-
خیانت ناآگاهانه
سلام...
من یه دختر بیست ساله هستم چند وقتیه عاشق هم کلاسیم تو دانشگاه شدم اولین کسی که همچین حسیو باهاش تجربه کردم رابطمون خوب بود بهترین ادمیه که تو زندگیم دیدم برام همه کار کرده و به شدت دوسم داره
یه پسر دیگه بهم پیام داد و من اشتباه بزرگی کردم و جواب اون شخص رو دادم چیز خاصی اتفاق نیفتاد بهش گفتم کسیو تو زندگیم دارم که حتی اگه نباشه هم کسه دیگه ای رو تو زندگیم راه نمیدم
بیشتر سوال میپرسید و من سرد جواب میدادم نمیدونم چرا اینکارو کردم تنها بودم و دوس داشتم با کسی درمورد عشقم صحبت کنم با هاش بحث کرده بودم و دلم ازش گرفته بود ولی دلیل قانع کننده ای برای جواب دادن یه ادم غریبه نیست
به اون غریبه گفتم دیگه پیام نده و اون محترامانه تموم کرد...
من عذاب وجدان داشتم با اینکه هیچ چیز خاصی اتفاق نیفتاده بود به دوس پسرم گفتم و همه چی نابود شد میگه دیگه بهم اعتماد نداره و ازم ناامید شده من حقیقتو گفتم ولی حرفامو باور نکرد
اشتباه بزرگی کردم پشیمونم سعی میکنم همه چیو درست کنم اما نمیتونم بلد نیستم
خیلی دوسش دارم و نمیتونم ازش جدا بشم...
فکر کردن به اینکه اینقد سرد شده و اینقدر ناامید داره منو میکشه
پیامارو قبلش حذف کرده بودم و راهی برای اثبات خودم ندارم
کارم اشتباه بود فکر میکردم با دوستیه معمولی مشکلی نداره ولی به شدت حساسه
با دستای خودم خودمو نابود کردم....
لطفا کمکم کنین نمیخوام از دستش بدم...
-
این رابطه رو تموم کنید.نه پایه و اساسی داره و نه معلومه عاقبت اون چی بشه. شما خودت رو وابسته کردی حالا داری تاوانش رو پس میدی. اون آقا اگردرک دستی داشته باشه حرف منطقی رو قبول می کنه. اگر هم واقعا شما رو دوست داشته باشه ازتون خواستگاری می کنه.
اگر نه درک و شعور داشته باشه و نه ازتون خواستگاری کنه برای شما بهتر خواهد بود ایشون رو کنار گذاشته و منتظر خواستگار واقعی بمونید. وارد این دوستی ها هم نشوید آخر و عاقبت اکثرشون در کمترین حد شکست عاطفی و افسردگی است.