سلام عزیزان
می خواهم اینجا درسهای بهاری را از زبان جوادم برایتان بگویم.
بگویم كه چگونه به بهار نگاه می كرد، شنیدنی هست:


وجد نوروزی در چیست؟!
راز خرسندی از شكوفایی یك گل، و شیفتگی در ترنم بلبل چیست؟!
هیجان ناشی از نسیم بهاری و لذت چهچه یك زرد قناری چه در جانمان می ریزد كه مدهوشمان می سازد؟!
آغاز، تولد، وشكوفایی دگر باره یك تركه خشك ، چه پیامی را در گوشمان زمزمه می كند؟!
و این دوره متوالی سالیانه كه با سبزی و شكفتگی گیاهان در نوروز خود را برای ما می آراید چه ناشنیده ای را بر سرمان فریاد می كشد؟!


.
.
|
|
|
|
|
|
|
|
|
.
.


گویا تغییری در راه هست.
سردی تن زمین گرم می شود.
خشكی جسم بی روح درخت جان می گیرد.
زمین می روید
و جهان ،‌ حضور خورشید را بیشتر درك می كند.
و ول وله تكاپویی جدید، ‌اشتیاق شدن را در ما بر می انگیزد.
و آیا آدمی با همه شعورش صرفا نظاره گر و پای كوب می ماند؟!
حاشا كه وجودمان كم تحرك تر ا ز تنه خشك درختان باشد؟!
هرگز باور ندارم كه پیام بی زبان هستی را آدمی نشنود كه روز نو، تو را نیز نوروزیست!!!
پیام تغییر در آفاق طنین انداز است، و گوش فلك كرشده است كه ‌ آی انسان آیا تو نیز دگر بارشكفته خواهی شد؟!
آیا تو را نیز سبزی، طراوات خواهد بخشید،‌و غنچه ثمره بخشی ات ، لبان همدردانت را گلخند شادی می نشاند؟!
آیا همانطور كه كودكان در لابلای سایه درختان تازه بیدار شده ، قهقه مستانه سر می دهند، اطرافیان ما هم در كنار ما این عظمت تغییر و شكوفایی نو را حس خواهند كرد؟!
یعنی انسان با همه این درایت و شعورش كه هستی را مقهور خود كرده است،‌ در تازگی و شادابی از این به ظاهر بی روح جهان كم خواهد آورد؟!
هیهات كه انسان باشیم و سیطره خود را در این بعد هم به رخ هستی نكشیم!!!
باور نمی كنم كه انسان خموده و خسته از زمستان خودخواهی و خشكی، بهار تصمیم گیری و انتخاب نوین را با هستی به مسابقه نگذارد كه آری منم انسان، و در نو شدن هم پیشاپیشم و زندگی را معنابخش.

بهاری می شویم
تازه تر
و منتظر گرمایی بیشتر در تابستان و همدلی و همراه و ثمر بخشی به خودمان و عزیزانمان.
می آموزیم از درختان كه خود را با هم مقایسه نكنیم و سایه خود را رایگان ببخشیم به زمین.

سالی جدید را در حالی آغاز می كنیم كه بصیر و سمیع شدیم به درسهای طبیعت، و میرویم تا تازگی را با تازگی راههایمان و اهدافمان و تلاشمان تجربه كنیم.

آری ما انسانیم ،‌اشرف مخلوقات.
و ما هم می توانیم جواد گونه باشیم ، جواد گونه زندگی كنیم و جواد گونه بمیریم قبل از آنكه مرده شویم.
اگر بخواهیم.