سلام سلام صدتا سلام من بازم اومدم بعد از چند وقت تو این مدت خیلی رو خودم کار کردم میومدم اینجا ولی مطلب نمینوشتم اخه دیگه همه حرفام تکراری شده خانواده شوهرم هنوز تغییری نکردن اما من خیلی عوض شدم نسبت به خیلی از حرفا و کاراشون بیتفاوت شدم و سعی میکنم در حد توانم از خودم دفاع کنم البته زیاد نتونستم چون اگه بخوای در مقابل اونا وایستا باید یکی بشی مثل خودشون که من نمیتونم ولی گاهی اوقات همسرم حرفای دل منو بهشون میزنه و این ارومم میکنه یه روز خوبن یه روز بد یه روز مهربونن یه بد اخلاق ولی من همش یه جورم یه کم رسمی و لبخند به لب زیاد دیگه خودمو درگیر مسائلشون نمیکنم تو این مدت کلی به خواهر شوهرم و برادرشوهرم از نظر مالی رسیدن وقتی شنیدم ناراحت شدم ولی زودی بیخیالش شدم همشونو سپردم به خدا میدونم که یه روز جوابشونو میده حالا بعد از این گاهی اوقات میام و از شیرین کاریهاشون مینویسم