چگونه مشکلم رو به مادر همسرم بگم که دلش نشکنه؟

سلام و نور
سه ساله ازدواج کردم و خدا دو ماهه که بهمون یه هدیه آسمونی داده، یه پسر .
مادر همسرم خانم خوب و دوست داشتنی هست ، جوان و بامحبت.
اما یه ایراد خیلی بزرگ داره اینکه اصلا به وضعیت نظافت خونه اش نمیرسه.
برای همین خونه اش سوسک داره ، سوسکهای ریز و متوسط.
و من فوبیای سوسک دارم خیلی شدیده

از طرفی خانواده مادرشوهرم همه گیلان هستن و پدر شوهرم نیز به رحمت خدا رفته و میترسم که خدا رو خوش نره این زن رو به هر نوعی طرد کنم یا دلشو بشکنم.

بارها که روی مبل نشستم جلوی خودشون سوسک از روی میز عسلی یا یکبار از روی دسته مبل و.. در حال عبور بوده و من به روی خودم نیاوردم و با خنده و شوخی برخورد کردیم که خجالت نکشه.

خونه شون رو فروختن و خونه جدیدی خریدن که سوسک نداشت و خیلی دوست داشتم بهشون بگم اگه توی خونه جدید هم همون سبک زندگی قبلی رو داشته باشید ، اینجا هم سوسک میاد ، یکم به نظافت خونه برسید ولی نگفتم.
حالا خونه جدید هم سوسک گرفته!

مشکلم اینه که تا حالا میگفتم من میرم خونشون یه وعده غذا دور هم هستیمو تمام، بذار ازم دلخور نشه اما حالا با وجود بچه و اصرارش به اینکه شب بمونیم خونشون واقعا برام کابوسه که بمونم خونشون.
دو بار خودمو راضی کردم شب خونشون موندم ولی تا صبح خوابم نبرد

ما سالی حداقل یکبار خونه تکونی میکنیم و همه کابینتها و کمدها و ملحفه ها و روی رختخوابها و... تمیز میشن ،، هر زمان هم که پتو یا داخل یخچال یا هر جایی که کثیف بشه باز شسته و تمیز میشه
واقعا نمیدونم چرا درصدی از مردم اصلا تو باغ نیستن ، در حد جاروبرقی معمولی خونه اش رو نظافت میکنه!

دیشب موندیم خونشون ولی من سوسک دیدم و باز دیوانه شدم ، خارش گرفتم و با نور موبایلم نشستم که یک وقت سوسک نیاد روی خودمو پسرم
واقعا دیگه حاضر نیستم با اینهمه استرس و نگرانی بمونم اینجا
توی نت سرچ کردم نوشته بود این نوع سوسکها ناقل بیماری و آلودگی هستن

ممنون میشم راهنمایی کنید چهطور این مساله رو مطرح کنم
رخت خوابهاشون هم واقعا نیاز داره پارچه روی رختخوابی باز بشه شسته بشه ولی من اینو تحمل کردم هر چند واقعا سختمه توی رخت خواب تمیز نخوابم
(چند بار پیاده روی اربعین رفتم و راحت‌ توی موکبها خوابیدم پس آدم سختگیری نیستم)

با سلام
با این محبت که بین شماست به سادگی می توانید ارتباطی گرم بگیرید.
اما نیاز نیست که دستوری بدهید، یا انتقادی کنید، یا....
بلکه به صورت پیشنهاد همکاری مطرح کنید.

مثلا
"مادرجون، یک روز میام وقت بزاریم، یک راهکار بلدم که ریشه این سوسک ها را بکنیم. "

بعدش:
یه وقتی بزارید یک روز به این امر رسیدگی کنید و سمپاشی کنید.

با توجه به توصیفتون از مادر شوهرتون،شما باید یک رابطه دختر و مادری را تقویت کنید. و خودمونی وارد شوید و مدیریت کنید.


البته به شوخی هم می توانید متوسل شوید و میان کلامتون بگویید از بچگی نسبت به سوسک خیلی حساسیت داشته و چندشتون می شه، به نحوی که اگر بدونم سوسکی توی خونه هست تا صبح خوابم نمی بره.

این شوخی و گفتن ها را یک وقت دیگری بگویید که اقدامتان برای نظافت و سمپاشی تمام شده است.


دقت کنید:
خانه مادر شوهرتون مسئولیتش با خودش هست.
اگر نظافت کم یا زیاد هست نمی توانید توقع کنید.
اما چون اذیت می شوید می توانید مدیریت کنید برای تغییرش

سلام
ممنون از وقتی که گذاشتید خدا خیرتون بده

آخه مشکل منم همینه ، اینکه مادرشوهرم تا سبک زندگیش تغییر نکنه اوضاع همینه و من حس میکنم کسی که پنجاه سال اینطور زندگی کرده که من نمیتونم تغییرش بدم بلکه احتمالا فقط دلخوری پیش بیاد پس درست فکر کردم که شما شما هم تاکید دارید که نمیتونم توقع نظافت بیشتر کنم .

خونه ای که بخاطر عدم رعایت نظافت، سوسک میگیره ، با سم پاشی خیلی کوتاه مشکل برطرف میشه و باز مشکل اصلی سر جاشه
پارسال مادر ایشون یعنی مادربزرگ همسرم که خانم باسلیقه ای هست اومدن تهران منزل دخترشون (مادرشوهرم)
صندلیهای کهنه غذاخوری آشپزخونه رو انداختن دور و همه جا رو سمپاشی کردن و...
چند ماه اوضاع خوب بود ولی بخاطر اینکه همچنان نظافت خونه جزو برنامه های روزمره نیست بازم سوسکها سرو کله شون پیدا شده

و من هر بار میرم خونه شون مخصوصا غروب به بعد استرس دارم ،،
حالا که یه بچه کوچیک هم داریم، مدام دورادور حواسم هست از روی مبل یا فرش سوسک نره توی رختخوابش

با اینکه پس سم پاشی علاج نیست چه کنم؟

باسلام، با توجه به صحبت‌های که داشتین من برداشتم اینه که مادر همسرتون انسان مهربان و اهل تعاملی هستن. پس بنظرم بهترین راه تعامل و صحبت کردن باهاشونه، وگرنه همانطور که مدیر فرمودن، مسئولیت خانه آنها با خودشونه. پس صحبت بنظرم بهترین روشه.
اکه صحبت فایده ای نداشت، یا رفت و آمد رو کمتر کنین (که فکر میکنم عملی نباشه) یا اینکه تا حد امکان همون ناحیه ای که میخاین بخوابین رو تمیز کنین، دیگه فک نکنم چاره دیگه ای داشته باشین.

سلام دوست عزیز
نکته قابل توجه این هست که وجود سوسک نمیتونه صرفا نشانه آلودگی و کثیفی باشه بلکه این سوسکها تخم گذاری که میکنند خیلی سخت ریشه کن میشن حتی در تمیز ترین خانه ها. خانومی رو میشناختم که تمیزی ایشون و حساسیتش به پاکی و نجسی زبانزد خاص و عام بود اما بنده خدا تا روزی که زنده بود خونه ش پر از سوسک بود . مشکل هم این بود که اینها تخم گذاری کرده بودن جایی که از دید کاملا پنهان بود و بعد از مدتی سمپاشی سر و کله سوسکهای ریز پیدا میشد .. در هر صورت این نکته به ذهنم رسید بگم.و اینکه احتمال خیلی زیاد این سوسکها با وسایل منزل قبلی اومدن منزل جدید ....
اما به نظرم بهتره از همسرتون بخواین و یا حتی به ایشون پیشنهاد بدین که روی کمک من برای نظافت خونه مادرت کمک کن و جوری باشه که همسرت هم ناراحت نشه .بگو دوست دارم مثل دخترش باشم و کمکش کنم . راه دیگه اینکه چند روز مادر همسر رو ببرید منزل خودتون و خونه رو سمپاشی اساسی کنید و مهم تر ازهمه تا راه ورود شون رو پیدا نکنید داستان همینه

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط منتظر .

با اینکه پس سم پاشی علاج نیست چه کنم؟

---

با سلام
1 - متاسفانه دقت کامل به پاسخم نکردید.
منظورم اینست که مسئولیت منزل ایشون با خودشون هست. اما اگر شما تمایل دارید تاثیر بگذارید باید با او تعامل داشته باشید و پیشنهاد همکاری داده و هر بار که رفتید همراهی کنید و در نظافت همکاری کنید. مثال سم پاشی بود.

2 - اگر هم تمایل به همکاری و فعالیت و کمک به ایشون ندارید. باید به او بگویید که چون از سوسک می ترسید نمی تونید زیاد اونجا بمونید. و رفتن خود را کاهش دهید.

3 - نکته مهم اینکه به نظر می رسد روی ترس از سوسک خود هم باید کار کنید. و فوبیا خودتون را هم کاهش دهید. همه مشکل شما توسط مادرشوهرتون قابل حل نیست. عمده آن دست خودتون هست.
به نظر نمی رسد تعداد و تردد انبوه سوسکها پیوسته آنجا باشد. ممکنه گاهی موردی دیده شود. اینکه شب تا صبح با موبایل بیدر می مانید و در کمین سوسک هستید به نظر می رسد نیاز به درمان داشته باشد!

سلام مجدد به همه بزرگواران و ممنون که کمک میکنید

اینکه من باید روی ترس خودم کار کنم شکی نیست چون ترسم خیلی زیاد و وحشتناک و عذاب آوره و بارها تلاش میکننم ولی تا حالا که نتونستم برای خودم یکم عادی ترش کنم...

۱. حساسیت من به کنار وقتی بوده که توی ظرف میوه ام ، روی دیوار، روی مبل کنارم، سوسک تردد داشته ، در کابینتو باز میکنی توی کابینت هست، میایی کنار بخچال بین یخچال و دیوار هست و..)

۲. همونطور که در پستهای قبلی گفتم علت این شرایط اینه که خونه رو نظافت نمیکنن بیشتر توضیح نمیدم که طولانی نشه(داخل یخچال پر از شیرابه و آب میوه ها و سس و.. خشک شده مونده، بیرون و اطراف و زیر و داخل کابینتها همینطور )
۳. قبلا در موقعیتهای مختلف به مادرشوهرم پیشنهاد دادم که بیا خونه تکونی کنیم. یا ما(منو همسرم ) دوست داریم برای اتاقشون دو تا کمد نو بخریمو اون اتاق رو (که انباری از اونجا با صفا تر و مرتب تره) صفایی بدیم.
یا یکبار من داشتم ظرفها رو میشستم یکهو مادرشوهرم اومد قابلمه رو از دستم گرفتو سریع آب زد گذاشت کنار و اصلا خوشش نیومد داشتم روغن و جرم قابلمه رو تمیز میکردم، انقد قابلمه هاشون رو هر چند نو هستن و چند میلیون داده خریده درست نمیشوره ، قابلمه به دست آدم میچسبه چون روغن چسبیده و اینا هربار سعی نمیکنن تمیز بشورنش و هی روغن روی روغن میاد
و اصلا استقبال نمیکنه چون نظافت رو ظاهرا یه کار بیهوده میدونه .

۴. خلاصه مادرشوهرم ترجیح میده وقتش رو توی پیک نیک و خرید و دورهمی زنونه بگذرونه و از کار خونه بینهایت به آشپزی علاقه منده و ابدا از انجام نظافت خوشش نمیاد .

۵. دلیل سوال منم همینه ، از یه طرف میگم ایشون (مادر و دختر) اینهمه وقت واسه هر کاری میذارن ولی زحمت نمیدن یه گردگیری ساده انجام بدن ، چرا من بیام خونه ۱۵۰‌ متریشون رو‌ تمیز کنم واقعا کمرم نمیکشه تا حالا هم شاغل بودم هم کار خونه . اگه بدونم فایده داره بازم انجام میدم بخاطر خدا، ولی اصلا این چیزا توی چشمشون نیست براشون ارزش نیست مهم نیست .

از طرف دیگه میگم چهطور کمتر برم یا میریم اونجا نخوابیمو نمونیم یا نذارم در آینده بچه ام بمونه اونجا (ماهواره ۲۴ساعته روشن‌ روی شبکه جم، نه نمازی خونده میشه توی اون خونه و ...موسیقی و.. )
ایشون یه مادر زحمت کش هست که بچه هاشو با خون دل بزرگ کرده و مگه کیو داره میترسم ازینکه تصمیمی بگیرم خدا رو خوش نیاد

۶. رفته یه تخت برای پسرم خریده تا سن ۵-۶ سالگی میشه ازش استفاده کرد گذاشته داخل اتاق و مدام میگه بچه یکم بزرگ بشه میاد چند روز اینجا میمونه
با اینکه مادرشوهرمو دوست دارم و محترمه ولی حقیقتا خیلی از افکار و رفتاراش رو قبول ندارم و میترسم روی بچه ام تاثیر منفی بذاره مخصوصا از نظر اعتقادی که فقط دنبال فیلمهای ماهواره و رفتن به فلان پاساژ یا رستوران یا ... و مدام انتقاد از مذهبیها (توی کل فامیلشون فقط همسرم و من مذهبی هستیم)

ممنون از وقتی که گذاشتید و میذارید خدا خیرتون بده ولی فکر کنم تنها راهش این باشه که واضح و البته نرم و کوچولو بهش بگم، بازم نمیدونم ...