+طلب راهنمایی و همدردی

[estar7]

سلام دوستان مهربونم
... کمی دلم گرفته بود. گفتم با شماها درد دل کنم تا مثل همیشه آروم شم.
راستش باز هم معیار خواستگاری از من فقط ظاهریه... خسته شدم... آخه این برای من درک شدنی نیست. یعنی هیچ کدام از جنبه های دیگر شخصیتم ارزش ندارند؟
من تا این لحظه منتظر کسی نشسته ام که من را به خاطر انسان بودنم بخواد اما نیافتم ...
چرا مردانی که من را پسندیدند عملا فقط یک خواسته و معیار داشتند؟
از خودم که زیاد پرسیده ام، اما نمی تونم پاسخ بدم شما می تونید کمکم کنید؟
به نظر شما بهتر نیست این سوالم را بی پاسخ بگذارم و ازدواج کنم؟ بالاخره به خودم می گم 1-سنم بالا رفته 2- تا کنون که بهتر از این یافت نشده، و در ضمن در این شرایط دوستانم را می بینم که به همین خواستگاران من غبطه می خورند و به قول آنها من ناشکری می کنم...
حالا خوشحال می شم از نظرات و راهنمایی های ارزنده شما مهربونا بهره من شم. بفرمایید استفاده می کنم

ممنونم از همه مهربونیاتون
خیر ببینید

[النا61]

[align=justify]سلام ستاره خوبم
من و خیلی از دیگر دختران جامعه متاسفانه گرفتار این شرایط تحمیل شده هستیم و به شما حق می دهم که دلگیر و دل شکسته شوید. چون وقتی خود من نیز مثل شما و خیلی از دخترهای دیگه توانایی ها و استعداد هایی دارم که هرگز دیده نمی شن و تنها به صرف جنسیت، وضع مالی خانواده و ... مورد پسند قرار میگیرم ( البته در خیلی مواقع همین هم مقبول واقع نمی شود ) واقعا دلشکسته می شوم . و گاهی هم متاسفانه لب به شکوه باز میکنم. در این مورد مردد بودم و خیلی به این در و آن در زدم تا خودم را با شرایط کنونی وفق دهم . هر چند توفیقی حاصل نشد. ولی بعد از مشاوره با یک مشاور به این نتیجه رسیدم باید بیشتر از این به خودم ارزش قائل بشم تا دیگران نیز به شخصیتم ارزش قائل شوند.
من فکر میکنم ظاهر همسر پس از مدتی براش عادی میشه ( همونطور که مدیرهای خوب سایت در صحبت هاشون بارها اشاره کردند ) پس امیدوارم به خاطر ارزشی مورد انتخاب قرار بگیرم که هرگز تکراری نشه و نه تنها با گذشت زمان از بهای آن کم نشه بلکه ارزش افزوده هم داشته باشه .
منتظرم تا نظر سایر دوستان رو بخونم و استفاده کنم.[/align]

[کاترین]

سلام عزیزم
میشه ازت بخوام که این حرفی که زدی رو یه کم توضیح بدی:
چرا مردانی که من را پسندیدند عملا فقط یک خواسته و معیار داشتند؟

اونا چه خواسته ای ازت داشتن؟

و اینکه تو از کجا متوجه شدی که تو رو به چه خاطری میخوان؟
و به انسان بودنت توجه نمیکنن

اما کلا من میگم که اصلا از کجا میشه که طرف پی به اخلاق ما ببره و به اون خاطر بیاد جلو
میدونی یک پسر از کجا باید به ابعاد شخصیتی ما پی ببره که بیاد جلو
البته اگه دختری باشی که تعاملات گسترده ای داشته باشی و افرادی از طرز تفکر اگاه باشند خوب این درست میشه اما اگر نه خوب نباید انتظار چندانی داشته باشی
تو این جامعه با این برخوردای کم بین دو جنس هر دو انها هستند که متضرر میشن و ما نباید که همش گناه رو به گردن پسرا بندازیم
خوب در این صورت هست که تنها چیزی که کاملا مشهود هست و میشه با صراحت دیدش ظاهر هست که افراد رو به برقرری رابطه میکشونه(متاسفانه این هم معیارزیاد جالبی نیست )

و میخواستم بهت این رو بگم که الان هم اگه برعکس بود و باید که دخترا خواستگاری میگردن باز هم میدیدی که اونها هم بیشتر از روی قیافه میرن جلو همانطور که میبینی مثلا الان این دخترا تو خیابون به پسرای خوشتیپ شماره میدن و ...
پس ربطی به پسر ور دختری نداره و این معضل و این اشتباه وجود داره
و این به این دلیل هست که متاسفانه راههای کمی تو ایران واسه تعامل درست دختر و پسر هست

[THEN]

سلام

1:: عزیزم مطمئنی که فقط بخاطر زیبایی ظاهری بوده؟ زیبایی ظاهر بدون زیبایی باطن خیلی دیگران رو مجذوب نمی کنه ها!
زیبایی باطن زیر پوست آدم حبس نمی شه، و در سیمای شخص هم تجلی پیدا می کنه.
مطمئنا زیبایی روحی شما در جذب کردن دیگران بیشترین تاثیر رو داشته!

منظورم یادآوری این نکته ست که: هر کسی جذب هر کسی نمی شه!
اگه کسی جذب یه "انسان" می شه، مسلما درون قلبش انسانیت زنده ست!
وگرنه هستند کسانیکه از شما بدشون میاد، نه؟


2:: گاهی دیگران برای بیان مقصودشون از کلماتی که برای ما آشنا هستند، استفاده نمی کنند. مطمئنی که طرفت رو درست سنجیدی، و اهداف و معیارهاش رو درست تشخیص دادی؟ به خودت زمان کافی برای شناخت دادی؟


3::

مهربونا من سعی کرده ام تا به حال کمتر از خودم و نظراتم بگویم ...

چرا honey؟ این مختص به تالاره یا همه جا همین اخلاق رو داری؟
هرچی کمتر شخصیت اصلیت رو بروز بدی، طبیعتا کمتر با انسان های مشابه خودت هم گروه می شی.

[حسین پور]

سلام بر استار عزیزم....
به قول خود شما خوبی مهربون؟؟
استار عزیز در این مورد به دو نکته اشاره می کنم:::
1>>>ما باید باور کنیم و بپذیریم اولین و ابتدایی ترین معیاری که ما را بسوی جنس مخالف جذب می کند و به طوری علاقه مند..... """ظاهر"" اوست.....حال می گویید چرا؟؟؟
چون ظاهر فرد در اولین برخورد تنها چیز شناخته شده و بدون پوشش و دورویی خاصی است زیرا فرد نمی تواند ظاهرش را مانند باطنش پنهان سازد....یا ظاهری غیر از ظاهر واقعی نشان دهد....پس ما در اولین برخورد طبیعتا متوجه چیزی در فرد می شویم که شناخته شده و واقعیست.....

2>>>>استار عزیز همه این مشکلات از یک چیز نشات می گیرد و انهم این است که دختران و پسران جامعه ما دیگر خودشان نیستند.....شما کافیست در خیابان کمی به رفتارهای اکثر جوانان امروزی نگاهی بیاندازید چه می بینید..(البته همه جوانان نه).... ایا جز حالت زیر که خواهم نوشت می بینید::
>>>دختران سعی دارند مانند پسران باشند و متقابلا پسران سعی می کنند رفتار دخترانه ای داشته باشند.....دختران مانند پسران سخن می گویند کارهایی می کنند که فقط شایسته پسران است و ساخته انان.....متقابلا پسران لحنشان شده است مامانی و سعی در تقلید رفتار دخترانه دارند....متاسفانه هر یک از جوانان ما خود واقعی را نمی پذیرند و سعی دارند شبیه جنسی شوند مخالف....
حال می گوید چه ربطی به موضوع دارد ...خواهم گفت::
اگر من جوان امروزی در تلاش باشم رفتاری نشان دهم غیر رفتار جنس خودم و انتظاراتی از خود داشته باشم در حد جنس مخالفم........پس در نتیجه الگوی های رفتاری را پس می زنم و در تلاش هستم ظاهرم را متناسب سازم زیرا تنها این ظاهر مورد قبول اغلب جوانان است.
در نتیجه........معیار و الگوی خود را در ظاهر جست و جو می کنم و به دنبال ظاهری هستم که خود همیشه ارزوی داشتنش را داشتم...
همه خوبی ها و بدی ها را در ظاهر می یابم و برتری اجتماعی خود و همسرم را تابع ظاهری خوب می دانم....و در اینده هم چون معیارم از انتخاب غلط بوده کم کم ظاهر برایم عادی می شود و چون می بینم اجتماعات بزرگ تر (خارج از جوانان) و در موقعیت های برتر معیار سنجش و انتخاب تنها لیاقت و استعداد فرد است نه ظاهر فرد.........تازه درمی یابم >>کاش در ظاهری خوب باطنی را پرورش می دادم خوب تر و فردی را انتخاب می کردم نیک تر ..

[rose]

سلام استار عزیز
به نظر من ظاهر مهمه اما از اون مهمتر رفتار وشخصیت آدماست حالا چه دختر چه پسر که مارو مجذوب اونا میکنه و شیفته شون میشیم. خود من که بین دوستانم فراوان دیدم این مورد رو . چه بسا دخترانی رو دیدم که ظاهر انچنانی نداشته اند ولی اونقدر خوشرو و باشخصیت بوده اند که طرف مقابل رو شیفته و مجذوب خودشون کردن. توجه داشته باش که اگه کسی تو رو فقط برای ظاهرت خواست اصلا بهش جواب مثبت ندی و اگه دادی مطمئن باش یه روز ولت میکنه. از پیامبر نقل شده که یه روز ایشون از کنار یه دختر زیبا میگذرن و پیش خودشون میگن که خدا کمکش کنه و یه روز دیگه از کنار یه دختر زشت میگذرن و میگن که خدا شانست بده. تو باید خوب دقت کنی و ببینی که طرف مقابلت بر چه اساسی اومده خواستگاریت. به خاطر خودت و رفتارت یا به خاطر ظاهرت و موقعیت مالی خانواده ت. و سپس خوب بررسی کنی واونی رو که متناسبته انتخاب کنی. زیاد هم نگران سن و سالت نباش. اصلا مگه چند سالته گلم؟ یه ازدواج موفق ودرست اصلا ربطی به سن وسال نداره. من کسایی رو میشناسم که در سن 40 سالگی ازدواج کردن و خیلی هم خوشبختن و تازه بچه هم دارن. مطمئن باش هستند هنوز آدمایی که جنبه های دیگه ای غیر از ظاهر براشون مهم باشه. امیدوار باش و غصه نخور وعجله هم نکن عزیزم.
موفق باشی

[estar7]

سلام دوستان مهربونم(النا61، کاترین،philosara،نقاب،rose)
کاش می شد دستان نازنینتون را که زحمت نوشتن برا من کشیدن را ببوسم و تشکر کنم به خاطر وقتی که واسه من هزینه کردید.
اجرتون با خود اوس کریم
مهربونایی که خواستین بیشتر توضیح بدم چشم.
... اونا من را به خاطر ظاهر و اندامم تحسن کردند. و از اول هم این جنبه، آنها را به سمتم کشید و شاید هیچ مهم نبود که تا به حال چه زحمتی برای خودم و شخصیتم کشیده بودم یا چه تلاشی برای من شدن کردم... و این گروه گفتن که تحصیلات، وجه اجتماعی و شغلی من هیچ عاملی برای انتخابشان نبوده و اهمیتی نخواهد داشت.
...برخی نیز از ابتدا نمی دانستند چه موقعیتی اجتماعی دارم و بعد از دانستن بسیار نگران می شدند که نکنه این باعث برتری من بر آنها شود...
دوست نازنینم بله، زمان زیادی برای شناخت صرف می کنم تا حدی که خانواده ام دیگه شاکی می شن که چرا اینقدر طولش می دی... (آخه خیلی سعی می کنم که کنار بیام )
دوستان خوبم در دنیای واقعی شخصیتم اجتماعی، صادق و رک می باشد ... و شناخت شخصیت واقعیم چندان دشوار نیست. ( philosara جونی در دنیای مجازی به دلیل اینکه نمی خواهم شخصی را برنجونم کمتر نظر شخصی می دم چون می دونم از ویژگی های این دنیای مجازی برداشت سوء می باشد. که هرگز دوست ندارم شخصی را برنجانم. اما چشم خوده خودم می شوم.)

نقاب جونی می دونم اولین دلیل برای جذب ظاهره اما واسه من اولین و آخرینش بود
در خیابان که بماند...در محل کارم در محیطهایی که فکرشو نمی شه کرد... می دونی مهربون بعضی وقتا مثلا در رابطه کاری با همکارام که خیلی هم واسشون ارزش قائل بودم اما بعد از گذشت چندی دیدم وای پناه بر خدا ... باز هم از کسی که شما فکرشو نمی کنی... اصلا شاید این باعث شده کارم پیش بره و خودشون اینو گفتنننننننن

دوستان عزیزم هدفم از این تاپیک این بود که بدونم آیا من باید با این قضیه کنار بیام و یه بله بدم و خیال جمعی را راحت کنم یا نه؟ یا اینکه باز بشینم تا اونی که باید بیاد. آخه این روزها باز از اون مدل خواستگارای محترمی داشتم که یه هو با دیدنم خودشون را با من تو ابرها تصور کردن...
از اون طرف خودم را می شناسم که سازش پذیرم و می تونم با شرایط کنار بیام و از طرفی هم خانوادم دیگه صبر و تحمل ندارن باز مجرد بمونم و دوستانم که میگن خوش به حالت اگر ما جای تو بودیم...

ممنونم از اینکه من را تحمل می کنید.
خیلی تشکر می کنم از راهنمایی های ارزنده شما.
خدا خیرتون بده

[کاترین]

و شاید هیچ مهم نبود که تا به حال چه زحمتی برای خودم و شخصیتم کشیده بودم یا چه تلاشی برای من شدن کردم... و این گروه گفتن که تحصیلات، وجه اجتماعی و شغلی من هیچ عاملی برای انتخابشان نبوده و اهمیتی نخواهد داشت.

با سلامی دوباره به دوست عزیزم
ولی فقط یه سوال ازت داشتم به نظرت کار کردن روی خودت و شخصیتت و بالا رفتن درک و شعور کسی در زندگی ربطی به تحصیلات و وجهه اجتماعی او داره
چه بسیار انسانهایی (مرد و زن)که موقعیت های بسیار عالی داشتن اما از نظر شعور زیر صفر بودن و من نمنونه های زیادی میتونم بیارم از کسی که اینقدر در زندگی فقط و فقط درس خونده که عملا از کوچکترین مسائل و اگاهی هایی که در زندگی باید که رعایت کنه عملا بی خبر بوده (البته من قصد توهین به کسی رو ندارم)

ایا خیلی دوست داری که کسی بدون توجه به روحیات و توانایی های و خصوصیات اخلاقی و پاکی تو و...سایر خصوصیات خوب تو فقط به صرف اینکه یه زن میخواد که تحصیلات بالا داشته باشه و شغل خوبی داشته باشه بیاد باهات ازدواج کنه

واقعا این ملاک تو را راضی می کنه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! !!!!!
یا اینکه به نظرت کار کردن روی شخصیت فقط این هست که تحصیلاتت بره بالا و....!!!!!!!!!

[estar7]

سلام کاترین عزیز و مهربونم حرف شما کاملا درسته منظور من هم این نبود که با تحصیلات و مقام و مرتبه می توان ادعای انسان بودن کرد. فقط این را مثالی عرض کردم خدمت شما چراکه دقیقا حرفی بود که زیاد شنیدم. و چرا این جا عرض کردم چون من برای این جنبه های وجودم وقت گذاشته بودم، درست است که نمی شود با آنها ادعایی در زندگی مشترک داشت اما بی ارزش خواندن آنها نیز دردی است که امروز با خودم دارم، عزیزم من امروز به وسیه ای مورد سنجش و قضاوت قرار می گیرم که هر کسی در هر موقعیتی بدون هیچ تلاشی می توانست...
کاترین بزرگوار اتفاقا خیلی دوست می داشتم (آرزوم بود) با توجه به روحیات و توانایی های و خصوصیات اخلاقی و پاکی و نجابت و ... انتخاب می شدم.

عزیزان من فقط خواستم به نتیجه ای در زندگی خودم برسم و بدانم در این شرایط چه کنم؟ و هرگز قصد به کرسی رساندن حرفم یا رنجاندن کسی یا ادعای نداشته ام.
ممنونم از مهربانی هاتان

[ani]

استار جان عزيزم
تمام تاپيك ات را خواندم نمي فهمم شما يك سري فاكتور براي انتخاب همسر داري . اين درست است ؟! خوب يك سري فاكتور هم آنها دارند كه برايشان درجه بندي دارند ؟! اين هم درست است ؟! خوب شما چرا بايد برايتان فاكتورهاي انتخابي آنها مهم باشد ؟! مهم رسيدن شما به خواست و تمايلتان با در نظر گرفتن معيارهاي خودتان است . همين . نوع تفكر ديگران قرار نيست كاملا مطابق با خواستهاي يك به يك ما باشد . مهم اين است كه شما دقت لازم را در مورد انتخاب خودتان بر مبناي توانايي ها و تمايلاتتان انجام دهيد .اين اجازه و آزادي عمل را هم بايد به طرف مقابل بدهيد كه با هر معياري كه دلش مي خواهد شما را انتخاب كند . شما هم مختاريد به ايشان جواب آري يا نه بدهيد .
و بعدهم رو به كاترين گفته ايد : (آرزوم بود) با توجه به روحیات و توانایی های و خصوصیات اخلاقی و پاکی و نجابت و ... انتخاب می شدم.

شما انتظار داريد از شما بپرسند تو پاكي و در مورد آن با تو حرف بزنند ؟! يا اينكه مثلا خانم شما داراي نجابت هستيد ؟!


ببين عزيزم كساني كه به شيوه سنتي ازدواج مي كنند مطمئن باش همه ي اينجور چيزها را در مورد دختر مي دانند ، پرسيدن دوباره ندارد .پس راهشان را كشيده اند خود دختر را ببينند . ببينند كه چه شود ؟! كه شكم هفت طبقه نداشته باشه و بي دندان و مريض احوال نباشدو.....كسي كه خواستگاري خانه دختري مي رود آن هم به شكل سنتي حتي بهتر از خودت مي دانند كه چه كارهايي كرده اي .