کمک کنید

[یاریم کن/یاریت کنم]

جالب اینجاست اکثرا همه دوستان در اون تاپیک نظرشون برای ازدواجه به نظر من این ازداوج اصلا درست نیست که همه دوستان غریب به یقین میل به ازدواج و راهنمایی برای راضی کردن والدین این دو عزیز داشتند .


ببخشید الان تمام اون تاپیک رو خوندم واقعا برای اون دوستان متاسفم .چه فاجعه ای ؟>>>


من منتظر بیان گرم مدیر همدردی هستم اما ظاهرا سرشون شلوغ ..به هر حال من فردا به دیدن این دختر خواهم رفت وچندید سوالمهم و ضروری رو خواهم پرسید .. اما این دیدار برای آشنایی بیشتره

از دوستانی که راهنمائیم کردند ممنونم اما باز هم منتظر مدیر همدردی و سایر دوستان هستم ...
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
یاریم کن ....

[gole maryam]

سلام
شما اگه می خواین به اون دختر کمک کنین ،باید کمکش کنین که خودش باشه
اشکالی نداره که بعضی چیزارو از شما یاد بگیره ،ولی به شرطی که خودش در مورد اون تغییر رفتار به نتیجه برسه
اگه این دختر براتون مهمه ،باید صبر کنین تا به ثبات اخلاقی برسه ،به نظر من اون شخصیتش هنوز تثبیت نشده و مطمئنا شما هم اینو حس کردین که اینقدر نگرانین
پس کمکش کنین خودش به نتیجه برسه

شما می خواید همسر اختیار کنید نه اینکه کسی رو به عنوان فرزندی قبول کنین

[MOHAMMAD.]

نه دوست من منظور من تو اون تاپیک بیشتر صفحه 5 اون تاپیک هست
واینکه چطور به یکباره اون متوجه میشه که چقدر اشتباه کرده و اینکه امکان فریب رو باید همیشه در نظر داشت
و اینکه اون دوستمون هم همیشه سعی در توجیه داشتن
ولی به یکباره همه چیز در صفحه 5 و پست شماره 41 عوض شد

[یاریم کن/یاریت کنم]

جالب اینجاست اکثرا همه دوستان در اون تاپیک نظرشون برای ازدواجه به نظر من این ازداوج اصلا درست نیست که همه دوستان غریب به یقین میل به ازدواج و راهنمایی برای راضی کردن والدین این دو عزیز داشتند .


ببخشید الان تمام اون تاپیک رو خوندم واقعا برای اون دوستان متاسفم .چه فاجعه ای ؟>>>


من منتظر بیان گرم مدیر همدردی هستم اما ظاهرا سرشون شلوغ ..به هر حال من فردا به دیدن این دختر خواهم رفت وچندید سوالمهم و ضروری رو خواهم پرسید .. اما این دیدار برای آشنایی بیشتره

از دوستانی که راهنمائیم کردند ممنونم اما باز هم منتظر مدیر همدردی و سایر دوستان هستم ...
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
یاریم کن ....

ببینید دوستان از ابتدا این قضیه مشکل داشت .... اما دوستان از اول قصد راهنمایی برای کمک به ایشون برای راضی کردن والدین داشتند به صفحه اول مراجعه کنید خواهشنا دختر ها احساسی برخورد نکنند و پسرها تعصبی...
یه کم عاقلانه به دیگران کمک کنید .
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
اما تاپیک خوبی بود که اعضا رو بهتر بشناسم ....
بازهم منتظر حضور گرم شما و مدیر همدردی هستم که بعد از چند روز هنوز این تاپیک رو نخوندن.
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
یاریم کن .......

[مدیرهمدردی]

با سلام
من پست اول و 52 شما را مطالعه کردم.
چنین مواردی از راه اینترنت جواب دقیق و تعاملی نمی تواند بگیرد چون خیلی مفصل هست و نیاز به جزئیات دارد.
اما 2 نکته:
یکم: شما علیرغم اینکه سعی کرده اید روشهای کاریتون منطقی باشه، اما اساسا هدف کلی احساسی هست. در واقع شما با توضیحاتی که از خودتون و آن خانم دادید باید بگویم مناسب هم ارزیابی نمی شوید.
دوم: اگر فرض بالا را بپذیرید باید بگویم شما هیچ سهمی در قبال اصلاح این دختر ندارید، ایشون باید خودش انگیزه داشته باشد و از طریق خانواده حضورا با مشورت با یک مشاور خانواده مسائلشون را حل کنند.

نتیجه: هر گونه پیگیری این امر روز به روز شما را بیشتر گرفتار مشکل می کند و صد البته تاثیر چندانی بر تغییر آن دختر ندارد. به تغییرات سطحی و هیجانی که اشاره کردی دلخوش نباش.

[پگي]

سلام،

من اگه جاي شما بودم اصلا به اين دختر اعتماد نمي كردم!!!
شايد گذر زمان باعث شده از زندگي درس گرفته باشه ولي به اين سادگي نميشه اعتماد كرد حداقل زمان خيلي طولاني ميخواد كه اين مسئله به خود شما ثابت بشه! من فكر ميكنم كه چون از همه جا رونده شده به شما پناه آورده كه در حال حاضر هستيد وگر نه شخص و خود شما براش مهم نيست !!
احساس ميكنم الان تنها شده و از اطرافيان طرد شده تحت فشار روحي و عاطفيه و براي نگه داشتن شما حاضر كارهايي انجام بده كه خلا تنهاييش پر بشه ولي اينم در نظر بگير كه اينها همه ممكنه مقطعي باشه و در دراز مدت تغيير كنه !! كافيه يه فرد جديد با مشخصات بهتري سر راهش سبز بشه باز شما را رها خواهد كرد!!
به نظر من اين دختر هنوز به پختگي كامل نرسيده و حالا حالا وقت ميخواد تا بفهمه اشتباه كرده! زبوني ممكنه بگه ولي قلبي نيست اينو مطمئن باش...
به هر حال 2 راه داري:
1- رهاش كني با وجود تمام سختيها كه ميدونم كار ساده اي نيست...
2- باهاش باشي به مدت خيلي طولاني (بيش از يكسال) و دوباره محكش بزني و در موردش تحقيق كني ولي اينم در نظر بگير كه اگه اين راهو انتخاب كني وابسته تر ميشي و در اومدن از اين رابطه واست سخت تر ميشه

[mamfred]

سلام برادر گرامی
اگر به ادامه ی رابطه با اون خانوم اصرار دارین باید قبول کنید شناخت شما از ایشون برای شروع یک زندگی کافی نیست
پس کمترین کاری که می تونید انجام بدین اینه که شناختتون رو کامل کنید
این شناخت زمانی کامل می شه که شما یکم خودتونو کنار بکشید و برای هر کاری به ایشون راه رو نشون ندین و اجازه بدین در خیلی موارد خودشون تصمیم بگیرند و شما ایشون رو محک بزنید و ببینید که در موقعیت های مختلف چه رفتاری از خودشون نشون می ده و یا اینکه در جاهایی که باید تشمیمات اساسی بگیرند چگونه رفتار می کنند
شاید اون موقع یکم بهتر بتونید تصمیم بگیرید

[یاریم کن/یاریت کنم]

با سلام دیروز یک شنبه من به دیدن این خانوم رفتم و حدود 6 ساعت پی در پی در مورد مسائل من و خودش صحبت کردم ...
از ابتدا مسائل از همون مردی که مورد سوء استفادش قرار گرفته بود براتون تعریف کنم که ایشون در مدت 3 سال اول به هیچ عنوان به غیر از موارد بوس و بغل کردن مورد دیگری با ایشون نداشتند ولی در سال آخر با توجه به اینکه این خانوم رو طوری تربیت کرده بودند که تا اون سن برسند و از لذت های دیگر بهره مند شوند که موفق هم شدند در سالهای آخر ایشون با هماهنگی خود خانوم به این این رابطه شیطانی رو گسترش داده و به اعمال ناراحت کننده رسیدند ... گر چه ایشون خود زن داشته اما با ایشون لذت بیشری می بردند و شاید ریشه روانی داشته که جای این صحبت در این پست نمی گنجد ...بله در سالهای آخر خود این دختر خانوم برای لذت بردن از مرد مورد نظر وارد این عمل شده و ایشون هم دچار بیماری شدند اما پس از چند مرحله این عمل یا با ترس یا هر چیز دیگری شاید میشه گفت وجدان این دختر از این کار پرهیز کرده و به مشاوره مدرسه خود این مطلب را می گوید و مشاور نیز برای حل مشکل با مادر ایشون صحبت کرده و قضیه لو می رود و با جنگی که رخ می دهد رابطه این دو پایان می پذیرد البته من این رو ذکر نکردم که این مرد شیطانی هم همسایه بودند هم دوست پدر ایشون یعنی بعد از این مورد دوستی خاتمه پیدا کرده و قطع رابطه میشود .. بعد از دعوا و قطع رابطه مادر به همراه ایشون به مشاور و پزشک جهت اینکه ببینند آیا ایشون مورد آسیب قرار گرفتند یا خیر که از نظر جسمی هیچ مشکلی نداشتند و تمام اجرای بدن ایشون سالم می باشد ..و با مشاور نیز صحبت های لازم انجام می پذیرد...
بعد از این موارد ایشون در سنی بودند که نیاز به یک دوست یا همراه و یا هو کلام داشته باشند که در این وسط پای من باز میشود که فقط همان روز با ایشون آشنا شدم و فقط به طریق تلفن با ایشون رابطه داشتم ..بعد از مدتی افراده زیادی طلب دوستی را با ایشان داشتند که از این تعداد چند نفری را برای صحبت نیاز داشتند اما با توجه به این که روی من هم به حساب ازدواج نگاه نمی کردند به دنبال راهی بودند ... از مغازه دار ها 2 نفر در فواصل 6 ماه با ایشون دوست شدند و هر دو متاسفانه فقط برای عمل جنسی ایشون رو می خواستند که یکیشون رو خودشون متوجه می شوند و همیشه ایشون رو سر کار و یا میپیچوندن و حتی دست ایشون به این خانوم نرسیده است اما دیگری با فریب ایشون و دادن هدایا و شاید به دست آوردن دل ایشون می خواستند به هدف شیطانی خودشون دست یابند که فقط به بغل کردن و بوسیدن ایشون رسیدند که این خانوم با توجه به این مورد که ایشون هم مانند دیگری ایشون رو ترک کرده و توسط مادر خود هدایای داده شده را به این آقا پس می دهند ....
بعد از این مورد خاله و شوهر خالشون به شدت با مشکل بر می خورند و ناگزیر با توجه به درخواست شوهر ایشون و نیاز شوهر خالشون برای کمک به او و خالشون وارد عمل و صحبت با ایشون می شود و این اشتباه را مرتکب می شود . بعد با توجه به تیز هوشی خاله ایشون به این رابطه شک کرده و یک روز با عصبانیت به او و شوهرش و مادر این دختر خانوم همه ماجرا و صحبت کردن این دو را فاش می کند و لی این ماجرا فقط بین خودشون باقی می ماند و به کسی چیزی نمی گن . چون یک کلاغ چهل کلاغ میشده و نمی خواستند ماجرای درگیری خاله و شوهر خالشون بیشتر شود .. به هر حال دوستی های اینترنتی هم فقط کنجکاوی و شاید این مورد رو همه ما در اوایل کار با اینترنت تست کرده باشیم .
البته چند مورد رو خدمتتون عرض کنم که ایشون به تمام اعمال اشتباهشون اقرار کردند و خود نیز می دانند که مرد شیطان صفت ایشون رو به نوعی بیماری مبتلا کردند ولی بعد از او ایشون با توجه به امکاناتی که داشتند می توانستند بارها این عمل را انجام دهند (یعنی با شوهر خاله البته ایشون این کاره نبودند )یا ( با هر دو دوستی که در آنجا آشنا شده بودند می توانستند به راحتی این رابطه رو داشته باشند) ما نیازی به این رابطه نداشتند و ایشون فقط به دنبال چیزه دیگری بودند که همان نیاز به یک دوست ...
که البته می دانند که با داشتن من نباید این اعمال را انجام می دادند اما خود نیز به اشتباهات خود پی برده اند اما ایشون گذشته بدی داشتند و باید ایشون خودشون را ترمیم کنند که در طول یکسال گذشته موفق شدند و نیاز های درونی خود را کنترل و سامان داده اند .
در ضمن من درمورد رابطه جنسی پدر و مادر ایشون گفته بودم که پیش کودکان خود بوسیدن و بغل کردن و ... عمل طبیعی است اما انقدر ها هم که من می گفتم نبوده .... و ایشون فیلم های جنسی رو در گذشته دیده اند اما مدتهاست کنار گذاشته اند و ماهواره نیز این کانال ها را حذف کرده اند .
در مورد اینکه خود از کارهای گذشته خود پشیمانن یا خیر باید بگویم به شدت ناراحت هستند اما با توجه به صحبتهای من ایشون متوجه بیماری خود در گذشته شدند اما با توجه به مسائل گفته شده من می دانم که ایشون خطا کار و بامیل خود تمام این اعمال را انجام داده است و آمدن آن مرد شیطان صفت به خانه ایشان و عمل زشتی که انجام داده اند و دوست شدن با شوهر خاله یا پسرهایی که در آن نزدیکی با ایشان دوست شدند حاکی از یک خلا در ایشون است که من واقعا نمی دانم اسمشو چی بذارم اما واقعا ایشون بیمارند اما در هر مرحله بیماری ایشون به یک شکل دیگری است .. ابتدا ایشون توسط آن مرد تربیت شده اند(چون او می دانست در کودکی او کاری نمی کند تا به یک سنی برسد که لذت این کار را ببرد وبه سمت مرد کشیده شود از روی کنجکاوی یا لذت های آن) که به شکل شهوت دیده میشود و بعد از آن به شکل دیگر چون با وجود داشتن امکانات این عمل این عمل را انجام نداده و به کار دیگری یعنی یافتن دوست مناسب برای خود اقدام کرده اند که این هم طریق دیگری بوده است .....
با همه اینها من انسانی هستم که تعریف کردن ازم روی من تاثیر نمی گذارد و فقط تو رو دوست داشتم و چرا فقط تو برام موندی و یا تو تنها کسی هستی که واقعا همونی هستی که می خواستم و....
و می دانم فقط ایشون اشتباهات بزرگی کرده اند و همه شما و حتی او همه روشها را استفاده کرده و سپس سمت شما بیایند چه احساس پیدا می کنید کسی که همرو امتحان کرده و بعد پی برده است ..
فقط می دانم که شکست خوردم و می دانم همه مثل هم نیستند و ایشون می توانستند فقط به من شوهر خالشونو بگن و تمام موارد دیگرو نگن (حتی مرد شیطان پرست را) و به راحتی وارد زندگی من شو د ...آن وقت چه اتفاقی برای من می افتاد ؟ فرض کنیم این شخص فرد دیگری بود و من بصورت سنتی به خواستگاری ایشون می رفتم و بعد از 1 سال آشنایی و عقد و عروسی ازدواج می کردیم آیا من پی به گذشته آن فرد پی میبردم آیا این فریب نیست ؟
آیا ایشون در گذشته اشتباه نکرده و یا توسط اقوام و دوستان نزدیک فریب نخورده و یا با آنها همدست نشده ؟
دیگه اعتماد مرد ... چگونه می توانم به کسی اعتماد کنم ... ایشون به نظر من راستگو ترین فرد دنیا بوده چون می تونست چیزی نگه اما همه ماجرای زندگیشو برام تعریف کرد من هم در کودکی اشتباهاتی کردم اما به این شکل نه البته من پسرم و اون دختر ....
متاسفانه هیچ کس را نمی توان شناخت مگر اینکه اینطور راستگو از آب در بیاد ...

خواهشنا نصیحت نکنید و نگید که همرو نباید به یه چشم نگاه کرد اتفاقا همه اشتباهاتی میکنند ولی زیر بارش نمی روند و جوری خود را تبرعه می کنند ....
متاسفانه دوستانی که اینجا هستند رده سنی پائینی دارند و به تمام مسائل احساسی برخورد میکنند چیزی که دیدم در تمام تاپیک ها رده سنی زیر 25 سال سن را دارا هستند و با احساس دیگران را راهنمایی میکنند ... اینجا کسی هست که ازدواج کرده باشد و مشکل من رو داشته باشه ؟ یا هنوز نمی داند که زن یا شوهرش قبل از ازدواج چگونه بوده ....آیا هیچ شکی نسبت به او ندارند؟

[baran.68]

سلام

نه به اون که همه چیز رو برای خودتون توجیه می کردید نه به الان که از اونور بوم افتادید و به زمین و زمان شک دارید و بدبین هستید .

برعکس چیزی که شما فکر می کنید خیلی ها در این تالار هستند که تجربه سالها زندگی دارند و دیگران رو راهنمایی می کنند و تجربیاتشون رو در اختیار دیگران میگذارند . من هم منتظرم که یکی از همین متاهل ها به شما پاسخ بدهند .

[ani]

با تشکر از مهر بیکران باران عزیز که حقیر را لایق راهنمایی به دوستمان دانستند و به این تاپیک دعوت کردند .

برادر ارجمند قبلا برای شما پست زدم و به نکاتی اشاره کردم
این خانم با توجه به تعاریف شما و نوع تعاریف شما مشگل جدی دارند. در درجه اول این دختر خانم وسیستم خانواده و تربیت ایشان باید مورد بررسی و درمان علمی قرار گیرد .

از دید من ، شما هم نیاز به مشاوره حضوری دارید چرا که علت ادامه رابطه شما با این خانم را درک نمی کنم . شاید نوعی از عادت شما را به این رابطه معتاد کرده باشد و یا حتی نقش راهنمایی و مرشیدی که در این رابطه دارید برایتان لذت بخش است .

درهر حال در مجموع با نظر آقای سنگ تراشان و سایر دوستان موافقم وبسیار راهنمایی های خوبی شما را کرده اند که شما می توانید موارد محتوایی خوبی را از آن استخراج فرمائید و به کار گیرید .

به نظر من ادامه رابطه در این شرایط به نفع هیچ یک از طرفین نیست .

مگر با مشاوره ی حضوری هم راستا و هم زمان طرفین به رواشناس بالینی و تائیدیه از روانشناس بالینی .