سلام
سلام. سلامت باشید.
خانم عشق آفرین
اولین تصویری که به ذهنم میرسه یک شخصیت که به صورت ژنتیکی پر از احساس هست یعنی کسی که نمیتواند احساسی نباشد اما سعی میکند تمام احساس و وجودش رو در مسیر درست قرار دهد طوری که احساسات پرشورش به جای اینکه نقطه ضعفش باشه نقطه قوت او باشد تا حد خیلی زیادی هم در این مسیر موفق بوده
همینطوره، بسیار احساساتی هستم و سعی می کنم از احساسم استفاده صحیحی داشته باشم. لیکن گاهی هم کنترل و هدایتش از دستم خارج میشه و نسنجیده عمل می کنم.
قدرت تحلیل بالایی دارد در کنار هوش سرشار کسی که سعی میکند با حل کردن هر تناقض گامی به جلو و آگاهی ایی به خودآگاهیش اضافه کند.اگر این دو تواناییش در مسیر منفی قرار بگیرد به سرعت به او آسیب میزند
هر چند احساسی هستم، اما هیچ وقت بی دلیل کاری انجام نمیدم. حال یا دلایلم منطقی هستند، یا میتونن منطقی به نظر بیان. :) میشه برای هر عمل مثبتی دلیل خوب و قانع کننده ای داشته باشم و این امکان هم هست برای هر امر منفی به ظرافت کارم رو توجیه کنم و دلایل محکمه پسندی براش ارائه بدم . همان که شیطان عملشان را در نظرشان بیاراست. به هر حال کار خودمو می کنم
اگر دونکته بالا رو درنظر بگیریم بنابراین ایشان به سمت یک شخصیت جا افتاده و پخته حرکت میکند
واژه حرکت بسیار به جا بود. از بچه بازی هام فاصله زیادی گرفتم و حالا هم واقعا مسیر زیادی مونده که کاملا پخته، بالغانه و مطمئن عمل کنم. به ثبات خوبی رسیدم، هرچند هنوز هیجانات کنترل نشده ای دارم
صحبتهاش یک فرد با سن ۳۰_۳۴رو متصور میکنه
علم و دانش چندانی ندارم، اما تجاربم بیشتر از سنم بوده و سریع تر از وقتش اتفاق افتاده که اینجا مجال خودنمایی داشته. لیکن رفتار معمول و غیر عاطفیم خارج از فضای مجازی و همدردی در حد بچه 5 ساله است. بازیگوش، هیجانی و گاها لوس و لجباز هستم
گاهی ذهن خیلی شلوغی داره طوری که نمیدونه کی بوده کی هست کجاست و کجا باید بره(از لحاظ معنایی)
بله. دقیقا همینطوره.
گاهی در شناخت انگیزه و روش اصلی زندگی دچار سردرگمی میشود طوری که تمام سررشته از دستش در میرود
سردرگمیم به جهت لذت طلبیم هست که نمیتونم از برخی خواهش های نفسانیم بزنم، می خوام به یک نیت درست یک کار اشتباه انجام بدم. از یک طرف عذاب وجدان دارم و از طرفی فشار فکری و هجمه زیادی حتی از بیرون علیه ام هست. البته الان با توجه به اینکه سعی دارم کمالگراییم رو تعدیل کنم و از طرفی به لطف ثبات هیجانی فعلیم این سردرگمی هم متعاقبا کمتر شده و فعلا خود درگیری ندارم.
میل زیادی به کنترل زندگی و مسیری که در پیش گرفته دارد از یک سو نقطه قوتش هست و ازیک سو نقطه ضعف .نقطه قوته چون باعث خودمراقبه گری میشود و نقطه ضعفه چون میخاد دریای پرتلاطم و بینهایتی به اسم زندگی وهستی رو به علاوه ی تمام گذشته وحال وآیندش رو در چند خط خلاصه کنه و اون لحظه به خودش یادآوری کنه و بگه خب الان اینجا هستم وقرار بوده به اینجا برم....این در بحرانها و اتفاقات زندگی گاهی غیرممکنه .بنابراین عشق آفرین وقتی اون لحظه گیج میشه حالش بسیار بد میشه طوری که فکر میکنه ممکنه تمام تلاشهاش تا این لحظه پنبه بشود.
بله، حق با شماست.
بنابراین بهتره اون لحظه به خودش اعتماد داشته باشه که مسیر کلی براش بدیهی شده و فراموشش نخواهد کرد یعنی یه جورایی سعی کنه اون موقع در زمان حال سپری کنه.
به خاطر آینده ام از فراموش کردنش واهمه دارم. توصیه قابل تاملی بود. بهش فکر میکنم. ممنون
مبادی آدابه و سعی میکنه همیشه اون رو رعایت کنه
همینطوره، همیشه نگاهی به موقعیت، شرایط و جنبه طرف مقابل ام دارم
سخنور خوبیه
فکر میکنم اینطور باشه.
براتون آرزوی موفقیت وشادکامی میکنم.
متشکرم از وقتی که گذاشتید و صمیمانه از زحماتتون سپاسگزارم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)