*همسرم از پذیرش فرزندم امتناع می کند
من درازدواج اولم شكست خوردم حاصل اين زندگي يك پسر شش ساله است .زماني كه او سه ساله بود با خانمي كه او هم يك دختر ده ساله داشت با توافق اين كه هر دو فرزندان همديگر را بپذيريم با هم ازدواج كرديم .اما پس از ازدواجم پدر ومادرم كه از پسرم تا آن موقع سر پرستي كرنده بودند تمايل داشتند از او بعد از آ ن هم نگهداري كنند با وجود اين كه من مخالف بودم همسرم از اين مورد استقبال كرد و تا كنون فرزندم پيش پدرومادرم زندگي مي كند .حالا والدينم به خاطر كهولت سن وبيماري اين گونه مطرح مي كنند كه قادر به نگهداري پسرم نيستند وهمسرم نيز از پذيرش او امتنان مي كند واين موجب تيره شدن روابط همسر وخانواده ام شده است .اين در حالي است كه دختر همسرم با ما زندگي مي كند ومن تمام كج خلقي هاي او را كه در ايام نو جواني است تحمل مي كنم .دليل همسرم با وجود قول اوليه اش با توجه به معلوليت جسمي ام كه مانع از كمك به او در نگهداري از فرزندم مي شود برايم قابل قبول است ولي نمي دانم با مشكل عاطفي دوري از فرزند و نگراني از آينده و مشكلات هويتي اووتعارضي كه بين همسر ووالدينم پيش آمده است چه كنم ؟از طرف ديگرمي ترسم به طور نا خود آگاه اين مشكل روي روابطم با دختر همسرم كه تا به حال سعي كرده ام مثل دختر و فرزند باشد خدشه وارد كند .حداقل گاهي به نظرم مي رسد كه من هم در توافق تجديد نظر كنم اما از سوي ديگر انصاف نمي دانم كه آرامش همسر م را كه صلاح نيست دخترش از او جدا باشد
را به هم بزنم . البته همسرم توافق كرده است در آينده كه فرزندم بزرگتر شد او را بپذيرد اما با وجود توافق هاي قبلي او در اين
مورد كه به آينده موكول شده است زياد خوشبين نيستم.
از دوستان هم دل مي خواهم كه مرا راهنمايي كنند