سلام خدمت سهند عزیز و عیدتون مبارک
ابتدا دعوت میکنم آروم باشین و خط به خط نوشته رو بخونین
برادر خوبم چند مطلب خدمتتون عرض میکنم؛
اول اینکه احساس خشم و کینه و ناراحتی رو از خودتون دور کنین این احساس ها باعث میشه در انتخاب همسر دختری رو پیدا کنین که فقط بخواین بهش برسین و از همه ی معایب احتمالی ایشون چشم بپوشین و قدرت دقتتون پایین بیاد.پس باید انتخابتون عاقلانه باشه که از این بخش شکست نخورین، شما نیاز به ذهنی باز دارین.
دوم اینکه مادر شما به برادرتون امید خیری ندارن از این جهت زودتر ردش کردن! بیشترین توجهشون بسمت شماست چون میخوان شما همیشه باشین و بدون شما احساس تنهایی، ضعف و بالاتکلیفی میکنن. از این جهت همیشه بهشون تأکید کنین با زن یا بی زن شما در زندگیم هستین و همیشه حواسم بهتون جمعه. باید مادرتونو وارد گروه های خانومها بکنین و بفرستینش بین خانم ها یا در کلاسها و جلسات.... تا از این افکار و احساسات کنده بشن و زومشون روی مسئله ی شما کم بشه.
سوم اینکه شما یکی از معایبتون کش دار کردن رابطه هست و این برای شما گناه بزرگی محسوب میشه که نتنها با روان و وقت خودتون بازی میکنین ، بلکه با دیگران هم این کار رو میکنین. شما که از خانه مطمئن نیستید چرا وارد روابط عشقی سالانه میشین؟ اول همه چیز رو درست کنین و تصمیماتتون رو بگیرید، بعد عاشق بشید.
چهارم اینکه اگر درآمد دارین یا از نظر مالی مستقل هستین سعی کنین اگر دختری رو مد نظر دارین، از بزرگان فامیل یا برادرهای ایشان و یا روحانی محل کمک بگیرید که در طی یک مهمانی ایشان را اقناع کنن. مسئله خودتو به اونها کاملاً بیان کنین تا بتونن با مادر وارد صحبت بشن. اصلا به خانواده ای خصوصیت مادرتونو نگید که همین اهرمی برای فشار به شما خواهد شد، بهتر هست بگم سوء استفاده.
پنجم اینکه لازم نیست به دختری بگین قبلا رابطه ای داشتین وقتی بعقیده بنده برید شهری دیگر و دور از همه باشید... پس نیاز نیست زندگیتونو به اضطراب دعوت کنید . فقط بگین دو مورد خواستگاری و نامزدی بوده که بهم خورده ، همین/ این در صورتی امکان پذیره که کاملا از فکر عشق های قبل خارج بشین و برای همیشه و تأکید میکنم همیشه فراموششون کنین.نه در دعوا یا بحثی بخواین ازشون جلو همسرتون اسم ببرین.
ششم اینکه اگر مادر راضی نشد بصورت الکی و گول زننده بهشون بگین برای همیشه میخواین از ایران برین و شرایط کار و ادامه تحصیل در خارج براتون فراهم شده .. مگر اینکه اینجا ازدواج کنین و بمونین در غیر اینصورت ظرف چند ماه آینده خواهید رفت ... پس از اون جلوی چشمشون مدام از کار و تحصیلتون در خارج صحبت کنین و بگین دیگه جای موندن نیست و میخوام در شغلم موفق بشم و کارامم انحام دادم.. ففط اگر زن داشتم نمیرفتم چون مسئولیت به گردنم بود اما الان خیالم راحته و میرم . ممکن هست مدتها نبینمتون چون مرخصی در کار نیست. ببین واکنششون چی هست.
علاقه مندی ها (Bookmarks)