دوست خوبم mamfred عزیز راستش خوب که فکر کردم دیدم من 2 هفته از زندگیم و لحظات خوبی رو که می تونستم با همسرم بهترین روزها رو داشته باشیم هدر دادم تا بهش بگم که دوست دارم تو درس بخونی! دلم می خواد که بیشتر توی یه جمع بهم توجه نشون بدی! من می خوام که تو بهتر از این رفتار کنی! اما به نظرتون با روشی که در پیش گرفتم به چه نتیجه ای رسیدم! همسرم حتی برای چند روز همه ی اعتمادش رو نسبت به من از دست داد! تازه اگر قبلا هر حرفی که می زدم قبول میکرد، حالا با هر حرف کوچیکی که خیلی هم آزاردهنده نباشه ، یه محیط تنش زا برای زندگیمون به وحود میاد، احساس می کنم که دیگه تحملش رو نداره! من نباید همه چیز رو در آن واحد و با بدترین شیوه بهش گفتم و ازش خواستم، خوب یه پسر 26 ساله به قول خودش مگر چقدر توان داره، که 12ساعت کار سنگین رو داره تحمل میکنه، با اون همکارای به قول خودش عصبیش که هیچ بوی از اخلاق نبردن، سر و کله بزنه! به فکر این باشه که چون من دوست ندارم توی این خونه ای که کوچیکه بچه به دنیا بیارم، یه خونه ی بزرگتر یه جای بهتر برام بخره! تازه همه انتظارات مادیم رو هم برآورده کنه! شب هم حداقل یک ساعت به احساسات و عواطف و حرفهای من گوش بده! تازه! اگر هم ناراحت شدم درکم کنه و دائم بیاد نازم رو بخره که یه موقع توی دلم نمونه! خلاصه، این چند وقته درسته که بعضی از رفتارهای همسرم هم من رو ناراحت کرد اما من واقعا در حقش ظلم کردم، با اینکه تمام این حرفها رو فقط دارم این جا میزنم و پیش همسرم یه احساس غرور رو البته فقط در ظاهر، باطنا و توی فکر و ذهنم یه چیز دیگه، همون هایی که اینجا براتون می نویسم وجود داره! خلاصه، من احساس کردم که وقتی عشق توی زندگی انسان پررنگ باشه، میتونه همه چیز رو متحول کنه!
پیش خودم فکر می کنم آخه! شوهر من که بخاطر من تونست اخلاقی رو که 23، 24 سال بهش عادت کرده بود رو ترک کنه، برام بشه خوش اخلاق، یعنی حالا نمی تونه که چند تا کتاب و درس رو بخونه!
البته چند تا چیز خوب هم به دست اوردم از این دو هفته که مهمترینش این بود که هر انسانی یه حد و ظرفیت و گنجایشی داره، اینکه همسر من هم یه فکر بزرگ داره و خودش از همه رفتارها و کردارهای خودش آگاه! و اینکه دیگه دارم زیاده طلبی و زیاده خواهی و به قولی ناشکری میکنم!
بچه ها همه ی اینها رو می دونم و بازم نمی دونم چرا نمی تونم به خودم بقبولونم که همسر من میتونه، همسر من هم خصوصیات باارزشی داره که مهم تر از تحصیلات و تیپ و ظاهر باکلاسه!
بچه ها! چه جوری نباید تحت تاثیر حرفهای دیگران نباشم؟