اولا سلام
دوما بابا من از دست این اضطراب خسته شدم به داد من برسید
اگر کسی تونست به من کمک کنه
بزارید کمی توضیح بدم من آدم خجالتی هستم اما اگر کار مهمی پیش بیاد هر طور شده سعی میکنم انجامش بدم و دیگه خجالت مانع من نمیشه
اما اینو هم بگم در اون حالت تپق زدن هم فراموشم نمیشه ولی من کارمو انجام میدم :P خنده دار که طرف مقابلم گیج میشه نه به اون جسارتم در شروع کاری و نه به این تپق زدن و اضطرابم .یا میگه بیسوادم یا میگه حولم یا خلاصه ضعف رو در من میبینه :(منم حالم گرفته میشه.
ضمنا اینو هم بگم که اگر این تپق زدن نبود کسی متوجه اضطراب و ترس درونی من نمیشد اماتنها آرزوم این بود که فقط تپق نمیزدم چون درجا از اعتماد بنفسم کم میکنه .همش به یاد اون لکنت میافتم و خجالت میکشم.
مسئله دیگه اینکه این اضطراب لعنتی یکهو به من هجوم میاره مثلا برای یک مسئله اداری با جایی تماس گرفتم یکهو قلبم شروع به تپش کردن میکنه و آمادگی من برای نامفهوم تلفظ کردن کلمات بیشتر میشه و خلاصه حالمو میگیرهمهم نیست طرف من زن باشه یا مرد فرقی نمیکنه .البته اینو هم بگم گاهی خیلی راحتم وقتی تو اتاق تنها هستم راحتر حرف میزنم من اصولا آدم مخفی کاری هستم ، من فرزند آخر خانواده هستم از بس حرفهای منو تکرار کردند و خندیدند (تازه از روی علاقه)من هم خجالتی شدم .
حالا چیکار کنم وقتی تلفن هولد میشه که به من وصل بشه اضطراب بیجا منو میگیره بعد هم تپش قلب و بعد هم نفس کوتاه و بعد لکنت زبان همش با خودم میگم ای بابا مگه اون طرف کیه ؟؟ اما فایده نداره فقط اگر یک زمانی حدود 5یا 6 دقیقه بگذره آروم میشم.......من چیکار کنم خسته شدم درمان نمیشم
علاقه مندی ها (Bookmarks)