یه سوال مهم؟+

[حسین پور]

تر گل جان مرسی از نظرت. ولی من به هیچ عنوان به شانس معتقد نیستم چون بعضی از ما وقتی دچار مشکلی می شیم یا در جریانی شکست می خوریم میگیم شانس نداریم که. و وقتی هم کسی رو می بینیم که واقعا موفق شده می گیم عجب شانسی داره. نمی گیم بابا اخه اون بیچاره هم تلاش کرده. "تازه یه چیزی افرادی که همش میگن ما شانس نداریم بدانند که هیچ وقت به قول خودشان شانس در ختنه آنها را نخواهد زد.
حتی شما از هندوانه مثالی زدید من کسانی را می شناسم که در انتخاب هندوانه در بسته مهارت زیادی دارند و همیشه بهترین و شیرین ترین هندوانه را انتخاب می کنند چون برای بدست آوردن این مهارت تلاش کرده اند.

[sorena_arman]

نقاب جان شانس کاملا معنی داره. من تصور می کنم بهتره زمان بگذره وسنتون یه مقدار بیشتر بشه تا متوجه بشید شانس معنی داره. تلاش می کنیم. من صد بار در این مورد گفتم. چون پدرم یه کارمند ساده بوده مثل اسب درس خوندم کار می کنم و هنوز هیچی ندارم. 26-7 سالمه. خواستگاری هر دختری هم برم به من گفته می شه چی داری؟ می تونم بهش بگم شانس ندارم. خدا رو ندارم. همین

[حسین پور]

sorenaجان من به نظر شما احترام می گذارم اما باز هم در حرف خود باقی خواهم ماند حتی اگر 80ساله هم باشم. درسته که سن و تجربه من از شما کمتر است ولی به اون خدایی که میگی فراموشت کرده همه این مشکلات را می شناسم و می دانم چه می گویید .
ابپین مشکلی که شما مطرح کردید به شانس ربطی ندارد ریشه این مشکل عمیق تر از شانس و این چیزهاست . با این وضع و مشکلات ازدواج و دیر ازدواج کردن جوانان ما و تبعات آن (دوستی های قبل از ازدواج برای رفع نیاز عاطفی و جنسی) اگر بقول شما شانس هم داشته باشید نمی توانید ازدواج کنید. این ها همه بر میگرده به جامعه ما و دولت ما. من 80درصد به وجود آمدن این مشکلات را در مدیریت ضعیف و نا کارآمد دولت می دانم.

[z.n]

سلام
به نظر من آشنایی در کنار نظارت خانواده باید صورت بگیره و به خصوص برای دختر،چون خانوم ها زود درگیر مسائل احساسی می شوند و این امکان (به خصوص شرایط فعلی جامعه ما) وجود داره که گول بخورند.
خانواده طرف را تائید بکنه . اون موقع رفت و آمد کنند حالا بسته به رسم هر خانواده یا صیغه می کنن یا نه .یک ماه تا چند ماه ،فوقش جایی هم به توافق نرسیدند هیچ تعهدی به هم ندارند و می تونند رابطه را پایان بدهند
اما به نظر من مهم نظارت و تائید خانواده هاست هر چی نباشه مو توی آسیاب سفید نکردند و می تونند بفهمند این آدم به درد بخور هست یا نه.و کلی از مسیری که یه جوون تو چند ماه می خواهد طی کنه با چند تا بر خورد ساده می تونند متوجه بشوند
روش مطمئنیه ،امتحان کنید ،ضرر نداره!:d

[sorena_arman]

سلام
به نظر من آشنایی در کنار نظارت خانواده باید صورت بگیره و به خصوص برای دختر،چون خانوم ها زود درگیر مسائل احساسی می شوند و این امکان (به خصوص شرایط فعلی جامعه ما) وجود داره که گول بخورند.

چقدر تکراریه این حرف!!! ایشالله که خانوما دیگه گول نخورن!!! بابا من و خیلی از دوستان من به راحتی فریب حرفهای یک دخترو خوردیم.به راحتی. می خواید ایمیل یا شماره همشون رو بذارم.

[lمریم]

حدود6 ماه پیش ،من در مورد شانس در ازدواج حرف هایی شبیه به حرفهای targolوsorena_armanجان رو به آقای سنگ تراشان زدم و ایشون جواب جالبی به من دادند:
lمریم:
جدیدا یه سوالی برام پیش اومده! ما برای انتخاب همسر کلی زحمت میکشیم، با سوالات مختلف و ریز و درشت که این همه رواشناس طرح میکنن و میگن که برای شناخت باید بپرسی میپرسیم، و در شرایط مختلف طرف رو امتحان میکنیم، خلاصه با صرف کلی وقت همه ی این کارا رو میکنیم ولی جدیدا حس میکنم که با وجود این همه پیشرفت و سخت گرفتن مشکلات تو ازدواج بیشتر شده و با این کارا نمیشه طرف رو خوب شناخت .
خودمونیم حرف اول و آخرو دل نمیزنه؟این همه پیچیدگی که به موضوع شناخت طرف میدن نیست. آخرشم هممون به این نتیجه میرسیم که ازدواج مثل هندوانه است تا با یکی نریم زیر یه سقف نمیتونیم بشناسیمش. پس چرا تو این مبحث اینقدر ما رو گیج میکنن.
مدیر همدردی:
سلام ا مریم
دقت کن:
ما با یک نفر ازدواج نمی کنیم!! ما با سه شخصیت ازدواج می کنیم
1 - شخصیتی که واقعا آن فرد دارد.
2 - شخصیتی که ما تصور می کنیم که آن فرد دارد و می شناسیم.
3 - شخصیتی که فرد در زندگی با ما و در تعامل با ما پیدا می کند.

لذا بررسی و تحقیق های اول ازدواج و دقت ها برای اینست که ما شماره 1 و 2 را به هم نزدیک کنیم، یعنی میزان شناختی که از طرف پیدا می کنیم آنقدر باشد که شبیه به واقعیت فرد باشد.
اما قسمت مهم بخش سوم هست. یعنی احساسی که بین ما در اول ازدواج به وجود می آید، خود به خود باقی نمی ماند یا بیشتر نمی شود، به این معنا که ما باید آگاهی ها و مهارتهایی در زندگی داشته باشیم که چنین عشقی را حفظ کنیم و گسترش دهیم.

یعنی با انتخاب صحیح کارما شروع شده است، نه اینکه تمام شده باشد....

به هر حال در همه جنبه های زندگی میزان زیادی تلاش و تدبیر نیاز است و در نهایت متغیرهای باقیمانده در دست ما نیست.
فرض کنیم که ما برای کنکور همه انرژی ، تلاش و تدبیر خودمون را می گذاریم، حالا اگر خدایی نکرده آنروز ما زمین خوردیم و به بیمارستان منتقل شدیم و نتوانستیم در کنکور شرکت کنیم، این اتفاق است. این یعنی متغیری که در دست ما نبوده است. اما به این اتفاق نمی توانیم استناد کنیم و سال دیگر درس نخوانیم.

در همه چیز همین طور است. قاعده و قانون در ازدواج هم بررسی ، شناخت ، دقت و تلاش و تدبیر است. و پس از انتخاب هم نوبت پاسداری و رشد این نهال خانواده هست. بقیه مسائل که استثناء هست را باید با توکل حلش کنیم.

[مینا 22]

ببینید بچه ها تا نرید زیر یه سقف زندگی نکنید اصلا نمیتونید همدیگرو بشناسید نه دوران نامزدی نه دوران دوستی نه با رفت وآمد خانوادگی نه با نیم ساعت حرف زدن از قدیم گفتن اگر میخوای دوست رو تو سفر میشه شناخت درمورد عقاید حتما نباید همه هم عقیده باشن که باید تفاهم داشته باشن یعنی به عقاید هم احترام بزارند یه وقتایی به خاطرهم کوتاه بیان و همه اینا با دوست داشتن ممکن پذیر البته این نظر من

[sade begham...]

سلا به همگی
سوال خوبی است.به نظر منم بهتر است تمام مراسم با روش معمول خودش انجام بشود و معمولا با چند جلسه رفت و آمد خانواده ها معمولا به یک شناخت نسبی از هم می رسند.درست است که این شناخت برای اردواج کافی نیست. در نظر داشته باشید که هر ازدواجی با 60%شناخت صورت می گیرد بقیه اش توکل به خداست.
(البته نظر شخصیمه)

[lord.hamed]

روزی ناپلون برای تسخیر مکانی ، تمامی ارتش خود را جمع و فرمان به حمله داد . تمامی افسران ارشد به پیش او آمده و عرض کردند : قربان ، تمام مسیر برای رسیدن به هدف پوشیده از برفی سنگین است و اصلا نمی شود به آنجا حمله کرد و بی شک ما شکست خواهیم خورد .
ناپلون با صدایی رسا و بلند گفت : ما می رویم و می توانیم و تا وقتی من فرمانروا هستم ، کلماتی همچون : " نمی شود ، نمی توانیم ، و .... " را از تمام کتاب ها حذف کنید و هیچ کس حق ندارد این کلمات را بر زبان آورد . و او حمله کرد با سپاهیان خود و شکست داد آن قوم را و فریاد کشید : که دیدید ای تنبل ها که ما می توانیم .
پس ای پسران ایرانی ، خواستن توانستن است را باید اجرا کرد نه آنکه ماشین حساب را برداشت و حساب کرد و گفت : دخل و خرج با هم نمی سازد پس من بد شانس و بد بخت هستم پس من نمی توانم همسری اختیار کنم و اگر هم به ما همسری عطا فرمایند دختری ترشیده خواهد بود !

نقاب عزیز ، اگر این مقدمات را گفتم چون امید به زندگی در حال کم شدن است ، چون همگان دیگر خداوند را نمی شناسند و تقصیری هم ندارند چون مدام در حال کار کردن هستند و چرتکه انداختن . خداوند برای ما ماشین نمی خرد و یا حقوق ما را سر برج زیاد نمی کند و یا همسری خوب در دامان ما نمی اندازد ، خیر .... خداوند به روزی که ما بدست می آوریم هر چند که اندک اندک اندک باشد ، بـــرکــــت می دهد .
برکت در پول ، برکت در زندگی و.......
بعضی روزها احساس میکنید درب ها به روی شما باز میشوند و کارهای شما به طور جالب توجهی به سهولت انجام می پذیرد .. کمی فکر میکنید که امروز چه شده است ؟ آری چه شده است ؟ ( بهتر نیست کمی با خود خلوت کرده و به آن فکر کنید ! )
سوال مهم شما نقاب عزیز ، تا به اینجا بی پاسخ نبوده است ، گاهی اوقات خیلی عمیق می نویسم اما آیا شما هم خیلی عمیق در موردشان تعقل می کنید ؟
آشنایی با نیم ساعت تحقق پیدا نمی کند ، درست .... اما شما فکر ندارید ؟ آیا تا به حال تحقیق کرده اید ؟
وقتی با چند مورد از شخصی بی زار می شویم آیا او بد است ؟ خود تا به حال چند کار اشتباه کرده اید ؟ آیا انسانی بد هستید که هیچ دختری با شما ازدواج نکند ؟
تمام انسان ها کامل نبوده و نیستند .... ما باید خودمان خودمان را تکمیل کنیم ؟
شما تا به حال فکر کردی که چرا ازدواج میکنید ؟ نکند نگرانی منقرض شدن انسان ها را دارید ؟ یا کنترلی بر نیروهای نفسانی خود ندارید ؟
(سوالات را برای همگان مطرح میکنم و منظور شخص خاصی نیست ! )
پس بهتر است بگویم نگران انقراض ما انسان ها نباشید .
دو غیر هم جنس با هم در می آمیزند تا همدیگر را کامل کنند نه از نظر تفاوت های بدنی ، خیر ! از نظر عقل و منطق ، شعور ، فهم ، کمالات و ....
این همه محقق و پژوهشگر کتاب در مورد چگونه همسری نمونه باشیم ؟ یا همسر داری نمونه و یا از این قبیل موضوعات ....
پس اگر همگان همدیگر را شناختند و کامل بودند پس چرا این کتاب ها به عنوان راهنما نوشته می شد....
نمی خواهم تند روی کنم و از دیدی یک طرفه و مثبت نگاه کنم ....
وقتی به خواستگاری می روید به دختر ؛ مادرش می گوید چادری نازک بپوش و در حجاب کردن کمی ملایم تر باش برای آنکه داماد تو را با یک نگاه مشاهده کند و بتواند عروس را از همه لحاظ ارزیابی کند ...
وقتی با هم حرف می زنند مگر میشود طرف مقابل را نشناخت ... هر چند که خانم ها زرنگ تر از این حرف ها هستند که مردانگی خود را به مردان جلوه کنند اما میتوان تا حدودی متوجه عمق کار شد ! حال فرقی نمی کند چه پسر چه دختر.
این در ادامه است که باید فرازها و نشیب ها را با کمک همدیگر به جاده ای صاف و اتوبانی زیبا مبدل کنند و اهداف خود و مقصد و انتهای آن اتوبان را در اول مشخص کنند تا در بین راه ، به بی راه نروند .
پسرانی که باید فقط به این فکر کنند که ابتدا شوهرانی خوب و بعد پدرانی موفق باشند و دخترانی که همسرانی وفادار و مادرانی دلسوز باشند را در سرلوحه این کار الهی قرار دهند فرشتگانی را پیدا خواهند کرد تا به اتوبان خود با خرسندی وارد شوند .
نقاب عزیز ، حال کمی حوصله کن - هنوز وقت برای پرسیدن این سوالات به صورت جدی مانده است :d
اما همین که به فکر آن هستید و در آن کنکاش می کنید بسیار عالی است .
موفق باشید دوست خوبم.

[حسین پور]

ممنون لرد حامد جان از نظرت. مثل همیشه زیبا حرف می زنید و از دید تازه ای به مسایل نگاه می کنید. به قول شما که می گویید "گاهی عمیق می نویسم آیا شما هم عمیق تعقل می کنید" ...امیدوارم توانسته باشم حرف هایت را درک کنم. اما....
1..ناپلون توانست با کلمه "می توانیم" در همه نبردها پیروز شود. اما روزی او با همین کلمه و فقط با اتکا به این کلمه در نبردی شکست خورد. همراهان او گفته بودند که با توجه به شرایط آب و هوایی کشور (روسیه البته اگه اشتباه نکنم) که سرمای شدیدی داشت و با توجه به وسعت آن کشور نمی توانند پیروز شوند اما ناپلون فقط با اتکا به کلمه"ما می توانیم" رفت و شکست سنگینی خورد. لرد حامد جان منظورم از بیان این مطلب این بود که همیشه هم توان و امید و توانستن یک طرفه مشکلی را حل نمی کند بلکه فقط توقع و امیدواری بیجا ایجاد می کند.
2..لرد حامد عزی درسته که خدا را از یاد برده ایم . ولی باز هم کسانی هستند که با یاد و امید به خداوند در زندگی خود می لنگند. البته می دانم خداوند هیچکس را بحال خود رها نمی کند.
3.. آری درها باز می شوند و ما و خود بنده بی تفاوت می گذریم شاید تا حالا به درهای بسته زیادی نخورده ایم و شاه کلید را همیشه همراه داشته ایم.

4.. آری لرد حامد جان هیچ انسانی کامل نیست ولی انسان ناقص هم زیاد است.
5... نه عزیزم من نه به فکر منقرض شدن نسل هستم(که کاش منقرض می شد)و تسلط زیادی هم به غریزه جنسی دارم ولی تا کی؟
6.. بله هیچ انسانی کامل نیست و دختر و پسر در هم می امیزن تا تکمل یابن. ولی گاهی این تکامل یک طرفه است. و این بدترین شکل تکامل است.
7..من هم قصدم از این سوال این نبود که دنبال دختری بگردم که بیشترین شناخت را از او داشته باشم و کسی باشد که فوق العاده باشد منظورم این بود که روش های قدیمی و جدید برای شناخت همدیگر دیگر خود را نشان داده اند و می خواستم راه سومی را پیدا کنم که شما با دید جدیدی این راه را مقابل من قرار دادید.
8..اما اینکه با حرف زدن می توان همدیگر را شناخت با شما مخالفم چون شناخت از این طریق بسیار دشوارتر است با توجه به عواملی که شناخت را تحت تاثیر قرار می دهند. مگر اینکه آدم شناس باشیم!!!!

و در آخر از شما دوست عزیزم تشکر می کنم که همیشه با یک دید تازه به مشکلات نگاه می کنید. موفق باشید.