متاسفم بابت روزهای بدی که پشت سر گذاشتی . حالا دیگه کار از کار گذشته ولی اگه من جای تو بودم هیچ وقت نه به قران دست می زدم نه به دوستام زنگ میزدم . من خودم سر مهریه با همسرم اختلاف داشتیم که ایشون می گفتن عندالاستطاعه و من می گفت عندالمطالبه بعد از صحبتهای بسیار من گفتم نه تموم کنیم در حالی که همه باخبر بودن و پیگیر عقد. خلاصه خانواده همسرم اومدن که تکلیف روشن شه و پدرشون گفتن که چون پسر من صادق هستش این حرفو میگه منم در کمال احترام بهشون گفتم که این قضیه در نظر من دو مختلف هستش یا پسر شما به من اعتماد نداره و میگه که مهریه عندالاستطاعه پس ازدواج بر پایه بی اعتمادی هست و قضیه منتفیه و یا بر پایه اعتماد هست پس این قضیه ها چیه . دیگه اونا قانع شدن و تمام. عزیزم حرف من اینه که مرگ یه بار شیون یه بار با قسم و آیه نرو جلو حرف منطقی بزن که بتونی ضربه فنیش کنی .
و نکته دیگه این که با این توصیفاتی که از همسرت کردی ایا میتونه پدر خوبی برا فرزندات باشه؟ آیا میتونه تکیه گاه تو باشه؟
احساسات رو بزار کنار و با عقل و منطق پیش برو و اینکه لطفا دلسوزی بی جا نکنین اگه واقعا شما رو بخواد یه ثانیه مونده به طلاق کنسلش می کنه . به فکر خودت باش و سعی کن زندگیتو بسازی با همسرت یا بدون همسرت انتخاب با توست
در ضمن در توضیح اخلاق همسرت نوشتی صداقت داره ولی به نظر من نداره ( چون مطالب گذشته رو پیش می کشه و چیزایی که تاریخ انقضاش گذشته تکرار می کنه) یه بار صفحه رو میبندن والسلام هر روز هر روز حوصله می خواد بخدا
علاقه مندی ها (Bookmarks)