به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 10
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 26 اردیبهشت 88 [ 10:59]
    تاریخ عضویت
    1387-10-25
    نوشته ها
    48
    امتیاز
    3,335
    سطح
    35
    Points: 3,335, Level: 35
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    24

    تشکرشده 25 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array

    من،شوهرم و مادر شوهرم

    [/i][i]دوستان گلم سلام :

    موضوعي پيش اومده كه مدتي است ذهن منو به خودش مشغول كرده دوستاني كه منو مي شناسند ميدونند كه من حدود يكسال و چندين ماه است كه عقدم و تا به حال مشكلي با با خانواده همسرم نداشتم در مورد همسرم هم مشكلات كوچكي بود كه با كمك اين تالار خوشبختانه حل شده موضوع اينه كه چند روز پيش از همسرم پرسيدم وقتي كه تنها ميشي به چي فكر مي كني و اون خيلي راحت گفت به مادرم و به اين كه چه طور كمك حالش باشم من توقع داشتم كه بگه به آيندمون فكر ميكنه و اين كه چطور مشكلاتي كه سر راه ازدواجمون هست رو برداريم خلاصه خيلي از دستش ناراحت شدم ولي سعي كردم به روي خودم نيارم البته من مادر شوهرم رو دوست دارم و كاملا باهاش راحتم نا گفته نمونه كه مادر شوهر من براي بزرگ كردن بچه هاش زحمت زيادي كشيده و براي اونا هم پدر بوده هم مادر و زماني كه شوهر من هشت سالش بوده پدرشون فوت مي كنه ولي ............دلم ميخواست اون لحظه بگه كه به من و زندگيمون فكرميكنه فكرميكنيد دارم حسادت ميكنم؟؟

  2. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 04 اسفند 94 [ 11:19]
    تاریخ عضویت
    1387-7-01
    نوشته ها
    1,948
    امتیاز
    22,799
    سطح
    93
    Points: 22,799, Level: 93
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 551
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,205

    تشکرشده 4,459 در 1,179 پست

    Rep Power
    210
    Array

    به: من،شوهرم و مادر شوهرم

    سلام بر دوست گرامی....شهامت

    خانوم شهامت....ما باید شهامت شنیدن واقعیت ها(آنچه هست) را داشته باشیم...و بعد به فکر قبول و ساختن حقیقت(آنچه باید باشد) ها باشیم......
    قطعا مادر در مقام بالایی از دیگران حتی همسر قرار دارد.......ولی خوب بعضی شوهران صادق هستند و نمی توانند دروغ بگویند تا دل همسر را بدست آورند.....اتفاقا شما باید به همسرتان افتخار کنید...
    چرا افتخار؟؟؟؟شهامت جان اگر کسی در وهله اول مادر خود را دوست نداشته باشد و به فکر آینده و پیری او نباشد من به شما اطمینان می دهم هیچگاه مهر همسر در دلش گنجانده نمی شود......او اگر می گوید به مادرش فکر می کند در واقع به رنج ها و زحمتات او فکر می کند و متقابلا از این راه است که پی به زحمات و رنج های شما خواهد برد زیرا در مادرش که یک زن است این تلاش ها را دیده .....
    یک مثال ساده>>>فکر کنید فرزند پسر خود ازدواج کرده....حال از همسرش از او می پرسد به چه فکر می کنی می گویید:: به مادرم
    آه....اگر شما آن لحظه می دانستید او در مقابل همسرش می گوید به مادرم فکر می کنم..چه حسی داشتید..

    حس حسادت هم در شما و اغلب زنان در این مورد طبیعی است.....
    یک مثال دیگر بزنم....
    روزی همسری برای شوهرش انواع کیک ها را می پخت و انواع تزئین ها را روی کیک می کرد و از آن جا که تعریف کیک های مادرشوهرش را از زبان او شنیده بود می خواست کیکی بپزد که شوهرش بپسندد...
    اما هر بار که می پخت و بعد از خوردن از شوهرش می پرسید چطور بود....
    شوهر با علاقه خاصی می گفت بسیار خوشمزه بود ولی جای کیک های ساده مادر را نمی داد...ولی ممنون خوب بود
    این خانوم هر چه قدر تلاش کرد نتوانست بهتر از مادرشوهرش کیک بپزد...
    یک روز مادر شوهرش را به خانه دعوت کرد و مخفیانه از او. دستور پخت کیک را گرفت....
    مادرشوهر همراه عروس خود به مغازه ای رفتند تا وسایل مورد نیاز کیک را بگیرند...
    ولی عروس بسیار تعجب کرد...مادر شوهرش یک بسته کیک حاضری از فروشگاه تهیه فرمود....
    عروس با تعجب پرسید مگر شما برای او(شوهر) از این کیک های آماده می پختد و مادر شوهر گفت:: بله...
    عروس پرسید: پس چرا من هر چه و از هر نوع کیکی می پزم او فقط از دست پخت شما تعریف می کند..
    به نظر شما جواب این سوال چیست.....بسیار مشخص است هنگام گرم کردن کیک حاضری این ""عشق و محبت"" مادر بود که آن کیک را لذیذ می کرد....در واقع آن عشق مادر که بدون "::هیچ چشم داشت و تعریفی کیک را برای فرزندش می پخت>>

  3. کاربر روبرو از پست مفید حسین پور تشکرکرده است .

    حسین پور (پنجشنبه 27 فروردین 88)

  4. #3
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 28 آذر 99 [ 01:10]
    تاریخ عضویت
    1387-2-31
    نوشته ها
    1,208
    امتیاز
    22,636
    سطح
    93
    Points: 22,636, Level: 93
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 714
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteranSocial10000 Experience Points
    تشکرها
    6,336

    تشکرشده 3,618 در 912 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    141
    Array

    به: من،شوهرم و مادر شوهرم

    آخه دختر خوب شاید من هم اون موقعه یه کم ناراحت میشدم و از اینکه همسرم بهم نگفته که به تو فکر میکنم دلم میگرفت و حتی شاید این ناراحتی و علتش رو هم با لحن مهربانانه و زیرکانه ای به همسرم هم میگفتم اما وقتی بعدا توی خلوت خودم بهش فکر میکردم میدیدم که موضوع اصلا مهم نیست و اون قدر ارزش نداره که بخوام بخاطرش ناراحت بشم. شاید همسرتون اون قدر نسبت به شما صداقت داشته که وقتی اون لحظه، (اون لحظه) ازش این سوال رو پرسیدید و ایشون واقعا به مادرشون فکر می کردن خیلی صادقانه این موضوع رو به شما عنوان کردن و این رو هم بدونید که اگه یه مقدار هم حسادت کنید اصلا درست نیست چون شما معشوقه ی همسرتون هستید و ایشون مادرشون. هر کسی جایگاه خاص خودش رو توی قلب هر انسانی داره. مهم اینه که تلاش کنی تا روز به روز بیشتر به قلب همسرت نفوذ پیدا کنی و هیچ وقت هم تلاش نکن که وجود مادرش رو توی قلبش کمرنگ کنی، همون جوری که هیچ وقت هیچ کسی نمی تونه وجود مادرمون رو توی قلب ما کمرنگ کنه!

  5. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 03 اردیبهشت 88 [ 11:52]
    تاریخ عضویت
    1387-12-02
    نوشته ها
    30
    امتیاز
    3,822
    سطح
    39
    Points: 3,822, Level: 39
    Level completed: 15%, Points required for next Level: 128
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    3

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    به: من،شوهرم و مادر شوهرم

    شهامت عزیز دوستان کامل پاسخ شما رو دادن اما من فقط یه جمله زیبا در مورد مادر خوندم که فکر کردم برای شما هم بنویسم عزیزم شما نباید مقام والای مادرو که مادر شوهر شما پدری هم کرده در نظر همسرت کم رنگ کنی اتفاقا باید خوشحال باشی که به قول معروف همسرتون چاخانت نکرده و احساساتشون را هر طر که باشه بیان می کنه. این یکی از معروف ترین جمله های مرحوم حسین پناهی که شاید خیلی ها اونو خوندن:
    به بهشت نمی روم اگر مادرم آنجا نباشد...
    موفق باشی

  6. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 26 اردیبهشت 88 [ 10:59]
    تاریخ عضویت
    1387-10-25
    نوشته ها
    48
    امتیاز
    3,335
    سطح
    35
    Points: 3,335, Level: 35
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    24

    تشکرشده 25 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: من،شوهرم و مادر شوهرم

    واقعا از لطفتون ممنونم حرفهاي دلنشين و منطقي تون به دلم نشت باور كنيد من هيچ وقت كاري نكردم كه جاي مادر شوهرم رو توي قلب شوهرم بگيرم وخوشحالم كه دوستاي خوبي مثل شما دارم كه اين جور مواقع مي تونم باهاشون درد دل كنم بازهم ازتوجهتون ممنونم
    پيروز باشيد

  7. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اردیبهشت 92 [ 12:37]
    تاریخ عضویت
    1387-6-17
    نوشته ها
    1,234
    امتیاز
    8,567
    سطح
    62
    Points: 8,567, Level: 62
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 183
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    277

    تشکرشده 281 در 126 پست

    Rep Power
    0
    Array

    به: من،شوهرم و مادر شوهرم

    شهامت عزیز خدا رو شکر دختر روشنی عستی. عزیزم اگر حسادت می کردی فقط همسرتو از دست می دادی.
    همان طور که مادرشوهر من با حسادت هاش عملا پسرشو از دست داد. حسادت اصلا نباید تو زندگی زناشویی وجود داشته. هر کسی نزد فرد مورد نظر جایگاه خودشو داره .آفرین دختر خوب.

  8. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 30 آبان 88 [ 11:45]
    تاریخ عضویت
    1386-7-10
    نوشته ها
    1,573
    امتیاز
    16,204
    سطح
    81
    Points: 16,204, Level: 81
    Level completed: 71%, Points required for next Level: 146
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    898

    تشکرشده 926 در 486 پست

    Rep Power
    174
    Array

    به: من،شوهرم و مادر شوهرم

    با درود؛
    خانم گذامی باید این را بهتر بدانید که پسرها به مادرشان علاقه شدیدی دارند و تازه اگر مادر جای پدر هم باشد و هم مادر و هم پدر که بیشتر هم هست.این را بدانید که هیچوقت،هیچوقت و در هیچ شکلی هیچ زنی نمی تواند جای مادر یک مرد را بگیرد.این امر بدی نیست و واقعیت هم هست.
    شما هم در زندگی همسرتان جایگاهی دارید،اما جایگاه مادرشان که ندارید.تازه باید به شوهر خود خیلی هم افتخار نمایید که چنین اندیشه ای در سر دارد.وانگهی مگر این فکر و احساس طبیعی ایشان مخالف آینده نگری برای زندگی مشترکش با شماست؟!!شما باید شناخت خود را از مردان بالاتر ببرید.
    بدرود./

  9. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 02 اسفند 89 [ 16:24]
    تاریخ عضویت
    1388-1-18
    نوشته ها
    519
    امتیاز
    5,952
    سطح
    50
    Points: 5,952, Level: 50
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 198
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,677

    تشکرشده 1,685 در 458 پست

    Rep Power
    67
    Array

    به: من،شوهرم و مادر شوهرم

    شهامت عزیز،" مردها موجودات ساده ای هستند". اگه اینو درک کنی، خیلی از نگرانی های زندگیت محو می شن.

    مسئله اینه: اخیرا مشغله فکری همسر شما مادرشون هست. فقط همین! بزرگش نکنید. این نشون دهنده بی توجهی ایشون به آیندتون نیست.
    اصلا هم نتیجه نگیرید که ایشون در خلوتشون به شما فکر نمی کنند.

    پیشنهاد من اینه که به جای ناراحت شدن سعی کنید بیشتر به مادر همسرتون محبت و توجه کنید. اینطوری قلب همسرتون رو آرام می کنید و نگرانی هاش رو کاهش می دید(خریدن یک کادوی کوچیک هم بد فکری نیست).

    + شما حسود نیستید، فقط قلب مهربونتون اشتباها نگران شده. همین.

  10. کاربر روبرو از پست مفید THEN تشکرکرده است .

    THEN (پنجشنبه 27 فروردین 88)

  11. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 03 شهریور 99 [ 16:54]
    تاریخ عضویت
    1387-12-29
    نوشته ها
    359
    امتیاز
    14,355
    سطح
    77
    Points: 14,355, Level: 77
    Level completed: 77%, Points required for next Level: 95
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience Points
    تشکرها
    655

    تشکرشده 679 در 210 پست

    Rep Power
    52
    Array

    به: من،شوهرم و مادر شوهرم

    من هم با نظر philosara كاملا موافقم. با محبت كردن به مادر شوهر با يك تير چند تا نشون مي زنين كه يكيش بدست اوردن دل مادرشوهر و يكي ديگه هم بوجود اومن احساس احترام و اعتماد خيلي خوب از طرف همسرتون نسبت به شماست. يه حس خيلي خوبي همسرتون نسبت به شما پيدا مي كنه.

  12. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 11 تیر 88 [ 06:33]
    تاریخ عضویت
    1388-1-15
    نوشته ها
    114
    امتیاز
    3,182
    سطح
    34
    Points: 3,182, Level: 34
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    53

    تشکرشده 55 در 39 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: من،شوهرم و مادر شوهرم

    دوست عزیز
    به نظر من تو میتونی حالا که فهمیدی همسرت نسبت به مادرش نگران است. با محبت خالصانه خودت را به همسرت و مادرش نزدیک تر کنی.
    عزیزم گفتی نگرانی !چرا نگران؟
    خوشحال باش همسرت1 -بهت دروغ نگفته 2-پسری که نگران خانواده اش باشد نگران تو هم می شود و همیشه دوستت خوا هد داشت


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 03:22 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.