نمایش نسخه قابل چاپ
سلام،
بنده مدت طولانی هست که ازدواج کردم ولی کلا از همان ابتدا قصد بچه‌دار شدن نداشتیم هر دو ولی حدود یکسالی میشه که هردو‌تغییر عقیده دادیم و‌فکر‌میکنیم اوردن یک بچه میتونه زندگی رو‌عوض کنه،خودم ۳۵سالمه همسرم ۳۸،یکساله که اقدام کردیم ولی بی نتیجه بوده و الان به این قضیه نمیتونم فکر نکنم،دلم میخواد‌مدیریتش کنم و زیاد اجازه ندم زندگیمو تحت الشعاع قرار بده ولی متاسفانه یکجوری انگار کل افکارم حولش میگرده،خسته شدم شدیدا از این تکرار مکررات احساسات منفی سیکلیک ماهانه،چجوری باید با این قضیه کنار بیام؟
با سلام و احترام
مشکلی که شما مطرح کردید دو قسمت دارد:
1- اصل مشکل و راهکار حل آن
2 - افکار و احساسات آزارنده منفی نسبت به عدم حل آن
در مورد بخش اول آن باید با تفکر، مشورت با متخصص و پیگیری جهت حل مشکل اقدام کنید.
اما در مورد بخش دوم به راهکارهای مشاوره ای و روانشناختی نیاز دارید. لینک های ذیل برای نحوه کنارآمدن با این افکار و احساسات منفی، مناسب هست:
با افکار نگران کننده، احساسات منفی و تمایلات آزارنده چه کنیم!؟
✤ رهایی از زندان ذهن ✤
ممنون از پاسخگوییتون،به لینک‌مورد نظر مراجعه کردم مفید بود فقط سوالی که‌داشتم اینکه ایا تکنیک خاصی برای همجوشی زدایی وجود داره یا هر کسی باید به روش خودش بتونه‌فاصله مورد نظر با مشکلاتشو‌تنظیم‌کنه .
با سلامنقل قول:
نوشته اصلی توسط wisdom
تکنیک هایی برای گسلش شناختی یا همجوشیی زدایی وجود دارد که بعضی آنها را می توانید در کتابهایی مثل رهایی از زندان ذهن مشاهده کرده و تمرین کنید لینک: ✤ رهایی از زندان ذهن ✤
سلام
بنظر من سؤال شما خیلی مهمه. خیلی ها به نوع دیگری درگیرشن و مدام مطالب مختلف رو میخونن، مشاوره میرن.
ضمن تأکید استفاده از راهنمایی مدیریت محترم، من مطلب کوتاهی رو خدمتتون عرض میکنم. معنی کلمه باور در فرهنگ لغت یعنی عقیده، ایمان، اعتقاد، یقین.
باورها در زندگی ما نقش مهمی ایفا میکنن، سوای هر اتفاقی ، یا مسئله ای که باهاش روبرو هستیم. باور شما به مسئله ی "فرزند" چی هست، باور شما چطور بهش نگاه میکنه؟ ( این باور یا غیر عقلانیه یا عقلانی )
اگر این پایه که باور هست و در ذهن انسان هست درست و عقلانی باشه، نتیجه خوبی خواهد داشت، منفعت داره حال آدم رو خوب خواهد کرد و اگر باوری غیر عقلانی باشه نتیجش مطلوب نیست. لازمه باورها تغییر پیدا کنن و به باورهای عاقلانه برسن تا حال ما رو خوب کنن .
با سلام
ان شالله که این مسئله حل بشه
سعی کنید با دکترای مختلفی مشورت داشته باشید .
امید مثبت داشته باشید .
امید مثبت یعنی توکلمون را از دست ندیم و در مسیر صحیح تلاش کنیم ،ولی وابسته به نتیجه نباشیم .
اگه بتونیم این اضطراب را مدیرت کنیم ،خود این کنترل هیجانات و اضطراب به نظرم نقش مهمی داره در درمان .
وقتی تلاش کنیم ولی وابسته به نتیجه نباشیم راه حل های زیادی می یاد سراغمون .
ان شالله که حل بشه ولی به هر دلیلی اگه نشد می تونید سرپرستی یه بچه را هم بعهده بگیرید .
این را هم بدونیم زندگی مفاهیم زیادی توش داره ،،، ازدواج ، بچه و... هم توی این دایرهاست ولی تمام زندگی نیست .
این هفت کار را میشه انجام داد در هر اتفاقی :
1- شناسایی واقعۀ تلخ
2- پذیرش
3-شناخت و درک
4- تغییر نگاه به ناگواری ها
5- تغییر دادن اسناد واقعۀ تلخ
6- بازتعریف توانمندیهای شخصی
7- اقدام دادن عمل سازنده
این تاپیک این موارد با کمک مولانا توضیح داده .
شعر کمک خوبی می کنه .
روان درمانی توانمند - مدار
راستی در این جور مواقع سری هم به کلبه برفی بزنید .
همه ما باید یه کلبه برفی برای خودمون داشته باشیم .
کلبه ی برفی
در پناه حق .:72: