به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: قرار من و دل

  1. #1
    سرپرست سایت آغازکننده

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,057
    امتیاز
    147,222
    سطح
    100
    Points: 147,222, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,670

    تشکرشده 36,010 در 7,405 پست

    Rep Power
    1093
    Array

    قرار من و دل




    <tr>
    <td background="http://www.hamdardi.net/imgup/16936/1256219908_16936_d5a1e6d523.jpg" colspan="2" align="center" bordercolor="#B50329" style="border: 2px groove #800000; padding: 4px; ">


    <embed src="http://aryaclick.net/music/instrumental/SAD/01.mp3" pluginspage="http://www.macromedia.com/go/getflash player" type="application/x-shockwave-flash" width="0" height="0" quality="High



    آن وقت که آسمان جامه شب می پوشد ،
    نجوای بیقراری دل آغاز می گیرد.
    می گوید :
    آنوقت که همه مست از نوشانوش قدح درد پوش خوابند
    و تکیه برآرامش سکوت داشته ودل به نگهبانی ستارگان سپرده اند ؛
    قراری داریم با اشتیاق فراموش نکنی که منتظرم،
    من هر شبانگاه این ندا را می شنوم و لحظه ها را با دیده صبر می شمارم ،
    افسوس که اغلب اهالی شب فرصتم را می ربایند ،
    و من ،
    در حسرت شبی دگرتا وعده به جا آید ،
    آخر طعم این قرارهای عاشقانه را چشیده ام ،
    در لحظاتی که من و دل
    سر بر شانه هم گوش می سپاریم به حکایتهای هزار ویک شب اشتیاق ،
    و او رازها از پس پنهانها برما می گشاید
    و ما را بر بال خیال نشانده و به دیار عشق رهسپار می کند ،
    و در پس پرده ای از حریر نرم سکوت و تماشا ، نهانمان می دارد ،
    تا رهزن ره هشیاری دلربایی نکند .

    آه که چه ها ست در سرزمین عشق ،

    هر دم از روی تو نقشی زندم راه خیال
    با که گویم که در این پرده چه ها می بینم

    در این لحظات ، دیده خیره و جان مدهوش در تماشای جمال مهر.

    چه گویم که آنجا بی خود از خود ، من و دل ،
    زبان گفتگو را قفل بی زبانی می بندند ،
    نه گفتنی ای هست و نه گفته ای ،
    خیره می مانی از آنچه می بینی !

    و نرم نرمک اشک سرای دل را مهیای عروج عشق می کند .

    در حریم عشق نتوان دم زد از گفت و شنید
    زانکه آنجا جمله اعضا چشم باید بود و گوش

    و چو به خود می آیم ...
    خود را افتاده در آغوش نرم آرامش و لطافت سبز پرواز می بینم
    و روز با حدیثی نو از دلدادگی آغاز می گیرد
    و می رود تا فرصتی دیگر و قراری بعد .

    باآنچه دل در این قرارها می بیند ،
    عجیب نیست که او را به بیقراری کشانده ....
    و هر دم در گوش من زمزمه می کند که فراموش نکن !!


    و تو !
    اگر یک سفر دلت را به اشتیاق بسپاری که به دیار عشق برد تا راز بر او بخوانند ،
    او مرکبت خواهد شد وقتی که پایت لنگ غرور است ،
    هوشیاری می بخشدت وقتی گوش هوشت را غفلت به گلگشت جلوه ها برده است ،
    و تفسیر می کند نقش خیال عاشقانه ات را ، آنجا که در پس هوس بی ترجمان مانده ای ،
    و عاقبت ، راهیت می کند به سوی کاخ وصالی جاودانه ،
    همانجا که ترا به تخت بخت هستی می نشانند .


    باز امشب دل قراری دیگر بسته ......


    </tr>

    </div>

  2. 6 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (چهارشنبه 25 آذر 88)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 16:44 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.