سلام دوستای خوبم
اومدم تا اون چیزایی رو که تو دلمه رو بهتون بگم
من و نامزدم 5 ماهه که عقد کردیم
همیشه با نامزدم یکدل و صادق بودم و یکی از ملاکهای ازدواجم هم این بود که با مرد اینده ام بتونم همدل باشم و فاصله ای بینمون نباشه
یعنی بتونیم همو خیلی خوب بفهمیم و با هم روراست باشیم
نامزد من از دوستان صمیمی برادرم بود و در کل مرد خوبیه
اما یه چیزایی ازارم میده مثل همین روراست نبودن
(در ضمن من چند ماهه که با همین برادرم حرف نمیزنم یعنی با هم قهریم)
خانواده و فامیلهای نامزدم اکثرا ادمایی هستن که شغلهای درست و حسابی دولتی و اعتبار خوبی دارند اما چیزی که براشون عادیه استفاده از مواد مخدر البته به طور تفننی هستش
البته هیچ کدوم معتادش نیستن و سالم و سرحالن
من قبلا شنیده بودم که نامزدم زمان مجردی چند باری از این مواد استفاده کرده بوده اما به برادرم خصوصی گفته بود که به هیچ عنوان دل به این نمیبنده (اون زمانا حرف ازدواج ما نبود )
چند باری هم که بهش یه طورایی هشدار داده بودم خیالمو با حرفاش راحت کرده بود
اما تازگیا یه حرکتایی میکنه که میترسم با برادرم روی هم ریخته باشن و گاهی استفاده کنن و برادرمم به ماها هیچی نگه
البته چیزی ازش ندیدم اما به حرکاتش مشکوک شدم
من اونو خیلی دوست دارم و قبل از عقد هم 2 ماهی با هم دوست بودیم البته خونواده ها خبر داشتن
چیز دیگه ای هم که ازارم میده اینه که گاهی با شوخی یه حرفایی میزنه و اگر هم من ناراحت بشم میگه تو چرا اینطوری هستی و زود ناراحت میشی
مثلا با خنده میگه من میدونم تو به خاطر پول با من ازدواج کردی !(که البته اون هیچ سرمایه ای نداره و فقط یه شغل خوب داره )
در حالیکه من خیلی مراعات میکنم و حتی به شوخی هم از این حرفها نمیزنم
میگه همیشه بخند ... میگه از اخم کردن خیلی بدم میاد مخصوصا اگه زنم بهم اخم کنه
اما مگه من میتونم همیشه شاد باشم
حسن هم زیاد داره ... مثلا هیچوقت مانع ارتباطم با دوستام نمیشه
ازادم میذاره که با دوستام برم بیرون یا خونشون
من پشت کنکوریم و تشویقم میکنه که بخونم و میگه اگه ازادم قبول شدی برو
هرچند الان وضع مالی خیلی خوبی نداره
با خونواده ام خیلی خوب برخورد میکنه مخصوصا مادرم
اگه ازش چیزی بخوام اگه بتونه براورده میکنه
از لحاظ عاطفی و احساسی هم مرد خوبیه
دوستای خوبم لطفا راهنماییم کنین که چطور با اون و خودم برخورد کنم تا نگرانیهام برطرف بشن
ازتون خیلی ممنون میشم عزیزان