سلام /من حدودا 34 سالمه و از سن سی سالگی تقریبا دچار بحران بی انگیزگی تو تمام مسایل زندگی شدم و اصلا تمایلی به ادامه زندگی ندارم. البته نه اینکه فکر خودکشی باشم ولی اصلا لذتی نمیبرم و گذشته وآینده اصلا برام مهم نیس و از خودم و عمری که گذراندم راضی نیستم. درواقع هیچ چیز اینقدر منو تحریک نمیکنه که بخاطرش حرکت کنم. مشاوره و روانپزشک هم رفتم ولی جوابی نگرفتم . شروع این مشکل با ایجاد سوال "هدف از زندگی چیست"و " هدف آفرینش چیست"تو ذهنم ایجاد شد و نتونستم جوابی حداقل درمورد خودم براش پیدا کنم. با برخورد با ناعدالتیهای اجتماع که درمورد من خیلی اتفاق افتاده میتونم بگم تقریبا دیگه انگیزم نزدیک به صفر شده. نزدیک به دو سال بیکارم ولی دو سال قبل بیکاریم این مشکلم شروع شد . باکسی هم حرفی نزدم چون اصلا کسی نمیفهمه حرف و حس و حالمو . حتی ازاینکه این عمر و سلامتیو دارم هدر میدم عذاب وجدان دارم و از خدا میخوام عمرمو بده به اونا که لذت میبرن.دوسدارم همش بخوابم و اصلا انگیزه ای برای فعالیتهای معمولی هم ندارم. حتی فیلم دیدن و یا موسیقی گوش کردن.مگه میشه آدم از هیچی خوشش نیاد؟مرده متحرک شدم.اینارو نگفتم که با حرفا روحیه بدید چون کارم از این چیزا گذشته . امیدوارم مشکلم قابل درک باشه. بازم سوالی بود بگین توضیح میدم .چیزی بنظرتون میاد بفرمایید
علاقه مندی ها (Bookmarks)