به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 16
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 27 بهمن 97 [ 21:44]
    تاریخ عضویت
    1397-11-13
    نوشته ها
    23
    امتیاز
    249
    سطح
    4
    Points: 249, Level: 4
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 1
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points7 days registered
    تشکرها
    4

    تشکرشده 13 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Unhappy کسی که عاشقش بودم مدتیه ازدواج کرده و روحیم بیش از قبل داغون شده...

    سلام من یه دختر سی سالم. مدرک کارشناسی دارم .
    سال ۹۵ با یه پسر از طریق اینترنت آشنا شدم که همشهری خودم بود اما دو سال ازم کوچکتر بود. گفت من دنبال یه رابطه خوب و ازدواجم و منم شرطش رو این گذاشتم با والدینم صحبت کنه، اون مشکلی نداشت و با والدینم تلفنی صحبت کرد و اجازه گرفت.
    تقریبا دلم قرص شد و تصمیم گرفتم بیشتر بشناسمش. خیلی آدم با محبت و خوش اخلاقی بود.‌
    از زندگی لاکچری خودش میگفت از تنهاییهاش ، از آرزوهاش و منو بیشتر میشناخت. توی رابطه من هر روز بیشتر حس میکردم بهش علاقه دارم تا اینکه گفتم قرار بذاریم و همدیگرو ببینیم حضوری.‌
    قبول کرد اما روز قرار اومدنش رو کنسل کرد، شد و فرداش هم نیومد و شد پس فردا و اونم نیومد. آخرش گفت کار مهمی دارم و باید برم یه شهر دیگه.من اون زمان نمیدونستم این واقعا چیکار میکنه تا اینکه فهمیدم نظامیه اونم از طریق دوستاش که عکساشونو تو اینترنت میذاشتن.
    وقتی لو رفت گفت من سروانم و مجبور شدم برم شهر دیگه منم چون اطلاعی از درجه ها و شرایط نداشتم چیزی نمیفهمیدم . اون هیچ وقت برای من هیچ هدیه ای نخرید و هر بار که میخواست سورپرایزم کنه فقط یکسری عکس نشونم میداد که اگر اینو میخوای بگو بخرم واست.... متوجه شده بودم آدم صادق و رو راستی نیست و همه چی رو دروغ میگه اما چون علاقه مند شده بودم حس میکردم اونم یه آدم ضعیفه که از سر علاقه مجبور شده منو بدست بیاره... من هیچوقت خانوادشو ندیدم و خواهرش از ارتباط ما بدش میومد. تمام شماره هایی که بهم داده بود خاموش بودن...
    این رابطه یه شب درست چند روز مونده به اومدن و خواستگاریش سر جشن اومدنش بهم خورد و اون منو و خانوادمو یکسال بلاک کرد. همونشب جای دیگه ای جشن دعوت بود و بعدا فهمیدم سرباز بوده نه نظامی. فهمیدم خانواده کارگری داشته نه لاکچری و .... من نتونستم به هیچ کسی دیگه فکر کنم ... یه شب دلو به دریا زدم و باز تو اینترنت اومدم اینباز با کاربری جدید... دعا کردم برگرده و برگشت بهم پیام داد.
    خیلی خوشحال شدم و اون ناامید بود از اینکه بپذیرمش. من با روی باز ازش استقبال کردم.. اما اینبار همون ساعات اول از من درخواست چت جنسی و حضوری کرد . برام سنگین بود بعد اینهمه مدت چرا اینجوری...
    نپذیرفتم و اخلاقش عوض شد... حس کردم باز داره بینمون فاصله میافته و چند بار واسش زنگ زدم آخرش با ناز و کرشمه و سردی جوابمو داد . چند روزی از صحبتامون میگذشت که یه روز سر بحث سیاسی و اختلاف نظرمون آخرش گفت برو با کسی که شبیهت هست ازدواج کن.... حس کردم قلبم نابود شد.
    فرداش که بهم سلام کرد جوابشو ندادم و اونم منو بلاک کرد.

    مدت ها گذشت و حدود دوماه پیش دیدم ازدواج کرده.... اصلا به روی خودم نیاوردم ولی شبها خوابم نمیبره.. حساس شدم و با همه دعوا میکنم.
    اون دختر خوب و مهربون و شادی که بودم دیگه نیستم و به رابطه های عاشقانه حسودی میکنم.
    دوست داشتم یکی از شخصیت های فیلمای سینمایی جنایی باشم و همه رو نابود کنم تا حالم بهتر بشه... تو ذهنم میاد که کاش یه روزی التماسم کنه و لذت ببرم .... تنفر و عشق و ناامیدی داره نابودم میکنه.
    تو این مدت چند نفر تقریبا همسن خودم پیدا شد اما اونام دیونه بودن.چون من رابطه توی چهارچوب فرهنگ ایرانی رو میخواستم اونا موافق دوستی و ... بودن. یا اینکه فرهنگ و عقایدشون باهام فرق میکرد. یا دنبال پول و موقعیت بودن. من همشونو رد کردم با وجود اینکه از تنهایی پر پر شدم.

    این آقا همونطور که گفتممدت دو ماهه تو پروفالش زده ازدواج کرده و هر بار آیه قرآن و شعر و ... برای عشثش مینویسه و من شدیدا عذاب میکشم .. دوست دارم اصلا نبینمش ولی بازم میرم و میبینم و گریه میکنم.
    خستم .....
    کامنتا رو میخونم و با هم جواب میدم.

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اسفند 00 [ 13:12]
    تاریخ عضویت
    1393-5-18
    نوشته ها
    670
    امتیاز
    19,001
    سطح
    87
    Points: 19,001, Level: 87
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 349
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,250

    تشکرشده 1,509 در 535 پست

    Rep Power
    142
    Array
    سلام دوست عزیز

    حالت رو میفهمم.تمام احساسات و افکاری که داری بعد از همچین اتفاقاتی طبیعیه و بیشتر آدمها تجربش می کنن.

    این اتفاقات در پروسه آشنایی های قبل از ازدواج پیش میاد. اینجوری نیست که با اولین و حتی دهمین نفری که باهاش آشنا میشیم تفاهم کامل داشته باشیم و همه چز عالی

    پیش بره.

    و اما در مورد کیس شما.خودت از دید یه آدم بی طرف یه بار متنت رو بخون. واقعا فکر می کنی اون آقا برات مناسب بوده و در صورت ازدواج باهاش خوشبخت میشدی؟

    فکر نمیکنی در صورت همچین ازدواجی به جای حسادت به رابطه های عاشقانه به زندگی آدمهای مجردی که دغدغه هاشون کمتره حسودیت میشد؟این آدم اولین شرط شروع یه رابطه

    که راستگویی هست رو نداره.مسلما این فقط در مورد شما نیست و در رابطه با ازدواجش هم دچار مشکل میشه.

    به نظر من کسی که خوشبته معمولا نمیاد تو فضای مجازی و عمومی برای همسرش پیامهای عاشقانه بزاره.

    کمک بگیر تا هر چه زودتر این دوران رو طی کنی و به امید خدا برای آشنایی و موردهای بهتر و در کل یه زندگی شاد همونطوری که قبلا بودی آماده بشی.

  3. 2 کاربر از پست مفید آنیتا123 تشکرکرده اند .

    فکور (شنبه 13 بهمن 97), نیکیا (شنبه 13 بهمن 97)

  4. #3
    Banned
    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 دی 02 [ 13:45]
    تاریخ عضویت
    1394-2-15
    نوشته ها
    1,099
    امتیاز
    18,366
    سطح
    86
    Points: 18,366, Level: 86
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 484
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    269

    تشکرشده 1,106 در 598 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    گوشتو بیار میخوام یه چیزی بهت بگم
    برای هر کسی اندازه ارزشش ناراحت شو لطفا
    تازه اگرم میخوای ناراحت بشی
    پسر دروغگو از خود راضی سو استفاده گر ایا ارزش ناراحتی برای جدایی ازش داره این ادما حتمی با یکی مثل خودشون ازدواج میکنند و از اونا خوششون میاد و براشون خوب

  5. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 دی 98 [ 11:58]
    تاریخ عضویت
    1397-10-03
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    320
    سطح
    6
    Points: 320, Level: 6
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 3 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوست عزیز
    لطفا به یک باشگاه ورزشی برید و ورزش کنید؛ ورزش ایروبیک بعد از دو سه هفته قطعا بهتون کمک خوبی میکنه.
    کمی به خودتون برسید و آینده و زندگیتون رو بدست پروردگار بسپارید.
    بعضی اتفاقها نیافتادنش حتما حکمی داره
    قطعا خداوند بهتر میداند و شما باید خودتون رو بدست دانای کل بسپارید. هر اتفاقی رو باید به دیده ی منت بپذیریم که ما از بازیهای پشت پرده هیچ خبر نداریم. براتون یک دنیا خوشبختی و آرامش آرزو میکنم. هنوز کلی فرصتها هست انشالله شما هم یک روز همسر مناسبتون رو پیدا میکنید و خوشبخت می شید و اینو بدونید که آشنایی های مجازی واقعا پایه و اساسی نداره. در پناه خدا باشید.

  6. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 27 بهمن 97 [ 21:44]
    تاریخ عضویت
    1397-11-13
    نوشته ها
    23
    امتیاز
    249
    سطح
    4
    Points: 249, Level: 4
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 1
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points7 days registered
    تشکرها
    4

    تشکرشده 13 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام به همتون و ممنون از نظرات

    قبول دارم ممکنه با بیست نفر هم به تفاهم نرسیم ولی ما با هم تفاهم داشتیم در تمام اینمدت هیچ پرخاش و بدهنی بهم نکردیم. فقط همون بار دوم ...
    من شعرا و آیات قرآنو توی پروفایلش میبینم و به انگلیسی نوشته ازدواج کرده.

    البته مدتی هست هر جای محیط اینترنت منو میبینه بلاک میکنه .. فیسبوک و ... یعنی علت این رفتار رو نمیدونم چرا بلاک میکنه به این فکر نکرده میتونم با صدها کاربری جعلی ببینمش؟!
    هنوز بعد مدت خیلی زیادی نتونستم با این مسئله کنار بیام چون حتی برای شب خواستگاریم کاکائو و آجیل خریده بودم و اصلا تو کتم نمیره. من برنامه ریخته بودم و باهاش دنیامو ساخته بودم.

    من ....................... من احمق بدنمو عریان کردم تا ببینه همسر آیندشو

    پیش کارشناس دینی رفتم گفت ایشون گناه کرده و آیه و حدیث آورد ... گفت میتونی ببخشی و یا میتونی ولش کنی . بعد ماهها کلنجار بخشیدمش بخدا ولی الان میبینم چقدر خدا در حقش لطف کرده پشیمونم مثل چی.
    اون بعد قطع ارتباط با من با شراکت دوستانش رفت تو کار طلافروشی و وضعش خیلی خوب شده، بعد اون توی چند تا پروژه مرتبط با رشتش شرکت کرد. آخرش هم ازدواج کرد .

    اما من هیچ پیشرفت قابل توجهی نکردم و یه خواستگارم واسم پیدا نشد. نه اینکه خواستگار پیدا نشه ولی هر چی آدم مورد دار بود جذب کردم.
    یه آدم نرمال بین این همه آدم نبود دارم میترکم از حرص. یه زندگی ضعیف، دردها و شکست های زندگی، دلخوش به ازدواج بودم که این شد.
    این روزا از تنهایی دارم میترکم. از اینکه بخشیدمش بخدا دارم میترکم. از ولنتاین بیزارم. متنفرم از همه چیز

    اون مال من بود نه سهم آغوش دیگری . چرا خدا سهم منو به دیگزی داد مگه من عشق کسی رو تو زندگیم از دستش در آورده بودم؟؟؟؟؟؟؟؟

    من دوست دارم از این بعد آدم بدی باشم... یه دختر کثیف، میخوام برم دل بشکنم ...، لعنت به این زندگی... بعد ببینین سال دیگه چه حال توپی دارم کلی خوشبخت میشم. اشتباه از منه انقدر ساده و احمقانه زندگی کردم

    نمیدونم چطور میتونم این منی که هستمو تغییر بدم ... به یه من بد

  7. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 17 دی 98 [ 01:15]
    تاریخ عضویت
    1395-4-04
    نوشته ها
    194
    امتیاز
    6,016
    سطح
    50
    Points: 6,016, Level: 50
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 134
    Overall activity: 64.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    369

    تشکرشده 353 در 152 پست

    Rep Power
    44
    Array
    سلام
    این چیزی که من خوندم و حرفایی که شما می زنید تعریفش عشق نیست.
    بیشتر شبیه تنهایی یک دختر بی کس و آسیب دیده اس و مشکلات تربیتی و کمبود ها و ناراحتی هایی هست که از کودکیش داره.
    اگه یه خواستگار خوب براتون پیدا میشد باهاش ازدواج می کردین؟
    حتما و با کمال میل این کار رو میکردین و یک ثانیه هم به اون آقا فکر نمیکردین. بنابراین مشکل شما جای دیگه اس درسته؟
    در مورد جذب و این که آدم های عجیب غریب سراغ تون میان
    خب یه قانون کلی هست که میگه آدم های هم سطح از نظر روانی جذب هم میشن.
    در واقع هم اونها سمت شما میان و هم شما سمت اونا می رین.
    مثلا اگه فردی که شما تو پست اول توضیح دادین به سراغ دخترهای دیگه بره اکثرا همون روز اول رابطه رو تموم میکنن چون سریعا عیب و ایراد رو می بینن و تشخیص میدن.
    اما وقتی سراغ شما اومده شما رو تونسته فریب بده.
    شما از نظر من یک آدم وابسته هستین و فکر میکنم بسیار و بسیار از مجرد بودن و مجرد ماندن می ترسین.

  8. کاربر روبرو از پست مفید زندگی خوب تشکرکرده است .

    Happy.girl.69 (چهارشنبه 17 بهمن 97)

  9. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 27 بهمن 97 [ 21:44]
    تاریخ عضویت
    1397-11-13
    نوشته ها
    23
    امتیاز
    249
    سطح
    4
    Points: 249, Level: 4
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 1
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points7 days registered
    تشکرها
    4

    تشکرشده 13 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط زندگی خوب نمایش پست ها
    سلام
    این چیزی که من خوندم و حرفایی که شما می زنید تعریفش عشق نیست.
    بیشتر شبیه تنهایی یک دختر بی کس و آسیب دیده اس و مشکلات تربیتی و کمبود ها و ناراحتی هایی هست که از کودکیش داره.
    اگه یه خواستگار خوب براتون پیدا میشد باهاش ازدواج می کردین؟
    حتما و با کمال میل این کار رو میکردین و یک ثانیه هم به اون آقا فکر نمیکردین. بنابراین مشکل شما جای دیگه اس درسته؟
    در مورد جذب و این که آدم های عجیب غریب سراغ تون میان
    خب یه قانون کلی هست که میگه آدم های هم سطح از نظر روانی جذب هم میشن.
    در واقع هم اونها سمت شما میان و هم شما سمت اونا می رین.
    .
    سلام

    درسته که من اومدم این سایت درد دل کنم و راه حلی پیدا کنم ولی شما صدرصد از زندگی من ، رفتارم و نوع افکارم آگاه نیستین. نمیتونین با چند سطر نوشته که نصفش ناراحتی عمیق هست حدس بزنین من مشکل تربیتی و خانوادگی و ناآگاهی و ... دارم!

    اولا

    اگر ترس از تنهایی و تجرد بود تو این همه مدت به ده ها نفری که سر مسیر عاطفیم اومدن جواب مثبت میدادم! من هیچ ترسی از تجرد ندارم و اتفاقا شدیدا توی انتخاب افراد وسواس دارم و معیارایی دارم.

    دوما

    قانون جذب یه قانون دروغین هست و برای گول زدن آدمها و سرگرم کردنشون مطلب جالبیه. اون جذبی که من میگم بخاطر شرایط واقعی زندگیم هست نه ماورا و ... نه بخاطر شخص خودم یا خانوادم.
    من همیشه دنبال آدمهایی هستم که با بهترین معیارای انسانی مطابقت داشته باشن. هیچ وقت دنبال معیارای مالی و ... نبودم یا معیارای ظاهری.

    یکدرصد به این فکر کنین طرف مقابلم بازیگر خوبی بوده و سادگی و کم تجربگی من در رابطه و شاید کمک نگرفتن از مشاوره این پایان رو واسم رقم رده.

    عشق چیه؟
    عشق چیزیه که من بعد از مدت ها نتونستم با دلم کنار بیام و دوباره یه آدم جدید رو توی زندگیم راه بدم حتی اگر بهترین مرد باشه. تمام اینها با وجود تموم شدن رابطه ی چند ماهه منه. من دلم سوخته .
    اگر وابسته بودم الان با دهها نفر تو ارتباط بودم و همزمان دلم برای فلانیم تنگ میشد.

    لازمه بدونین تو این مدت خواستگارایی داشتم که کمتر دختری واسش پیدا میشه و در شرایط روحی نیستم که بخوام براتون دروغ بنویسم و ارزش خواننده مطلبمو پایین بیارم. اکثر خواستگارای من شاغل بودن و مدرک ارشد داشتن ، بعضیاشونم دکتری داشتن. منتها با افکار و معیارام مطابقت نداشتن و میدونستم بعدا واسم دردسرساز میشه. خواستگار خوبم داشتم چطور اینو میگین؟!!

    از متن شما اینو گرفتم که با یک دختر بچه صحبت کردین.


    !

  10. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 بهمن 00 [ 00:33]
    تاریخ عضویت
    1394-1-19
    نوشته ها
    235
    امتیاز
    14,247
    سطح
    77
    Points: 14,247, Level: 77
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 203
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,750

    تشکرشده 764 در 211 پست

    Rep Power
    71
    Array
    سلام و عرض ادب


    من کاری به این ندارم که شما چه اسمی روی این احساس گذاشتین یا چی صداش میکنین !!! میخوام یه کم عمق تاریک قضییه رو براتون روشن کنم !!!

    یه توصیه نه چندان بهداشتی براتون دارم ! این دفعه که چیپس یا پفک میل کردین ، پاکت اون رو نزد خودتون نگه دارین و اجناس قیمتی و اشیا با ارزشتون رو درون این پاکت نگه داری کنید!!! سعی کنید بیشتر از اجناس درون پاکت ، از خود اون پاکت مراقبت کنید که خدایی نکرده پاره یا سوراخ نشه !!! اگه کسی هم بهتون خندید و یا مسخره کرد ، با اعتماد به نفس و غرور بهش بگین که حسادت چشمت رو کور کرده و ... ! خلاصه نهایت دقت خود رو در مراقبت و محافظت از این پاکت مبذول بفرمایید و به ناخودآگاه خود خوراک دهید که زیباترین و با کلاس ترین بسته دنیا متعلق به شماست! هر روز چند ساعت به پاکت محبوب خود زل بزنید و با شور و شوق و شعف به آن بیندیشید !

    حال سوال من از شما ؟!... آیا با گذشت یه مدت زمان چند ماهه ، توان این رو دارین که اون پاکت پفک رو مثل بقیه زباله ها خیلی راحت و آسوده ، بدون لحظه ای تفکر مثل یک شهروند با فرهنگ ایرانی از شیشه خودرو به بیرون پرتاب کنید یا اون رو درون سطل زباله بیندازید ؟!!! به احتمال بسیار زیاد خیر !!! احتمالا بعد از یک مدت با خودتون خیال خواهید کرد که این پاکت پفک چه کاربردهایی داشته است و مردم از این کاربرد ها غافل شدن و شما به کشف مهمی رسیده اید و حتی ممکنه برای نهادینه کردن استفاده از پاکت پفک تلاش های موفقیت آمیزی هم داشته باشید !!!

    به جرات میتونم بگم توی خونه های همه ما هستن چیزهایی که مثل این پاکت پفک بی ارزش و به درد نخور هستن ، ولی ما حاضر نیستیم اونها رو دور بیندازیم و خیال میکنیم مردم حاضرن بهای زیادی رو برای این آت و آشغالا بپردازن !! حتی برزا حاضر به فروش اونها هم نیستیم و خیال میکنیم بار خاطرات ما رو به دوش میکشند.

    انتخاب اون آقا توسط شما دقیقا مصداق همین موضوع است ! شما توی فکر و ذهنت به یه چیز بی ارزش ، ارزش و اعتبار بخشیدی و حال درون افکارتون یک انسان نیم وجبی ، جلوتون قد علم کرده و شما چاره ای ندارین جز اینکه جلوش زانو بزنید ! شما به واقع قربانی تفکر غلط و طرز فکر اشتباه خودتون هستین ، نه اقدامات نادرست و اشتباهات اون آقا !!

    و اما توصیه بنده به شما ... لطفا به جای اینکه اسم های قشنگ قشنگ روی این احساس از پایه غلط بگذارید و به ظن خود به سوگ این عشق از دست رفته بنشینید ، سعی کنید با کوله باری از تجربه شروعی تازه و متناسب با فرهنگ و شخصیت یک زن مسلمان ایرانی رو پایه گذاری کنید.


    موفق و خوشبخت باشید .
    ویرایش توسط سرشار : یکشنبه 14 بهمن 97 در ساعت 11:28

  11. 3 کاربر از پست مفید سرشار تشکرکرده اند .

    Ramin231 (دوشنبه 15 بهمن 97), فکور (یکشنبه 14 بهمن 97), زن ایرانی (سه شنبه 16 بهمن 97)

  12. #9
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 دی 02 [ 10:23]
    تاریخ عضویت
    1391-5-02
    نوشته ها
    1,285
    امتیاز
    24,091
    سطح
    94
    Points: 24,091, Level: 94
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 259
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    3,682

    تشکرشده 4,954 در 1,249 پست

    Rep Power
    223
    Array
    سلام
    اون آقا احتمالا مشکلاتی داشتن که می دونستن در صورت خواستگاری رسمی اون اشکالات با کمی تحقیق نمایان میشن پس دلیلی برای خواستگاری رسمی نداشته مخصوصا وقتی که کلا از اول قصد تفریح داشته. دیگه الان به جایی رسیده بوده که باید میومده خواستگاری پس باید تموم میکرده و می رفته دیگه

    اول به شما گفتن زندگی لاکچری دارن و شما پذیرفتید بعدا فهمیدید که یه سرباز صفر کیلومتر هست
    الانم به شما گفته شده که توی کار طلا هست و وضعش خوبه
    به نظر شما رفتن توی کار طلا با سرمایه کم امکانپذیره؟ بالای دو سه میلیارد سرمایه میخواد

    وضع توپ کجا بود!
    حتی ازدواج کردن ایشون هم می تونه دروغ و الکی باشه

    تنها چیزی که مشخصه این هست که ایشون برای حضور موقت شما در زندگیش تاریخی رو مشخص کرده بوده که الان اون تاریخ سر اومده
    در رابطه با اینکه با ایشون تفاهم داشتید هم زیاد دلخوش نباشید
    همونجور که همه حرفهاش تخیل و دروغ بود شخصیتی که از خودش برای شما ساخته بوده هم الکی بوده
    صرفا دنبال تفریح و فان بوده نه شناخت برای ازدواج
    وقتی کسی دنبال فان هست می تونه هر مدل شخصیتی رو در نظر مخاطب از خودش نشون بده

    اون یه شخص دیگه هست و اون کسی که شما در ذهنتون عاشقش هستید هم یه شخص دیگه هستش که اصلا هیچ ربطی به هم ندارن. شما عاشق اون آدم دغل باز نیستید بلکه عاشق فردی هستید که ذهنتون از اون آدم ساخته
    ویرایش توسط فکور : یکشنبه 14 بهمن 97 در ساعت 12:19

  13. 3 کاربر از پست مفید فکور تشکرکرده اند .

    Quality (دوشنبه 15 بهمن 97), Ramin231 (دوشنبه 15 بهمن 97), زن ایرانی (سه شنبه 16 بهمن 97)

  14. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 17 دی 98 [ 01:15]
    تاریخ عضویت
    1395-4-04
    نوشته ها
    194
    امتیاز
    6,016
    سطح
    50
    Points: 6,016, Level: 50
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 134
    Overall activity: 64.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    369

    تشکرشده 353 در 152 پست

    Rep Power
    44
    Array
    سلام
    اینجا دادگاه نیست که من شما رو متهم کنم به چیزی و شما از خودتون دفاع کنید.
    من از خوندن حرفای شما برداشت کردم و از بقیه ی بخش های زندگی شما بی خبرم.
    امیدوارم ناراحت نشده باشید.
    منظور من از جذب کردن قانون جذب نبود.
    منظور من این بود که مثلا وقتی من به چیزی نیاز داشته باشم به اون سمت جذب خواهم شد و به اون سمت میرم. حالا این خودآگاه یا ناخودآگاهه.
    یا از وجودش اطلاع دارم مثل گرسنگی و کاملا آگاهانه سمت غذا میرم یا از وجودش بی خبرم و ناخودآگاه برای برطرف کردن اون نیاز به سمتش میرم و تمام تلاش های من در راستای برطرف کردن اون نیاز خواهد بود.
    یک مثال بی ربط بزنم
    من چون اضطراب دارم ناخودآگاه تو رفتارم مدام اشتباه میکنم و کارهایی که به من محول میشه رو مدام اشتباه انجام میدم تا عصبانی بشم از دست خودم!!! حالا هزار سالم که باشه مهندس باشم یا دکتر باهوش باشم یا معمولی مهم نیست. راه حل کاهش اضطراب خشمه.من نیاز به ابراز خشم دارم.
    سکوت یک نوع ابراز خشمه برای آدم هایی که اجتماعی هستن.
    قهر ابراز خشمه.
    این یه مثال کوچیک بود از رفتارهای ناخودآگاه و پیچیده ی آدم ها که صرفا و صرفا از سر نیاز های درونی اونهاست.
    از سر کمبودها و ...
    هر روز تو اطرافمون آدم هایی که قهر می کنن و حرف نمیزنن رو میبینیم و از سکوت اونها صدای بلند خشم رو متوجه نمیشیم.
    حالا شما باید فکر کنید چه نیازها و کمبود هایی داشتین که اون آقا با بودنش در کنار شما حلش می کرد.
    خودآگاه ها رو میدونید ولی ناخودآگاه ها رو باید دنبالش بگردین و سر به زنگاه مچش رو بگیرین.
    کمبودها و نیازهای خودمون رو جدی بگیریم و منطقی حلش کنیم تا به خاطر فشار درونی دست به کارها و انتخاب های اشتباه نزنیم


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 04:15 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.