به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 10
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 مهر 01 [ 14:47]
    تاریخ عضویت
    1400-11-25
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    864
    سطح
    15
    Points: 864, Level: 15
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 36
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    24

    تشکرشده 19 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Unhappy مشکلاتم خیلی زیاده ،دارم له میشم زیر بارش

    سلام نمیدونم از کجا باید شروع کنم فقط اومدم اینجا تا یکم سبک شم احساس میکنم زیر بار حرف های نزده درد دل های نکرده دارم خفه میشم‌ خیلی تنهام ،البته که خدا همه ی امیدم هست ولی ....
    دلم‌خیلی گرفته ،احساس پوچی دارم ،سنم داره بالا میره و ازدواجم دیر میشه ،حدود سی سالگی هستم و از طرفی مشکلات عدم اعتماد به نفس اضطراب و بی دست و پا بودنم هم هست خیلی حالم بده،نمیتونم تنهایی از پسشون بربیام ،سردرد لعنتی رهام نمیکنه خیلی ميترسم، ام آر ای ،عکس از سینوس مشکلی نداشت،نمیدونم دیگه چیکار کنم،کسی رو هم ندارم که ببرتم دکتر ،خودم‌تنهایی باید برم ،امان از بی عرضگیم که رانندگی بلد نیستم بلدم باشم خیلی مضطربم آدمی به داغونی خودم ندیدم خیلی دلم به حال خودم میسوزه

    - - - Updated - - -

    نمیخوام‌ ناشکری کنم ولی نمیدونم چرا چند ساله زندگیم روبراه نمیشه ،سالهاست یه ازدواج خوب از خدا میخوام ولی نمیدونم چرا نمیشه اونی که باید،خسته شدم دیگه

    - - - Updated - - -

    البته گاهی میگم با این حالم شاید بهتره ازدواج نکنم ،ولی برای بهتر شدنم هم دست روی دست نذاشتم سعی کردم خودمو ارتقا بدم منطقی باشم درست فکر کنم ولی هر آدمی تا یه جایی کشش داره ،آخرین موردی که باهاش حرف زدم خیلی پسر خوبی بود تنها عیبش که خیلی به چشمم اومد هم قد بودنش بود،حالم از خودم‌ بهم میخوره که اینقدر ظاهر بینم نتونستم‌ چشم‌ پوشی کنم و بقیه ی خوبی‌اش و ببینم

    - - - Updated - - -

    کلکسیونی از مشکلات تو زندگیم هست و اونقدر ذهنم آشفته اس که هرچی به ذهنم میاد مینویسم ،شما به بزرگواری خودتون ببخشید
    یه مسئله دیگه راجع به ظاهر خودم که معمولی هست،بینیمم بد نیست ولی از وقتی عمل بینی رایج شده به عمل بینی فکر میکنم با وجود اینکه میترسم ،و از طرفیم فکر میکنم توی این شرایط که اعتماد به نفسم به شدت اومده پایین و حال روحی مناسبی ندارم عمل بینی به شدت کار اشتباهی هست،ولی مدام هر عمل بینی که میبینم میرم تو فکر که اگه عمل کنم چطوری میشم از اون طرفم عملای دیگه میاد به ذهنم که اگه مثلا بینیم عمل کنم اون کارم باید انجام بدم تا چهره ام‌ بهت بشه واسه همین سعی میکنم خودمو هرجور شده همینطوری قبول داشته باشم و دوست داشته باشم ،ولی زیاد موفق نمیشم

  2. کاربر روبرو از پست مفید bahar91 تشکرکرده است .

    miss seven (چهارشنبه 29 تیر 01)

  3. #2
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,636 در 1,206 پست

    Rep Power
    291
    Array
    سلام بهار عزیز

    همه ی اینایی که نوشتی و همه ی اونایی که تو ذهنت در رفت و آمده بهتره اول یه ساماندهی کنی.

    معمولا یکسری مسائل مهمتر تو اولویت قرار میگیرن و هر کدوم میطلبه جداگونه در موردش تبادل نظر کنیم و یه نتیجه ای داشته باشه.


    * همین مسئله ی ازدواج که در موردش نوشتی؛

    _ چرا میخوای ازدواج کنی؟

  4. 3 کاربر از پست مفید سحر بهاری تشکرکرده اند .

    bahar91 (جمعه 24 تیر 01), miss seven (چهارشنبه 29 تیر 01), بانوی آفتاب (یکشنبه 02 مرداد 01)

  5. #3
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    دیروز [ 16:32]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,156
    امتیاز
    90,044
    سطح
    100
    Points: 90,044, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,808

    تشکرشده 6,771 در 2,368 پست

    Rep Power
    0
    Array

    با سلام


    موردها و دغدغه هایی که نوشین در مورد ازدواج - رانندگی - عمل بینی و ...همه یه ریشه داره و اون در اضطراب شما ست .
    اول باید این اضطراب را مدیریت کنید .
    ببینید ، ازدواج درسته مهمه در زندگی هر شخصی ، ولی تمام زندگی ما نیست !
    خیلی ها ازدواج کردن و خوشبخت هستن - بعضی ها هم ازدواج کردن ولی خوشبخت نیستن.
    می دونید چی می خوام بگم ،،،می خوام بگم قسمت پر لیوان را ببینید .
    سختی ها و گرفتاری ها در سیر کمال انسان هست ، که باید یاد بگیریم خودمون را باهاش توسعه بدیم .
    ما باید یاد بگیریم استانداردهای زندگی را جوری بچینیم که اگه به یه هدفی نرسیدیم و یا دیرتر رسیدیم کمتر دچار آشفتگی بشیم .
    امام صادق ع به خاطر شرایطی که داشتن در برخی منابع آمده در پنجاه و چند سالگی ازدواج کردن و در بعضی از روایات چهل و چند سالگی - حضرت خدیجه (س) در برخی منابع گفته شده 40 سالگی ازدواج کردن - حضرت عیسی ع ازدواج نکردن - حضرت معصومه ( س) ازدواج نکردن به خاطر شرایطی که داشتن . بعضی از علما و خیلی از آدما هم همین طور ....
    قرار نیست اگه به هدفی نرسیدیم و یا اگه قراره دیرتر برسیم مسیر کمال خودمون را بذاریم کنار .
    نباید رشد و کمال خودمون را وابسته به هدف های خاص کنیم .
    نباید نگاه مردم ما را دلسرد کنه و اینکه بترسیم مردم ما را قضاوت کنن .
    بنابراین شما هدفمند به مسیر زندگی تون ادامه بدید با قدرت،،،
    اول سعی کنید خودتون قوی باشید ،،،
    برای خودتون ارزش انتخاب کنید ( مثل خدمت به مردم - رشد و کمال و ...)
    متناسب با ارزش ها هدفمند باشیم ،،،
    هدف های بلند مدت و کوتاه مدت داشته باشیم ،،،
    روی هدف های معنوی ، خوب کار کنیم ،،،
    انسان هایی که هدف های معنوی ندارند بنظرم در دراز مدت دچار یکنواختی میشن و بیشتر در صدمات افسردگی و اضطراب قرار می گیرن .
    سعی کنید در زمینه های علمی - مهارتی روی خودتون بهتر کار کنید .
    مسیر شغلی داشته باشید و یا اگه دارید توسعه اش بدید به صورت هدفمند .
    یادمون هم باشه دنیا مسابقه و چشم هم چشمی نیست ،،،مسیر زندگی هر فردی با فرد دیگر فرق می کنه .


    ............................


    یاد خدا آرامش قلب هاست .
    اگه نخ مون همیشه به خدا وصل باشه ،،، همیشه با روحیه و با قدرت در مسیر کمال حرکت می کنیم .
    اینجوری سختی و خوشی های مسیر زندگیمون را نعمت می دونیم و رشدی برای خودمون .
    خدا را محبوب واقعی خودمون بدونیم ( این خیلی مهمه ) .
    شاکر نعمت ها باشیم ،،،
    یه کاغذ بردارید و نعمت هایی که دارید را بنوسید ( مثلا می بینم - می تونم حرکت کنم - می شنوم و...)
    هر چه بیشتر به داشته هامون تمرکز کنیم شادتریم ،،،
    مصیبت ها و گرفتاری ها هم ، شکری دارد ،،،
    فایل های زیر را ببینید - خیلی کمکتون می کنه :


    در برابر سختی ها ، گرفتاری ها ، مصیبت ها ،،، صبور و شاکر باشیم

    نعمت شمار: تاپیک شاکرین ، خدایا تو را شکر می گویم

    راه شاد شدن

    مکتب امام حسین (ع)

    مومن نباید غصه بخوره

    اگر چه که انسان رنج می بره ولی مقصود نهایی شادیه

    او با شماست




    ............................



    یه برگ از درخت با اراده خداوند می ریزه چه برسه به مسائلی مانند ازدواج .
    بعضی موقع ها شرایط آدم ها اینجور قسمت می کنه - بعضی موقع ها آزمایش و امتحان الهی هست و بعضی موقع ها کمال گرایی دختر و پسرها ،،،
    یعنی مثلا دختر خواستگار داره ولی به خاطر کمال گرایی و یا استانداردهای غیر واقعی عقب می ندازه - یا مثلا پسر شرایط ازدواج را داره ولی به خاطر کمال گرایی این کار را انجام نمیده ،،،
    مسائلی دیگری هم هست مانند مشکلات کاری آقایون و یا کم مسئولیتی آقایون در امر تشکیل خانواده ، یا مشکلات خانوادگی - عدم اعتماد به نفس در ازدواج در طرفین - مشکلات جامعه و یا موردهای دیگر...
    خیلی مهمه هم بُعد معنوی را در نظر بگیریم و هم کارنامه زندگی خودمون و انتخاب هامون .
    اینکه می فرمایید دنبال یه ازدواج خوب هستید ،،،باید برای خودتون تعریف کنید ازدواج خوب یعنی چی ؟
    نمره 20 وجود نداره .
    پسری بیاد ما را بر اسب سفید سوار کنه ببره تو آسمون ،، اینا برای فیلم هاست ،،، برای پسر هم همین طور - بره خواستگاری و با یه فرشته سوار بر قالیچه آسمانی ازدواج کنه و...
    آدم ها مجموعه ای از خوبیها و بدی ها هستن ،،، نقاط قوت دارن - نقاط ضعف دارن .
    ما باید یاد بگریم با محدودیت هایی که داریم انتخاب های منطقی انجام بدیم .
    یعنی خط قرمزها را مشخص کنیم و بدونیم کجاها نباید کوتاه بیایم - و یاد بگیریم کجاها منعطف باشیم .
    مثلا قد چقدر برای ما مهم باشه و اگه خواستگارمون قدش از ما کم تر بود و یا هم اندازه بود معیارهای دیگر را بررسی کنیم یا نه و این قد کجای زندگی ما را قراره پر کنه و چقدر این معیار واقعی و پخته هست - امکان داره فردی هم اندازه ما باشه و یا کم تر ولی ویژیگهایی داشته باشه که اون فردی که قد بلند تره نداشته باشه - اخلاق و ایمان ،صداقت چقدر مهم باشه ،دلنشینی چقدر مهم باشه و شدت اندازه گیری اون ،حجاب ، پوشش ، فرهنگ و شرایط اقتصادی خانواده ها و فاصله طبقاتی و سبک زندگی ها چقدر مهم باشه و ...
    لازمش این هست سعی کنیم خودمون را خوب بشناسیم - شدت معیارها را بررسی کنیم و اولویت گذاری داشته باشیم .
    به خودمون می گیم خدایا شرایط سنی و خانوادگی من این هست - موردهای ازدواج هم همینا و یا در این شرایط فعلا این گزینه ،،، مشورت و مشاوره ها را هم انجام دادم ،،،خودت راه درست را نشونم بده و قدرت در انتخاب بده .سپس توکل کنید و حر کت کنید .انتخاب خوب یا درست فقط مهم نیست لزوما - نگه داشتن اون هم مهمه .بعضی از زن و شوهر ها انتخاب های درستی می کنند ولی نمی تونن همو نگه دارن و بعد یه مدت طلاق می گیرن و جدا میشن و اگه طلاق هم نگیرن مشکلات عاطفی و تحمل هم .زندگی مشترک مثل یه دانشگاه می مونه و زن و شوهر باید تا آخر مسیر خودشون را رشد بدن .
    معیارهاتون را برای ازدواج با کمک یه مشاور حضوری بررسی کنید .



    .............................


    در مورد رانندگی ،،، مسئله ای که در شما دیدم این بود که شما خودتون را کم ارزش می دونید و دیگران را از خودتون با ارزش تر .
    در مورد بینی هم ، همین طور .
    رانندگی را همه می تونن یاد بگیرن به شرطی که نگاه خودشون را درست کنن .
    دارید رانندگی می کنید از این بعد سعی کنید دیگران را مثل خودتون عادی در نظر بگیرید .
    یه استاد خوب پیدا کنید - یه مدت در جای خلوت تمرین ها را انجام بدید - بعد اعتماد به نفس لازم را کسب می کنید .
    اولش ترسه ولی راه حل ترس اینکه برید تو مشکل . ( به شرطی که عمیقا به این نتیجه رسیده اید که می خواین تغییر ایجاد کنین در خودتون و اون هدف حتما براتون مهمه . )
    اعتماد به نفس یعنی این :


    نقطه اشتراک !
    باور و مهارت !
    هر چه باور به خودمون و مهارتمون در اون موضوع بیشتر شد ، اعتماد به نفس در اون موضوع بهتر میشه .
    روی عزت نفس هم باید کارکنید .
    این تاپیک را کامل بخونید :
    ** عزت نفس + اعتماد به نفس **





    در شما چند تا طرحواره دیده شده :)
    این چند تا طرحواره را وقت بذارید و مطالعه کنید و بعد پیشرفت خودتون را ببنید .
    - طرحواره نقص و شرم ،بی ارزشی

    - طرحواره آسیب پذیری نسبت به ضرر
    - طرحواره معیارهای سرسختانه ، کمال گرایی




    این قسمت هم مطالعه بفرمایید »
    نقش طرحواره ها در انتخاب همسر




    موفق باشید .
    ویرایش توسط باغبان : جمعه 24 تیر 01 در ساعت 13:50 دلیل: تایپک مطالعاتی

  6. 4 کاربر از پست مفید باغبان تشکرکرده اند .

    bahar91 (جمعه 24 تیر 01), gholam1234 (جمعه 24 تیر 01), miss seven (چهارشنبه 29 تیر 01), بانوی آفتاب (یکشنبه 02 مرداد 01)

  7. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 مهر 01 [ 14:47]
    تاریخ عضویت
    1400-11-25
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    864
    سطح
    15
    Points: 864, Level: 15
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 36
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    24

    تشکرشده 19 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام‌ خیلی ممنونم از سحر بهاری عزیز و آقای باغبان مهربان که خیلی مطالب مفیدی رو برام‌ نوشتید و بسیار پرمحتوا و عالی ،لینک هایی که گذاشتین حتما در اولین فرصت میبینم
    در مورد علت ازدواج و اینکه چرا میخوام ازدواج کنم : ازدواج در خانواده ی من یک ارزشه مخصوصا برای پدرم در حال حاضر بزرگترین دغدغه برای ایشون ازدواج منه و نگران منن که چون سنشون بالا میره بیشتر نگران من میش ن ،خود من هم با توجه به روحیاتی که دارم دختری نیستم که بخوام زندگی مجردی داشته باشم و دوست دارم زندگی مستقل همراه با همسرم رو تجربه کنم ،باتوجه به اینکه ۳۰ سالگی رو رد کردم و وقتی نگاه میکنم که مگه قراره چقدر عمرکنم و کی قراره بچه دار بشم که از آب و گل دراومدن بچه هام رو هم ببینم نگرانیم بیشتر میشه ،البته این یه بخشیش هست و نمیتونم بگم علت اصلی هیت ،علت اصلی که مربوط به خودم میشه روزای جوونیمه که میتونه با حضور یه آدم دیگه به عنوان همسر خیلی بهتر طی بشه مسلما نسبت به بیست سالگیم خیلی آدم پخته تری شدم و میدونم که الانم علامه دهر نیستم ولی به نظر من ازدواج یه مرحله مثل بقیه مراحل زندکی انسانه که در جهت رشد آدمه، با ازدواج درست،انسان به آرامش میرسه فکرش متمرکز روی یک نفر میشه که دوستش داره و بهش عشق می‌ده و ازش عشق دریافت میکنه میتونن دلیل حال خوب همدیگه باشن،میتونی به جای تنهایی بیرون رفتن یا تنها ت خونه موندن با اون تفریحات مشترک،سفر دونفره حتی مراسم مذهبیدونفره شرکت کنیم مگه آدم از زندگی چی میخواد،من یه تکیه گاه یه پشتیبان میخوام مثلا ت ی همین رانندگی پدرم هیچ وقت پشتیبانم نبود کلا نمیخوام‌انتظاری داشته باشم مخصوصا از پدرم و مدتهاست که سعی کردم درخواستی نداشته باشم و خوب اذیت هم‌میشم چون دخترم مثلا یکبار برای همین دکتر رفتن خودم تنهایی تو اوج گرما باید یه مسیری رو پیاده میرفتم و چون دخترم اهل تنها تاکسی سوار شدن هم نیستم خلاصه تا مطب دکتر دلم‌به حال خودم و تنهاییم سوخت از اینکه دختر ضعیفی بار آوردن از دستشون ناراحتم ،ولی خوب دیگه شاکی نیستم و پذیرفتن ،به خاطر همینه که احساس میکنم کم آوردم و تنهایی نمیتونم خودمو بکشم بالا
    البته که به ازدواج به چشم یه اتفاق‌رویایی نگاه نمی‌کنم و میدونم که قراره به هر حال زندکی بالا و پایین داشته باشه
    آقای باغبان شما درست میگین باید یکسری اهداف در راستای ازرش هام تعیین کنم ،یه کاری کردن بهتر از هیچ کاری نکردنه
    امیدوارم بتونم

  8. 4 کاربر از پست مفید bahar91 تشکرکرده اند .

    miss seven (چهارشنبه 29 تیر 01), بانوی آفتاب (یکشنبه 02 مرداد 01), باغبان (جمعه 24 تیر 01), سحر بهاری (جمعه 24 تیر 01)

  9. #5
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,636 در 1,206 پست

    Rep Power
    291
    Array
    خواهش میکنم، ممنون از توضیحت

    خانم بهار اگر ما بیایم با تموم مسائلی که برامون مطرحه، همراه یکسری تصورات خوب بریم تو دل ازدواج... اولین اشتباهمون اینه که به طرف مقابل خیانت کردیم و بعد خودمون آسیب میبینیم. خیانت فقط این نیست یه فرد متاهل با یکی دیگه ارتباط بگیره، خیانت میتونه این باشه که فلانی مشکلاتشو با خودش وارد زندگی من کنه و منم همراهش غرق بشم!

    * چند تکه نوشتت رو جدا کردم؛

    نقل قول نوشته اصلی توسط bahar91 نمایش پست ها
    روزای جوونیمه که میتونه با حضور یه آدم دیگه به عنوان همسر خیلی بهتر طی بشه.
    میتونی به جای تنهایی بیرون رفتن یا تنها ت خونه موندن با اون تفریحات مشترک،سفر دونفره حتی مراسم مذهبیدونفره شرکت کنیم.
    و بر عکس میتونه به روزهای نچندان دلچسب یا سختی هم تبدیل بشه. ممکنه تفریحات دونفره کمی داشته باشین، اون میتونه تو خونه مراسم مذهبیش رو دنبال کنه! بدون اینکه انسان بدی باشه، یا بخواد شما رو اذیت کنه.

    پرسیدم ( چرا میخوای ازدواج کنی؟ )
    ✓ چون میخواستم بدونم الان اگر یه خواستگار فرضی باشه، میتونین طرف مقابلتون رو بشناسین ؟ تعریف شما از ازدواج عاقلانست یا عاشقانه؟ درون دیگری دنبال چه چیزهایی هستین؟ و ...

    _ اگر من روزهای خیلی بهتری ندارم ، ممکنه موفق نشم جایی دیگری هم اونو تجربه کنم. پس اول لازمه خودم حالمو خوب کنم.
    یعنی خودمو بشناسم ( نیازهای خودمو ببینم ) _ هدف داشته باشم، نه اینکه بعد ازدواج دنبال هدف برم_ خودمو دوست داشته باشم_ ازدواج رو مُسکن یا درمان نبینم_ نقاب الهه ی مشکلات رو از روی صورتم بردارم _ خودمو قربانی تصور نکنم و ...

    جذب این نشم فلان خواستگارم چون مهربونه، پس گزینه مناسبی برای ازدواجه.
    چون مذهبیه پس برای هم ساخته شدیم.
    چون بخشندست حرف نداره.
    چون اهل تفریحه، عالیه.

    * من تو بقیه دنبال چی میگردم؟
    » دنبال یکی که همپای این ور اونور رفتنم باشه؟
    » مثلا اون هی قربون من بره ، من فداش بشم؟
    » خلاء هایی که از سمت خانواده داشتم، اون جبرانش کنه؟
    و ...
    اینا ویژگی های خوبین ولی متاسفانه باید بگم کسی رو خوشبخت نمیکنن. لازمه ی شناخت واقعی موارد دیگرم هستن.
    اون ارتباطاش با دیگران چطوره؟ ارزیابی و تحلیلاش روی مسائل مختلف چیه؟ این آدم به بلوغ لازم برای شروع یه رابطه عاطفی رسیده؟ هدف داره؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط bahar91 نمایش پست ها
    انسان به آرامش میرسه فکرش متمرکز روی یک نفر میشه که دوستش داره و بهش عشق می‌ده و ازش عشق دریافت میکنه میتونن دلیل حال خوب همدیگه باشن.
    _ میتونن کنار هم خیلی هم خوشحال نباشن یا حتی دلیل حال بد همدیگه بشن. من کلی مینوسیم، خیلی اشتباه بزرگیه دنبال عشق گشتن.

    در واقع بعضی از ما باور داریم دوست داشتنی و لایق نیستیم و تلاش عجیبی میکنیم دنبال عشق بیرونی بگردیم. دنبال کسی میگردیم که اون دوست داشتنی و لایق بودن و .. ما رو تایید کنه و باهاش صمیمی میشیم . اون میاد تا سرپوش روی ترسمون بگذاره، چون جرات مواجه باهاش رو نداریم.
    در اینصورت وقتی وارد جریان واقعی زندگی میشیم، اون حالات رو با خودمون وارد رابطه میکنیم، دستمون رو میشه، وقتی به عشق واقعی نمیرسیم، آسیب هم ببینیم... ممکنه این جمله ی سؤالی تکراری رو استفاده کنیم ! ( عشق واقعا وجود داره ؟ )

    توی یه رابطه عاطفی تلاش میکنیم ارتقاش بدیم، اما فذاموشم نکنیم یه رابطه مثل دو تا بال یک پرندست. نیاز به دو تا شخصیت قوی، آگاه و بلد داره. اگر درست پیش بریم ، تیم خوبی تشکیل بدیم، اون رابطه آرامش میده‌ و ارزشمنده.

    من توصیه میکنم از مشاوره خصوصی این تالار یا نزد یک فرد متخصص بهره ببرید.


    دوستان گرامی ؛

    لطفا، انجمن آموزش استفاده از تالار همدردی را مطالعه بفرمایید.

  10. 4 کاربر از پست مفید سحر بهاری تشکرکرده اند .

    bahar91 (شنبه 25 تیر 01), MimiBahar (چهارشنبه 29 تیر 01), miss seven (چهارشنبه 29 تیر 01), بانوی آفتاب (یکشنبه 02 مرداد 01)

  11. #6
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    دیروز [ 16:32]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,156
    امتیاز
    90,044
    سطح
    100
    Points: 90,044, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,808

    تشکرشده 6,771 در 2,368 پست

    Rep Power
    0
    Array


    ممنون خانم بهار 91
    نظر لطف شماست
    تشکر ازتون .
    لینک های ارسالی را با دقت روش کار کنید مخصوصا طرحواره کمال گرایی
    خیلی از دختر و پسرها به خاطر همین کمال گرایی فرصت های زیادی از خودشون می گیرن .
    مراقب فرصت ها باشید .
    از طرفی بلوغ فکری و احساسی قبل ازدواج هم مهمه ،،،
    یعنی اینکه تا عقدی صورت نگرفته احساس تعلق به طرف مقابل نداشته باشیم ( لینکه مطالعش را پایین میذارم ) و خوب معیارهامون را بررسی کنیم ، راستی آزمایی کنیم ،،،
    شاید مورد پذیرش آقای خواستگار و یا دختری که خواستگاریش می ریم نباشیم ،،،
    شاید مورد پسند خانواده هاشون نباشیم ( ازدواج پیوند بین دو خانواده هست نه دو فرد )
    و....
    این هم باید دقت کنیم تا خدایی نکرده آسیب نبینیم .
    آنچه باید در مورد نامزدی بدانیم: وعده قبل از عقد نکاح، تعهد ایجاد نمی کند
    سطوح رابطه دختر و پسر





    ..................................



    در مورد هارمونی خصلتها :

    نقل قول نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی نمایش پست ها
    بعضي خصلتها مي توانند ساير خصوصيات آدمي را وتو كنند.
    بعضي اين خصلتها بايد با هم هارموني داشته باشد.
    مثلا اگر شما فردي در قواره مذهبي باشيد، اهل دعا و نماز باشيد، مسلما خواستگاراني از اين طيف جذب خواهيد كرد. حالا اگر در مورد حجاب متفاوت باشيد. يا در مورد حقوق زنان پيرو فيمنيست ها باشيد آنگاه همه آن خواستگاران مي پرند و از طرفي خواستگاران روشنفكر و غير ديني هم به خاطر اعتقادات شما مثلا نماز جماعت و دعا و ذكر و ... جذب نمي شوند.

    لذا هارموني و هماهنگي خصوصيات شخصيتي اتون بايد دو سازگاري داشته باشه.
    سازگاري دروني
    سازگراري بيروني.

    سازگاري دروني:
    يعني نبايد دو انگار ه متفاوت داشته باشيد كه با هم ناسازگار باشند. مثلا بخشي مذهبي باشي، بخشي غير مذهبي فكر كنيد.

    سازگاري بيروني:
    يعني نبايد آنچه به دل و فكر داريد را در عمل متفاوت بروز دهيد.
    نمي توانيد هم معتقد به مذهب و حجاب باشيد و هم مثلا در پارتي هاي مختلط هم حضور پيدا كنيد.


    ===============

    یه دفتر بردارید معیارهای همسر آینده تون را بنویسید - ببنید خودتون چقدر شبیه این معیارها هستید ،،،آیا تناسبی هست ؟
    سعی کنیم قلبی و فکری و رفتاری شبیه اون چیزی باشیم که دوست داریم و کار کنیم روی خودمون
    یه موقع هم می بینیم خواستمون اجابت نمیشه در ازدواج - مثلا موردی که پسندمون بود درست نمیشه ، یادمون باشه یه خیری توش هست و ما شاید ناآگاه باشیم و چیزی را زورکی نخوایم .
    با قدرت در مسیر صحیح حرکت کنید ،،،خدا هم صد البته همیشه کمک می کنه .



    این تاپیک را هم مطالعه بفرمایید - نقل قول بالای آقای مدیر از این تاپیک هست :
    40 موضوع موثر در پیدا کردن شوهر ؟!





    ..................................


    موفق باشید
    در پناه حق .
    ویرایش توسط باغبان : جمعه 24 تیر 01 در ساعت 22:25 دلیل: لینک مطالعاتی

  12. 2 کاربر از پست مفید باغبان تشکرکرده اند .

    bahar91 (شنبه 25 تیر 01), miss seven (چهارشنبه 29 تیر 01)

  13. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 مهر 01 [ 14:47]
    تاریخ عضویت
    1400-11-25
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    864
    سطح
    15
    Points: 864, Level: 15
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 36
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    24

    تشکرشده 19 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام سحر بهاری عزیز ممنون از پاسختون
    از نظر شما مشکلاتی که من دارم در حال حاضر ازدواج کار غلطیه؟ درست متوجه شدم؟ صد البته که میدونم باید هرچه سریعتر حال خودمو خوب کنم چون در درجه اول خودمم که دارم اذیت میشم،ممنون میشم در این موردتوصیح بدید
    و اینکه آیا دلایلم برای ازدواج دلایل منطقی و عقلانی نیست؟ آیا دلایلم از سر احساسات و تنهاییه؟ دلایل منطقی ازدواج چیا هستن؟ نمیخوام دچار اشتباه بشم

  14. 2 کاربر از پست مفید bahar91 تشکرکرده اند .

    miss seven (چهارشنبه 29 تیر 01), سحر بهاری (شنبه 25 تیر 01)

  15. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 مهر 01 [ 14:47]
    تاریخ عضویت
    1400-11-25
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    864
    سطح
    15
    Points: 864, Level: 15
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 36
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    24

    تشکرشده 19 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط باغبان نمایش پست ها


    ممنون خانم بهار 91
    نظر لطف شماست
    تشکر ازتون .
    لینک های ارسالی را با دقت روش کار کنید مخصوصا طرحواره کمال گرایی
    خیلی از دختر و پسرها به خاطر همین کمال گرایی فرصت های زیادی از خودشون می گیرن .
    مراقب فرصت ها باشید .
    از طرفی بلوغ فکری و احساسی قبل ازدواج هم مهمه ،،،
    یعنی اینکه تا عقدی صورت نگرفته احساس تعلق به طرف مقابل نداشته باشیم ( لینکه مطالعش را پایین میذارم ) و خوب معیارهامون را بررسی کنیم ، راستی آزمایی کنیم ،،،
    شاید مورد پذیرش آقای خواستگار و یا دختری که خواستگاریش می ریم نباشیم ،،،
    شاید مورد پسند خانواده هاشون نباشیم ( ازدواج پیوند بین دو خانواده هست نه دو فرد )
    و....
    این هم باید دقت کنیم تا خدایی نکرده آسیب نبینیم .
    آنچه باید در مورد نامزدی بدانیم: وعده قبل از عقد نکاح، تعهد ایجاد نمی کند
    سطوح رابطه دختر و پسر





    ..................................



    در مورد هارمونی خصلتها :




    یه دفتر بردارید معیارهای همسر آینده تون را بنویسید - ببنید خودتون چقدر شبیه این معیارها هستید ،،،آیا تناسبی هست ؟
    سعی کنیم قلبی و فکری و رفتاری شبیه اون چیزی باشیم که دوست داریم و کار کنیم روی خودمون
    یه موقع هم می بینیم خواستمون اجابت نمیشه در ازدواج - مثلا موردی که پسندمون بود درست نمیشه ، یادمون باشه یه خیری توش هست و ما شاید ناآگاه باشیم و چیزی را زورکی نخوایم .
    با قدرت در مسیر صحیح حرکت کنید ،،،خدا هم صد البته همیشه کمک می کنه .



    این تاپیک را هم مطالعه بفرمایید - نقل قول بالای آقای مدیر از این تاپیک هست :
    40 موضوع موثر در پیدا کردن شوهر ؟!





    ..................................


    موفق باشید
    در پناه حق .
    سلام آقای باغبان ممنون بابت لینک هایی که معرفی میکنید تاپیک شکرگذاری رو درحال مطالعه هستم واقعا حس خوبی میده،امروز صبح تو مسیر داشتم خدا رو بخ خاطر نعمت هایی که بهم داده شکر میکردم برای چند لحظه حالمو خوب کرد
    تا الان که خواستگارامو بررسی میکنم میبینم کسایی که ظاهر شون به دلم‌نشسته بعد از حرف زدن دچار تردید شدم و جواب منفی دادم،کسایی هم که احساس کردم اخلاقی ادم‌های خوبی هستن از نظر ظاهر مثلا قدشون نتونستم کنار بیام نمیدونم چرا اینطوری میشه
    در صورتی که اگه اون پسر رو همین‌طوری ببینم نه به عنوان خواستگار و کسی که قراره باهاش ازدواج کنم پسر جذابی به نطر بیاد ولی وقتی به قصد ازدواج نگاه می‌کنم همه ی خوبی ا میره کنار هم قد بودن به چشم میاد
    من موضوع ازدواجمو سپردم به خدا و مورد هایی خواستگاری کردن که حتی فکرش هم‌نمیکردم ولی مورد اولی که برام مطرحه خصوصیات اخلاقی و ایمان و بعد ظاهر به دلم بشینه و بعد ادامه میدم آشنایی رو که متاسفانه همونطور که گفتم‌یا به دل میشینه ولی اخلاقیات اونطور که میخوام نیست یا اخلاقیات خوبه ظاهر اونطور که باید نیست
    ویرایش توسط bahar91 : شنبه 25 تیر 01 در ساعت 12:29 دلیل: اشتباه تایپی

  16. 2 کاربر از پست مفید bahar91 تشکرکرده اند .

    miss seven (چهارشنبه 29 تیر 01), باغبان (شنبه 25 تیر 01)

  17. #9
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,636 در 1,206 پست

    Rep Power
    291
    Array
    خیلی خوبه که سؤال میکنین و دنبال جواب هستین. این ارزشمنده.

    _ به فرض مثال؛
    عنوان تاپیکتون و مواردی که داخلش نوشتین خیلی با هم همخونی ندارن. نه اینکه بخوایم بگیم هیچ گره ای وجود نداره و همه چیز برای بهار عالی پیش می‌ره. اما بزرگش کردین، غیر قابل حل میبینین، بیش از اندازه بهش بها دادین. اگر این رویه رو ادامه بدید، میرید تو لیست افرادی که برای ازدواج نامناسبن. در واقع بجای اینکه دنبال یک همسر ، یک یار، یک همسفر باشین، بیشتر دنبال یکی هستین مشکل گشا باشه یا حتی نجاتتون بده.

    شما اگر اون مطالبی رو که توضیح دادم بکار بگیرید و پیش برید و یک دید واقع بینانه نسبت به زندگی، روابط، آدمها پیدا کنید، باعث میشه آسیب نبینین و رابطه ی شما در معرض فروپاشی قرار نگیره.

    _ اگر به هر کسی برسین، بگین من میخوام‌ وقتی که ازدواج میکنم، برام آرامش به ارمغان بیاره، از هر ده نفر، احتمالا نه نفر بهتون میگن ... حق داری!
    یعنی بنظر کسی این جمله ابدا اشتباه نیست، اما وقتی از من بپرسین بنظر شما دلایل من منطقی و عقلانی نیست؟

    بهتون عرض میکنم؛

    * فهم عشق به ذهنیتمون بر میگرده، وابسته به این نیست حتما وارد یه ارتباط عاطفی بشیم و ازدواج کنیم.

    * عشق در رابطه به این معنی نیست طرف مقابلم مسئولیت زندگی منو بعهده بگیره. خوشحالم کنه، رنج هامو تموم کنه، بتمن زندگیم باشه و ...

    ← یکی از تعاریف این هست؛ عشق یعنی با وظیفه، با تعهد عمل‌ کردن در قبال خودم و رابطه ای که درونش هستم‌. اینکه میگن ازدواج باعث رشده، مفهومش اینه شما به دلیل افزایش مسئولیت، قرار گیری در نقش جدید، چالش ها و ... تلاشتون بیشتر میشه، یادگیریتون، مهارتتون، گسترش توانایی هاتون بالا میره.

    من نمیتونم با تفکر اینکه طرف مقابلم اومده رو تنهایی های من خط بکشه باهاش وارد زندگی بشم، این رابطه یه جایی خراب میشه.
    ممکنه بعد ازدواج هم مجبور بشم از هر ده بار دکتر رفتن، پنج بارشو خودم تنها برم. ( به ده ها دلیل منطقی! )

    اگر این شرایط با تصورات ذهنیم همخونی نداشته باشه، حالا میتونم رنگ آرامش رو ببینم؟

    _ دوباره به نکات پست قبلی توجه کنین.

  18. 4 کاربر از پست مفید سحر بهاری تشکرکرده اند .

    bahar91 (شنبه 25 تیر 01), MimiBahar (چهارشنبه 29 تیر 01), miss seven (چهارشنبه 29 تیر 01), بانوی آفتاب (یکشنبه 02 مرداد 01)

  19. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 01 مرداد 01 [ 22:12]
    تاریخ عضویت
    1401-5-01
    نوشته ها
    1
    امتیاز
    299
    سطح
    5
    Points: 299, Level: 5
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 1
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    کمک به شما با استفاده از تست شخصیت شناسی mbti

    نقل قول نوشته اصلی توسط bahar91 نمایش پست ها
    سلام نمیدونم از کجا باید شروع کنم فقط اومدم اینجا تا یکم سبک شم احساس میکنم زیر بار حرف های نزده درد دل های نکرده دارم خفه میشم‌ خیلی تنهام ،البته که خدا همه ی امیدم هست ولی ....
    دلم‌خیلی گرفته ،احساس پوچی دارم ،سنم داره بالا میره و ازدواجم دیر میشه ،حدود سی سالگی هستم و از طرفی مشکلات عدم اعتماد به نفس اضطراب و بی دست و پا بودنم هم هست خیلی حالم بده،نمیتونم تنهایی از پسشون بربیام ،سردرد لعنتی رهام نمیکنه خیلی ميترسم، ام آر ای ،عکس از سینوس مشکلی نداشت،نمیدونم دیگه چیکار کنم،کسی رو هم ندارم که ببرتم دکتر ،خودم‌تنهایی باید برم ،امان از بی عرضگیم که رانندگی بلد نیستم بلدم باشم خیلی مضطربم آدمی به داغونی خودم ندیدم خیلی دلم به حال خودم میسوزه

    - - - Updated - - -

    نمیخوام‌ ناشکری کنم ولی نمیدونم چرا چند ساله زندگیم روبراه نمیشه ،سالهاست یه ازدواج خوب از خدا میخوام ولی نمیدونم چرا نمیشه اونی که باید،خسته شدم دیگه

    - - - Updated - - -

    البته گاهی میگم با این حالم شاید بهتره ازدواج نکنم ،ولی برای بهتر شدنم هم دست روی دست نذاشتم سعی کردم خودمو ارتقا بدم منطقی باشم درست فکر کنم ولی هر آدمی تا یه جایی کشش داره ،آخرین موردی که باهاش حرف زدم خیلی پسر خوبی بود تنها عیبش که خیلی به چشمم اومد هم قد بودنش بود،حالم از خودم‌ بهم میخوره که اینقدر ظاهر بینم نتونستم‌ چشم‌ پوشی کنم و بقیه ی خوبی‌اش و ببینم

    - - - Updated - - -

    کلکسیونی از مشکلات تو زندگیم هست و اونقدر ذهنم آشفته اس که هرچی به ذهنم میاد مینویسم ،شما به بزرگواری خودتون ببخشید
    یه مسئله دیگه راجع به ظاهر خودم که معمولی هست،بینیمم بد نیست ولی از وقتی عمل بینی رایج شده به عمل بینی فکر میکنم با وجود اینکه میترسم ،و از طرفیم فکر میکنم توی این شرایط که اعتماد به نفسم به شدت اومده پایین و حال روحی مناسبی ندارم عمل بینی به شدت کار اشتباهی هست،ولی مدام هر عمل بینی که میبینم میرم تو فکر که اگه عمل کنم چطوری میشم از اون طرفم عملای دیگه میاد به ذهنم که اگه مثلا بینیم عمل کنم اون کارم باید انجام بدم تا چهره ام‌ بهت بشه واسه همین سعی میکنم خودمو هرجور شده همینطوری قبول داشته باشم و دوست داشته باشم ،ولی زیاد موفق نمیشم
    سلام عزیزم. بنظر من که حتما پیش مشاور یا روانشناس برو، خیلی کمک کنندس. اگر هم دسترسی نداری، برو یه تست روانشناسی بده و بعد حتما تفسیرش رو بخون و ببین تو چه حیطه هایی مشکل داری، مثلا افسرده ای، اضراب داری یا ... و راهکارهاشم بخون و اگر دیدی بازم نتونست کمکت کنه حتما برو پیش روانشناس.
    ویرایش توسط سحر بهاری : یکشنبه 02 مرداد 01 در ساعت 07:21 دلیل: لینک تبلیغات

  20. کاربر روبرو از پست مفید mani.mahmoudi تشکرکرده است .

    bahar91 (دوشنبه 04 مهر 01)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 15:51 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.