نقل قول نوشته اصلی توسط شمیم الزهرا نمایش پست ها
سلام تنها جان بهتری؟ رو به راهی؟
سلام شمیم عزیزم ممنون از احوال پرسیت قضیه به اونجا رسید که من به پدرم گفتم با مردی که راز همسرش رو نتونه نگه داره نمیتونم زندگی کنم و طلاق میخوام...باور کنید قضیه ما فقط لپ لپ نیست خیلی پیچیده تره ...به هر حال شوهرم میگفت طلاق نه اما بعدش گفت فردا دو ساعت مرخصی بگیر میام دنبالت بریم ببینیم برای طلاق باید چکار کنیم ...خلاصه اومد منم واقعا قلبا نمیخواستم پشیمون شده بودم نه به این خاطر که دوسش داشته باشم و ازین حرفا نه بخاطر آبرومندانه بقیه و این چیزا ولی به روی خودم نیاوردم فکر میکنم اونم همچین حسی داشت...خلاصه اومد نشستم تو ماشین گفت دو راه داریم یا بریم بنگاه یک خونه دورتر از مامانت اینا بگیریم تا از شر ما خلاص بشن یا دادگاه منم گفتم خودت میدونی گفت من میگم بنگاه منم گفتم بنگاه بعد آشتی کردیم فعلا دنبال خونه ایم ناراحتیم خیلی کم شده دیگه به اون حد عصبانی نیستم ولی از زندگیم اصلا راضی نیستم کلی حرف زدیم و همش بی نتیجه بود احتیاج به یک مشاوره اساسی دارم...

- - - Updated - - -

نقل قول نوشته اصلی توسط Quality نمایش پست ها
سلام .
خانوم تنها چرا اسمتون رو گذاشتید تنها؟ شما همسر دارید فرزند دارید خدا دارید خانواده دارید. حتی مشکلی هم هست یا رابطه شکراب باشه یا حس بدی دارید ممکنه موقتی باشه نگران نباشید اصلا. شما تنها نیستید

کار شما اشتباه بوده و کار همسرتون اشتباه تر.

از این مشکل شما میشه درست عبرت و نتیجه مهمی گرفت که گاهی یه اشتباه و سهل انگاری کوچیک میتونه سراغاز مشکلات بزرگ بشه و از کنترل خارج بشه. بهتره حتی از کوچکترین اشتباهاتمون پرهیز کنیم

بهتر بود وقتی اون لپ لپ رو برداشتید و بعدشم پشیمون شدید فقط همسرتون ( نه خودتون ) میرفتن اونجا و میگفتید بصورت غیر عمد یادتون رفته حساب کنید و حساب میکردید و چه بسا طرف مقابلم ازتون معذرت میخواست. لازم نبود برای فروشنده زیاد بازش کنید موضوعو. ایشونم اشتباه کرده بخاطر یه لپ لپ به همسرتون تماس گرفته. بعضی افراد منتظر ضعف شمان تا سوار بشن و سو استفاده کنن. بهتره دیگه از اونجا خرید نکنید. اکیدا توصیه میکنم اصلا اونجا نرید

همسر شما هم مسائل درون خونرو نباید مطرح میکرد و عزت شمارو خطشه دار کنه. اما اینکار از عمد نبوده. بهتره خودتون عزتتون رو حفظ کنید. هر جا حرفی شد بگید اون لپ لپ رو برداشتید و پسرتون دستش بوده یادتون رفته حساب کنید مگرنه ارزشی نداره که بخواید بخاطرش خودتونو کوچیک کنید. متاسفانه مغازه دار بی درایت بوده و از این مساله سو استفاده کرده. بصورت غیر قانونی هم به همسر شما زنگ زده. هر گونه استفاده بدون دستور مقام قضایی و بدون تشکیل پرونده و استفاده از اطلاعات ارگانها بابت دستیابی با هویت مالک ماشین و تماس با شخص بشدت پیگرد قانونی داره و رفتار فروشنده از نظر قانونی جرم و قابل پیگیریه. فقط خواستم آگاهتون کنم از اون مغازه و صاحبش فاصله بگیرید.

اما بصورت کلی روند تصاعدی مشکل رو خودتون نگاه کنید:

یه لپ لپ
سو استفاده فروشنده و تماس به همسر شما
اشتباه همسر شما در عنوانش به خانوادتون
عدم مدیریت شما
احساس از بین رفتن حس و امنیت و عشق در شما ( اشتباهه )


لطفا این چرخه رو دیگه ادامش ندید. حرفایی که تو این تاپیک کفتید و مساله عزتتون رو با ظرافت زنانه برای همسرتون توضیح بدید و بگید اگر عزت خودت و منو دوست داری دیگه در مورد این مساله پیش پا افتاده حرف نزن


خودتون هم بهیچ عنوان از این موضوع نترسید. معمولا فراموش میشن این موضوعات چون مادیه. حیثتی نیست که. هزینشم که دادید تموم شد. دینی گردن شما نیست. هر جام حرفی زده شد بگید فراموش شده بود حساب کنم چون پسرم دستش بود اما فروشنده فرصت طلب بود و من دیگه خرید نمیکنم ازش.

لطفا قدر آرامش و زندگیتون رو بدونید و بهمین راحتی همه چیرو به فنا ندید. مگه زندگی شما رو یه لپ لپ بنا شده؟ ارزشش خیلی بیشتره. به همسرتون محبت کنید تا اون هم حد اقل درون خودش از افشای یه راز کوچیک و مسخره پشیمون بشه.

درضمن خانواده شما و یا همسرتون هم نمیان به همین راحتی روی شما قضاوت کنن. اون شب هم یه توضیح مختصر میدادید سکوت میکردید بهتر بود. از کاه کوه نسازید برای خودتون. اگر کسی اینکارو کرد شما جلوشو بگیرید.

اون فروشنده بسیار فرصت طلب و بی مسئولیت بوده. اصلا اونجا نرید. تاکید میکنم. در رفتار و کارهاتون دقت داشته باشید و این مسالرو هم از ذهنتون بیرون کنید. عشقو زندگیتونم به روال عادی با همسرتون برگرنونید که بشدت آفت و بلا براتون میسازه.

عزت نفستونو فراموش نکنید
سلام دوست خوبم ممنون از پاسختون اول باید بگم اون فروشنده به شوهرم زنگ نزد شماره پلاک ماشین رو برداشته بود و به کلانتری داده بود تا استعلام بگیره ببینه مال کیه کلانتری هم چون اشنامون بود با شوهرم که ماشین به اسمش هست تماس میگیره میخواد فضولی کنه ببینه قضیه چی بوده برای همین به شوهرم میگه همراه خانمت بیا کلانتری ازت شکایت شده و شوهرم هر کاری کرد من نرفتم کلانتری ....
درسته کار من اشتباه بوده ولی فروشنده هم چون میدونست من مشتریش هستم کاش صبر میکرد تا دوباره بزن ازش خرید کنم و قضیه رو به خودم میگفت همش با خودم میگم کاش میرفتم و پولش رو حساب میکردم ولی افسوس که ابروم رفت پست قبل تا حدودی توضیح دادم که قضیه به کجا کشید به هر حال ممنون از پاسختون احتیاج داشتم به اون حرفهایی که زدین ممنونم