقار وسرشاراز نجابت.
عشق جنون است و جنون چیزی جز خرابی و پریشانی "فهمیدن و اندیشیدن "نیست،
دوست داشتن ،دراوج،از سر حد عقل فراتر میرود و فهمیدن و اندیشیدن را از زمین می کند و باخود به قله ی بلند اشراق می برد.
عشق زیبایی های دلخواه را در معشوق می آفریند،دوست داشتن زیبایی های دلخواه را در دوست می بیند و می یابد.
عشق یک فریب بزرگ و قوی است،دوست داشتن یک صداقت راستین و صمیمی، بی انتها و مطلق.
عشق در دریا غرق شدن است،دوست داشتن در دریا شنا کردن.
عشق بینایی را می گیرد،دوست داشتن بینایی می دهد.
عشق خشن است و شدید و ناپایدار،دوست داشتن لطیف است و نرم و پایدار.
عشق همواره با شک آلوده است،دوست داشتن سرا پا یقین است و شک ناپذیر.
ازعشق هرچه بیشتر نوشیم سیراب تر می شویم،از دوست داشتن هرچه بیشتر ،تشنه تر.
عشق نیرویی است در عاشق ،که او را به معشوق می کشاند،دوست داشتن جاذبه ای در دوست،که دوست را به دوست می برد.
عشق تملک معشوق است،دوست داشتن تشنگی محو شدن در دوست.
عشق معشوق را مجهول و گمنام می خواهد تا در انحصار او بماند،
دوست داشتن دوست را محبوب و عزیز میخواهد ومیخواهد که همه ی دل ها آنچه را او از دوست
در خود دارد ،داشته باشند.
در عشق رقیب منفور است،در دوست داشتن است که: "هواداران کویش را چو جان خویشتن دارند" که حسد شاخصه ی عشق است.
عشق معشوق را طعمه ی خویش میبیند و همواره در اضطراب است که دیگری از چنگش نرباید و اگر ربود با هردو دشمنی می ورزد.
منبع: http://manoqam.blogfa.com
RE: عشق یا دوست داشتن؟ (کدام صحیح است)
و تجربه شخصیم: عشق میسوزنتمون و در نهایت میبینیم لذتی نبردیم فقط دنبال تخلیه تنش بودیم اما دوست داشتن گرممون میکنه و همیشه ازش با ملایمت انرژی میگیریم. در عشق شکست کاملا مفهوم دارد در حالی که در دوست داشتن شکست معنا ندارد!
عشق یا دوستی کدام بالا تر است؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
کامران
عشق يا دوستي؟
مدعيان رفاقت بسيارند. تا پاي آزمايش در ميان نباشد هر کسي از راه رسيده و نرسيده مدعي عشق است....
منبع:
http://manoqam.blogfa.com
دوست داشتن از عاشق بودن هم سخت تر است!؛ دوستدار تو به سعادت تو می اندیشد حال انکه عاشق تو به داشتن تو… . انچه باز هم از دوستی و عشق بالاتر است ازادی ست.
مدعیان رفاقت بسیارند. تاپای ازمایش در میان نباشد هرکسی از راه رسیده و نرسیده مدعی عشق است.
رفاقت را باید با صداقت ازمود و صداقت را میشود از ته نگاههای یک انسان فهمید.
چشمها همه چیز را لو میدهند.حتی عشقی را که در دلت پنهان کرده ای.
دوستی یک معامله نیست و این همان حقیقتی است که از یاد ها رفته.
کسانی که از دوستی به سودو زیان ان می اندیشند،سودی از دوستی نخواهند برد.
دوست داشتن از عاشق بودن هم سخت تر است؛دوستدار تو به سعادت می اندیشد حال انکه عاشق تو به داشتن تو… .
دوستی بالا تر از عشق است. سعی کن تا کسی را در دوستی نیازموده ای عاشقش نشوی.
ملاک دوستی به رنگ و قد و وزن نازو عشوه و… نیست، معیار دوستی صداقتی است که دوستت در صندوقچه دلش ذخیره کرده است.
انچه باز هم از دوستی و عشق بالا تر است،ازادی است.
این ازادی است که بیش از دوستی ارزش دارد.نباید با دوست داشتن کسی او را از ازاد بودن وازاد انتخواب کردن محروم کرد.
گاه انسان انچنان عاشق می شود که به هر وسیله ای که شده است،میخواهد محبوبش را مال خودش کند(مثال گل و گل چیدن) و این بر خلاف اصل ازادی است.
انچه در اولویت است،ازادی است.نباید به زور کسی را به دوستی خود واداشت شرط دوستی ان است که ازادی دوستت مقدم بر داشتن او بدانی.
هر گاه ازادی محبوب را مقدم بر داشتن او دانستی بدان که او مال توست حتی اگر با کس دیگری باشد.
و حرف اخر؛دوستی تملک تو بر کسی یا چیزی نیست؛دوستی مثل بوییدن یک سیب است،بدون انکه به ان گازی بزنی وعشق گاز زدن سیب است،یعنی که بخواهی ان را مال خود کنی.
نویسنده: دکتر محمدی
منبع: https://antizionism313.com/