چطور پدرم را کمک کنم تا از بند اعتیاد رها شود؟
سلام دوستای گلم
به پیشنهاد بهار عزیز این تاپیکو ایجاد کردم البته قبلا دو تاپیک در رابطه با اعتیاد پدرم ایجاد کردم ولی به نتیجه نرسید
من واقعا نمی دونم پدرم به چی اعتیاد داره اینو می دونم که بیشترین ظلمو داره به خودش و مادرم می کنه.کاری از دستم بر نمی یاد.هر چند روز یه بار مامانم از گریه چشماش می شه خون
احتمال زیاد اعتیاد به تریاکه.مادرم بد جور کم طاقت شده.به نظرم اشتباه مادرم تو این سالها این بوده که به زور قهر و دعوا خواسته ترکش بده و چون پدرم خودش نمی خواسته هر دفعه زده زیر قولش.الان دیگه مادرمو قهراش واسش مهم نیستند.یه باغ انگور داره که به احتمال زیاد با دوستاش جمع می شن دور هم.وقتی این صحنه رو می یارم ذهنم دوست دارم بمیرم.من خودمو به بیخیالی زدم.انگار دوست دارم از این واقعیت تلخ فرار کنم.دوست ندارم زیاد برم خونه مامانم.
الان داشتم با مادر صحبت می کردم پرسیدم صبح رفتی باشگاه؟می گه نه از گریه چشام باد کرده بود نرفتم.در ضمن از منم خیلی انتظار داره.واقعا نمی دونم چی کار کنم؟
لینک دو تاپیک رو می ذارم اگه خواستید بخونید
http://www.hamdardi.net/thread-17028.html
http://www.hamdardi.net/thread-18802.html
RE: چطور پدرم را کمک کنم تا از بند اعتیاد رها شود؟
رایحه عشق عزیز سلام
واقعا برات ناراحت شدم که عزیزانت در شرایط سختی هستن
در اون دو تا تاپیک دوستان راهکارای مفیدی بهت دادن
من فقط خاستم یه مورد بگم و اون اینه اعتیاد یه مشکلی نیست که بدون خاست طرف بشه حلش کنید
بهترین راهکار برای مامان شما و هم خودت اینه که حداقل این مسئله را کمی بپذیری و کنار باهاش بیای
با این همه ناراحتی و افسردگی کار مفیدی ازتون بر نمیاد
بهتره اول کمی شرایط را بپذیرین تا در کنار روحیه خوب راه های جدید رو امتحان کنی
عزیز دلم صمیمانه برات دعا میکنم که این مشکل بزرگ حل بشه
RE: چطور پدرم را کمک کنم تا از بند اعتیاد رها شود؟
ممنون ویدا جون.مادرم اصلا نمی تونه اینو بپذیره.اگه منم ازین دلداری هائی که بهم دادی بهش بدم بد جوری جبهه می گیره.مادرم هم از دست بی توجهی هاش کم طاقت شده و هم نگران پدرمه که روز به روز داره شکسته تر می شه.
RE: چطور پدرم را کمک کنم تا از بند اعتیاد رها شود؟
سلام رایحه عزیز
منم ناراحت شدم از شرایط پیش اومده
چند وقته پدر دچار این مشکل شده؟
خودشم دوست داره ترک کنه یا نه؟
رایحه جان من در این زمینه اصلا تجربه ندارم و کلی هم زل زدم به مانیتور تا به ذهن ناقصم چیزی برسه اما نرسید !!!
با شماره تلفن 148 تماس بگیر از اونا یه مشورتی بگیر
RE: چطور پدرم را کمک کنم تا از بند اعتیاد رها شود؟
سلام رایحه عزیزم
یک تجربه فامیلی به من نشان می دهد که شما به عنوان فرزندش و کسی که حرفش را پدر
می خرد باید با او وارد مذاکره شوی از در دوستی!
باید با او صحبت کنی البته اینبار نه سر بسته!
بلکه کاملا شفاف و واضح نگرانی و محبتت را به پدر ابراز کن و بگو که دوست نداری نوه هایش او را
اینطور در رنج ببینند و می خواهی که پدر را مانند گذشته با افتخار و غرور نشان بقیه بدهی و عشق
و سلامتی را به او و خانه برگردانی!!!
بگو که چون دوستش داری میخواهی به او کمک کنی!
اگر میتونی از کسی برای تاروندن دوستان بدش کمک بگیر و اونها رو از پدر دور کن!
بعد هم با صحبت های زیاد و تحریک احساسات پدر او را به انزجار از مواد برسون و بعد هم او را
در کمپ بخوابون!
در تمام این مراحل به چشم یک بیماری که بیماریش صعب العلاج هست نگاه کن و صبور باش!
هم خودت و هم مادرت!!!
سرزنش و پرخاش و اشک و آه تاثیر معکوس دارد!!!
پس با کلام قاطع با پدر صحبت کن و اگر میخواهی نتیجه بگیری رودرواسی رو کنار بگذار!
هیچ کس به اندازه تو نمیتواند به پدر کمک کند!
اتفاقا انقدر رفت و آمدت را زیاد کن تا پدر کمتر فرصت باغ رفتن پیدا کند!
از یک مشاور خوب ترک اعتیاد هم کمک بگیر تا بدانی چطور او را ترغیب به ترک کنی!!!
ممکنه بار اول نتیجه نگیری اما نا امید نشو!
من میدونم تو از پسش بر میای رایحه من
:72:
RE: چطور پدرم را کمک کنم تا از بند اعتیاد رها شود؟
بهار جون برای من سخته.برای من که با پدرم راحت نیستم.یه حیای بیش از اندازه.
فکر می کنم باید اول مهارت این کارو کسب کنم.حتی نمی دونم باید از چه جملاتی استفاده کنم.
بهار جون وظیفه سنگینی رو به من محول کردی.:302:
بهار جون من هر چیزی رو به همسرم می گم.البته می دونم همیشه خوب نیست ولی چون فهمیدم بهترین کمکها رو به من می کنه بدون اینکه بعدا تحقیر کنه.حالا می خوام این موضوع رو هم بگم.البته یه بار باهاش درد و دل کردم و گفتم ولی الان باید ازش کمک بخوام.
لطفا بازم کمک کنید.خیلی سخته برام
RE: چطور پدرم را کمک کنم تا از بند اعتیاد رها شود؟
به نظر من بیش از اینکه روی پدرتون در مورد ترک کردن تمرکز کنید باید مادرتون رو برای پذیرش این مشکل توجیه کنید .
قبول کنید ترک ماده ی مخدر خیلی سخته (مخصوصا اگر میانسال باشه )
میتونید ازش بخوایید طی یک دوره دراز مدت مصرفش رو کم کنه.
نقل قول:
یه باغ انگور داره که به احتمال زیاد با دوستاش جمع می شن دور هم.
این موضوع کارو سخت تر میکنه ..
طبیعتا هر چه تعداد افرادی که سر منقل جمع میشن بیشتر باشه همدیگه رو تحریک میکنن و بیشتر از حد نیاز میکشن و مصرفشون در دراز مدت بالا میره .
اولین قدم اینه که ارتباطش رو با دوستاش قطع کنید (در حالی که مادرتون باقهر ودعوا این ارتباط روتقویت میکنه!).همین خودبه خود لذت مصرف مواد رو براش کمتر میکنه و مصرفش رو پایین میاره .
اگر امکانش وجود نداره 2 یا 3 دوره ی 1 ماهه در کمپ ترک اعتیاد بستریش کنید .در این مدت دوستاش هم پاتوقشون رو تغییر میدن .:72:
RE: چطور پدرم را کمک کنم تا از بند اعتیاد رها شود؟
سلام رایحه جان
به نظر من هرچقد ر هم همسرت ادم خوبی باشه بازهم مشکلات خانواده خودت رو اصلا بهش نگو
به نظرم اصلا کار درستی نیست .کمی دقت کن رو این مسئله
RE: چطور پدرم را کمک کنم تا از بند اعتیاد رها شود؟
با سلام...
رایحه ی عزیزم.من میخام از منظر دیگه ای هم به این مشکل نگاه و فکر کنی.با اکثر حرفهایی که دوستان زدند موافقم.این خیلی خوبه که تلاش کنی تا پدرت رو از چنگال اعتیاد رهایی ببخشی.اما یک نکته این که: این کار نیاز به بستر سازی و آگاهی و اقدامات متخصصانه داره .همون طور که دوستان گفتن اعتیاد یک بیماریه،پس نیاز به یک دکتر داریم مثل همه ی بیماریهای دیگه با این تفاوت که این دکتر میتونه روانشناس یا مشاور یا حتی گاهی روانپزشک باشه، پس در قدم اول با یک مشاور مشورت کن.
اما گامهای بعدی که از نظر من برای شما اهمیت به سزایی داره موظف ندونستن خودت برای ترک دادن پدرت هست.بله خیلی خوبه که بتونی به ایشون کمک کنی،اما...نه این که تمام قوا و انرژیتو و حتی فکرت رو معطوف به این قضیه کنی،در حد توان و با دانش گام بردار اما اگر موفق نشدی خودت رو مقصر ندون و یا ملامت نکن.
نکته ی دیگه این که درسته که پدر و مادر خیلی عزیزند و مسلما هیچ کسی توی دنیا دوست نداره پدر و مادرش و علی الخصوص مادرش حتی قطره ای اشک هم بریزه اما این که در این جریان هم شما بخواهی رل اصلی رو بازی کنی صحیح نیست،بالاخره در واقع این زندگی پدر و مادر شماست و شما در حد یک فرزند اونم از نوع متاهلش! مسئولی.پس حسابی حواست به این موضوع هم جمع باشه.شاید بهتر باشه مادرت هم با مشاور متخصص مشورت کنه.
و البته این که سعی کن پدر و مادرت علی الخصوص پدرت رو همین طور بپذیری و دوست داشته باشی، که مسلما هم داری اما منظورم اینه که مشکل پدرت جلوی روت یک سد نسازه که ابراز علاقه و عاطفه ی فرزندیت رو منوط به ترک ایشون بدونی.
و در نهایت این که مثل همیشه اولویت اولت رو خودت و همسرت قرار بده.اینها در واقع اولویت اول زندگی همه ی ماست(به نظر شخصی من درگیر کردن همسرت با این موضوع چندان صورت خوشی نداره)
موفق باشی:72:
RE: چطور پدرم را کمک کنم تا از بند اعتیاد رها شود؟
من پدرمو خیلی دوست دارم.اونقدر خصوصیت خوب داره که نه تنها جبران بیماریشو می کنه بلکه ازون هم بیشتر.
اما من ازین که اینطور داره به خودش آسیب می زنه نگرانم.
در ضمن اونی که تحملش تموم شده مادرمه نه من.واقعا نمی دونم چی کار کنم که این قضیه رو بپذیره.البته پدرم رفته رفته داره بی خیال می شه.یه جورائی بی خیال به زندگیش.تا چند سال پیش اصلا اجازه نمی داد مادرم تنهائی مسافرت بره ولی الان مادرم رفته یه شهر دیگه خونه خواهر زادش.از این کارای مادرمم ناراحت می شم موقع خوشی همه کار می کنه دو روز که خونه میشه دیگه دنیا براش تمومه و آیه یاس می خونه.همه فکر مادرمم شده که چرا پدرم باغ رو نمی فروشه.چرا تنهام می ذاره می ره.می دونم واسه هر زنی سخته ولی الان مادرم باید حواسش به برادر نوجوانم هم باشه.پدرم که به فکر برادرم نیست خوب من می گم باید مادرم جور اونو بکشه.
خیلی داره به برادرم ظلم می شه.البته اون از من پر رو تره و هر از گاهی با عصبانیت به پدرم می گه چرا سیگار می کشی.اما تاثیری رو پدرم نداره.
دیشب که پدرم تنها بود شام اومد خونمون موقع خداحافظی که باهاش دست دادم همچین به گرمی دستمو فشار داد ...اون لحظه یاد حرفای بهار افتادم با خودم گفتم من چه جوری باید اون حرفا رو بزنم.؟چه طور دلم بیاد؟
پدرم خیلی حساسه که من زود به زود برم خونشون گاهی به فکرم می یاد ازین نقطه ضعفش استفاده کنم تهدید کنم تا باغ رو نفروشی دیر به دیر می یایم.یا ممکنه اصلا نیایم.اما تا حالا این کارو نکردم.