به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 8 , از مجموع 8
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 24 مرداد 95 [ 09:11]
    تاریخ عضویت
    1395-5-08
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    55
    سطح
    1
    Points: 55, Level: 1
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Tavajoh آیا من مقصرم یا اون؟؟؟

    5سال از ازدواجم میگذره یه بچه ی دوساله دارم تازگی ها شوهرم ورشکست شده خیلی عصبیه منم دیگه از دستش کلافه شدم ولی تحمل میکنم مجبور شدیم بیایم خونه ی مادر من زندگی کنیم حالا هر روز یه چیزی رو چماق میکنه میکوبه تو سر من ,یه داداش معتاد دارم میگه چرا اینکارو کرده چرا اون کارو کرده خیلی بهانه گیر شده البته از قبلم عصبی بود من خیلی تحمل میکنم نمیدونم چیکار باید بکنم با همه چیزش میسازم با دست خالیش با اخلاق بدش با تندخویی هاش ولی بازم طلبکاره, امشبم ما رو ول کرد رفت خونه مادرش بخوابه چون اینجا سوسک و مورچه داره

    - - - Updated - - -

    از ناراحتی خوابم نمیبره هیچکسم که اینجا نیست

    - - - Updated - - -

    همش غر همش بهانه گیری دیگه داره ظرفیتم تکمیل میشه ,منی که با دست خالی تو ساختم که وقتی اومدی خواستگاری یه بار توی زندگیت شکست خورده بودی ولی گفتم اشکال نداره به هیچ کس نگفتم جز مادرم منی که مثلا سنتی ازدواج کردم که مشکلاتم کم باشه حتی یه جشن کوفتی هم برام نگرفتی این حق منه الان؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    با وضعیت مالی داغونی که نه خونه ای نه ماشینی نه سرمایه ای داشتی اومدم با صفر شروع کردم زندگیو این حقه منه الان؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    مگر نه اینکه بخاطر اشتباهات تو من الان اینجا باید برادر معتادمو و رفتارهاشو تحمل کنم این حقه منه ؟؟؟؟؟؟
    وقتی یکسال تمام بهم خیانت کردی رفتی فامیلتو صیغه کردی رفتی با زن شوهر دار ... همه رو تحمل کردم
    حالا این حق منه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    - - - Updated - - -

    تا الانی که دخترم دو سال و یکماهش شده نیم ساعت با این بچه نتونسته سر کنه اگرم کنارش بوده کار به زدن بچه کشیده یا اینکه منو صدا کرده و دعوا راه انداخته اینم شد زندگی

    - - - Updated - - -

    حسرت همه چیز روی دلم مونده ولی نمیگم که ناراحت نشه خانوادشم که کلا ساپورتش نمیکنن انگار من زاییدمش نشستن فقط تماشا
    الان اون مادر نمیگه پاشو برو پیش زن وبچت چرا اومدی اینجا ,برای خودم خیلی متاسفم
    از خودم متنفرم از صبری که دارم از سازشی که دارم از کوتاه اومدنا از آبرو داری کردنا از گذشت کردنا از زود آشتی کردنا

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 تیر 99 [ 11:20]
    تاریخ عضویت
    1391-8-08
    نوشته ها
    271
    امتیاز
    10,375
    سطح
    67
    Points: 10,375, Level: 67
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 75
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class10000 Experience Points
    تشکرها
    852

    تشکرشده 554 در 206 پست

    Rep Power
    47
    Array
    سلام خواهر عزیز به تالار همدردی خوش آمدید
    متاسفانه در این چند سال اخیر با مشکلات اقتصادی کشورمون خیلی از خانواده ها دچار مشکلات مالی شدند. به خصوص برای مردانی که یک عمر مستقل بودند و نون بازوی خودشون رو خوردند این شرایط خیلی سخت تره. که ما باید درکشون کنیم و مسئولیت های خودمون رو خوب انجام بدیم
    شما اول اینکه مقصر منم یا اون رو بذارید کنار و عوض دنبال مجرم گشتن سعی کنید در حد توان تون اوضاع رو معتدل کنید. مسلما نمی تونید شرایط رو ایده آل و بدون مشکل کنید و هدفتون هم این نباشه، اما در حد توان تون می تونید مشکلات خانواده رو قابل تحمل کنید
    نخست باید روی خودتون تمرکز کنید. آرامش درونی و ذهنی خودتون رو حفظ کنید. وقتی خودتون ناآرام باشید چطور توقع دارید به همسرتون آرامش بدید که بتونن مشکلات رو مدیریت کنن؟
    ضمن اینکه شما به عنوان خانم خانه باید سعی کنید محیط خانه رو گرم و صمیمی و شاداب نگه دارید. به خودتون از نظر زیبایی برسید، به همسرتون دلگرمی و اعتماد به نفس بدید، موقع شام سعی کنید شام رو زیباتر درست کنید و ...
    فراموش هم نکنید در عمق تنهایی هم خدا همراه شماست و از توکل کردن و صبوری غافل نشوید.

    در پایان هم این مقاله بسیار مهم و حیاتی رو بخونید:
    http://www.hamdardi.net/thread-30933.html#post302972
    ویرایش توسط بابک 1369 : جمعه 08 مرداد 95 در ساعت 05:30

  3. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 24 مرداد 95 [ 09:11]
    تاریخ عضویت
    1395-5-08
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    55
    سطح
    1
    Points: 55, Level: 1
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خیلی آشفته هستم ولی واقعا بخاطر شرایط مالی ایشون مجبور شدم بیام اینجا توی یه روستا کنار برادر معتادم و مادر مسنم زندگی کنم الان دو ماهه اینجاییم بخاطر اینکه اجاره خونه ندیم واقعا این دیگه کمال بی رحمیه که ما رو ول کرده رفته بخدا خیلی تحمل میکنم ولی احساس میکنم دارم له میشم از سنگینی مشکلات

  4. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 24 مرداد 95 [ 09:11]
    تاریخ عضویت
    1395-5-08
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    55
    سطح
    1
    Points: 55, Level: 1
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من اون دوتا مقاله مقصر و مهمترین نیاز برای موفقیت رو خوندم فکر میکن م باز هم باید صبوری پیشه کنم
    ای کاش فقط یروزی همسرم متوجه بشه که بخاطر اون تحمل میکنم همه چیزو

  5. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 09 مرداد 95 [ 06:52]
    تاریخ عضویت
    1395-4-31
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    76
    سطح
    1
    Points: 76, Level: 1
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 24
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    7 days registered
    تشکرها
    5

    تشکرشده 5 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با بابک موافقم .موفق باشی
    ویرایش توسط jdk : جمعه 08 مرداد 95 در ساعت 06:31

  6. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 شهریور 96 [ 00:37]
    تاریخ عضویت
    1394-4-23
    نوشته ها
    641
    امتیاز
    12,858
    سطح
    74
    Points: 12,858, Level: 74
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 392
    Overall activity: 26.0%
    دستاوردها:
    1 year registered10000 Experience Points
    تشکرها
    2,477

    تشکرشده 767 در 424 پست

    Rep Power
    111
    Array
    سلام عزیزم خیلی ناراحت شدم نمیدونم چیبگم اما شاید با اینکه صبوری میکنی بعلت فشاری که رو شما هست هر از گاهی چیزی بگی تا اوضاع بدتر بشه
    شاید کلید مرد دکتر حبشی و اقتدار مرد ایشون رو گوش کنی بیشتر بهت کمک کنه
    موفق باشی

  7. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 21 تیر 97 [ 15:04]
    تاریخ عضویت
    1392-5-02
    نوشته ها
    206
    امتیاز
    7,253
    سطح
    56
    Points: 7,253, Level: 56
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    143

    تشکرشده 309 در 147 پست

    Rep Power
    46
    Array
    سلام دوست من
    به عنوان یه مرد میخام به قضیه نگاه کنم...
    حرفای اقای بابک درسته
    بنظر میاد شوهرتون شغلش ازاد باشه و بالطبع وضع کار و کسبش دستخوش رونق بازاره
    و به لطف اقایون پر مدعای مسوول گند زده شده به اقتصاد مملکت و بنیان خانواده رو تهدید میکنه حالا هی دم از ازدواج و زاد ولد بزنن...
    شوهرتون رو درک میکنم چون خودمم از لحاظ مالی پست رفت کردم این چندساله..
    روز یه روز بدتر از دیروز تا جایی که مغازه تولیدی خودمو جمع کردم و رفتم پیش همکارام کارگری...
    این واقعا برای یه مرد سخته و شدیدا اعتماد بنفسش رو کم میکنه شکننده میشه گوشه گیر و کم حرف میشه
    بعضی ها ترجیح میدن نزارن خانوادشون متوجه بشن البته تا یه حدی میشه مخفی کرد...
    حالا فکر کنید مردی که باید تکیه گاه و منبع مالی خونوادش باشه باید به ورشکستگی و کم اوردنش اذعان کنه..
    اینا همش یعنی شکستن یه مرد..
    نتیجه اش چیه؟؟
    انزوا و تند خویی و پرخاشگری و بی حوصلگی و بی توجهی
    البته شاید مردای محکمتر خودشون رو راحت نبازن و نزارن اخلاقشون دستخوش این اتفاق بشه
    اما به هرحال این امر همت و فداکاری و سازگاری زن رو میطلبه
    خوبه که راضی شدید به اومدن به روستا تا اجاره ندید
    اما از شوهرتون تشکر نخاید و به روش نیارید اون خودش میفهمه...
    اگر فرار کرده از شما نیست از خودشه از دیدن این وضعیته از نابسامانی زندگیشه همه بهانه گیریهاش تحت تاثیر همینه...
    شما بازم فقط کنارش باشید و بهش نشون بدید که روزای خوب و راحت رو فراموش نکردید و الانم میتونه روتون حساب کنه...
    کاری که همسر من نکرد و منو بیشتر شکست...
    موفق باشید...

  8. 2 کاربر از پست مفید amf66 تشکرکرده اند .

    fahimeh.a (یکشنبه 10 مرداد 95), بابک 1369 (جمعه 08 مرداد 95)

  9. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 اردیبهشت 98 [ 17:06]
    تاریخ عضویت
    1395-4-04
    نوشته ها
    92
    امتیاز
    3,969
    سطح
    40
    Points: 3,969, Level: 40
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 181
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    165

    تشکرشده 137 در 63 پست

    Rep Power
    0
    Array
    لیاقتت همین زندگیه . وقتی دم نزدی و ساختی یعنی لایق همینی ، شوهرت با زن شوهر دار بوده و تو ساختی ؟؟؟؟؟؟ من نمیفهمم چرا فک میکنین با هرچیزی ساختن نشونه ی زن نمونه بودنه ؟؟؟ خیلی خودتو کوچیک کردی ، خودتو لایق همین وضع کردی . وقتی خودت ارزش واسه خودت قائل نیستی چطور میخوای شوهرت ارزش واست قائل باشه ؟ حواست باشه لطف مکرر حق مسلم ! متاسفم کمک و راهنمایی ازم برنیومد البته اسم تاپیکت هم یه جوریه انگار خیلی دنبال راه حل نیستی و بیشتر میخوای مقصرو بشناسی که بهت میگم : 70 درصد تو مقصری . ساده از عزت نفست گذشتی ، اینکه با نداریش ساختی احسنت داره ولی اینکه خیانتو دیدی و دم نزدی یه فاجعه اس . تو مگه چی کم داری که اون بره دنبال بقیه ؟ لابد با خودتم فکر میکنی چه زن قوی هستم ، شوهرم علنا خیانت کرد و من چیزی نگفتم ، ترکم کرد و اعتراضی نکردم ، افرین به من . در حالیکه از بعضی چیزا نمیشه گذشت ، نباید گذشت . من نمیفهمم الان دقیقا دلخوشی تو با این مرد چیه که به خاطرش از این خطاها گذشتی ؟ ادم میتونه به خاطر وفاداری یه مرد از اوضاع نابسمون مالیش بگذره یا به خاطر اخلاق فوق العادش از پرخاشگریای گاه به گاهش بگذره . الان تو واس چی این اقا از بی وفایی ، بی پولی ، بد اخلاقی و بی مسئولیتیش گذشتی ؟ (این سوالو واس تحقیر یا توهین نپرسیدم واقعا دلم میخواد انگیزتو بدونم ، چیزی که تو توصیف کردی یه دیو دو سر بدون هیچ نقطه ی روشنیه ! )
    به نظرم تا وقتی بلد نیستی به خودت احترام بذاری ، تا وقتی که تو زندگیت منفعل باقی بمونی همین اوضاع در شانته و باید بسوزی و بسازی ، مگه اینکه اونقد شهامت پیدا کنی که یه بارم شده تو فاعل باشی و اوضاع رو دست بگیری

  10. 5 کاربر از پست مفید آوای بهشت تشکرکرده اند .

    fahimeh.a (یکشنبه 10 مرداد 95), fgh (یکشنبه 10 مرداد 95), نیلوفر:-) (شنبه 09 مرداد 95), حیاط خلوت (یکشنبه 10 مرداد 95), عاطی گلی (دوشنبه 29 شهریور 95)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. امیدم به زندگی کم شده ( چرا من ؟؟؟ کمکم کنید)
    توسط ab96 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: پنجشنبه 05 شهریور 94, 13:47
  2. نمیدونم کدوم یکی رو انتخاب کنم؟؟؟
    توسط missnastaran33 در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: سه شنبه 28 خرداد 92, 12:07
  3. به اين احساس اوليه اعتماد كنم؟؟؟ ... به نظرتون من زود قضاوت ميكنم؟؟؟
    توسط rama25 در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 33
    آخرين نوشته: یکشنبه 19 شهریور 91, 09:00
  4. چطور بهش بگم ؟؟؟
    توسط amir_irani در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 16
    آخرين نوشته: دوشنبه 13 دی 89, 19:33
  5. با شوهر بچه ننه ام چه کنم؟؟؟
    توسط sara62 در انجمن اختلاف و دعوا با خانواده همسر
    پاسخ ها: 30
    آخرين نوشته: شنبه 10 مهر 89, 12:08

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 02:21 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.