گوهرشاد عزیزم این حالتی که تو میگی اسمش بی دینی نیست، به نظرم یه جور بازنگری در باورهات هست، این که عمق و ریشه اعتقادت تا کجاست؟ گاهی ما به اینجور اتفاقها نیاز داریم تا رشد کنیم.
اینکه همسرت این ویژگی ها رو داره اصلا مطلوب نیست ولی این اتفاق باعث شد تا تو به دورنت برگردی. همه آدمها جایزالخطا هستن، معیار دینداری مگه باید روی انسان ممکن الخطا باشه؟!
حرفت رو درک میکنم، تو دلت میخواست همسر دینداری داشتی تا دوتایی با هم زندگی عاشقانه و خداپسندی داشته باشی اما در واقعیت این اتفاق نیفتاد.
از نوشته هات مشخصه دختر قوی هستی و الان هم داری با قدرت خودت رو ازین عقد جدا میکنی و این خیلی خوبه.
این تلاطم ها برای اکثر آدمها پیش اومده، بعضیا از نظر دینی قویتر میشن، بعضیها دلزده میشن و پشت میکنن و بعضیها مردد می مونند.
تو به قول خودت تا حالا به پست آدم بد نخوردی، دقیقا نکته اینجاست. تو در محیطی سرشار از محبت بزرگ شدی، همیشه آدمهای دور و برت خوب بودن و با این خوش بینی ازدواج کردی و یهو دیدی همسرت بر خلاف باورهات هست و اونوقت این آینه شکست.
آره عزیزم هیچوقت معیار دینداری آدمها نیستند، هیچوقت ظاهر آدمها معیار باطنشون نیست، تو باید تیز و دقیق باشی که انتخاب خوبی بکنی.
الان هم طبیعیه این حست شاید اصلا تا مدتها تو این حالت باشی ولی کم کم خودت رو پیدا میکنی.
علاقه مندی ها (Bookmarks)